Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
match
U
قرینه سازی در طرح یا بافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
symmetry
U
قرینه سازی همسنجی
Family prayer rug
U
فرش محرابی صف گونه
[اینگونه بافت ها دارای چندین محراب قرینه بوده و بیشتر بصورت گلیم بافته می شود.]
histogenesis
U
بافت سازی
mixd weave
U
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
presumption hominis
U
قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
plain weave
U
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak
U
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet
U
فرش خود رنگ
[فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab
U
سراب
[حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
pendant to each other
U
قرینه هم
dissymmetrical
U
بی قرینه
symmetry
U
قرینه
symmetrically
U
با قرینه
indication
U
قرینه
proprotionable
U
با قرینه
asymmetrical
U
بی قرینه
circumstantial evidence
U
قرینه
asummetric
U
بی قرینه
proportion
U
قرینه
lop sided
U
بی قرینه
conpanion
U
قرینه
proportions
U
قرینه
parallelling
U
همگام قرینه
reflection response
U
پاسخ قرینه
parallels
U
همگام قرینه
symmetrical exchange
U
تعویض قرینه
parallel
U
همگام قرینه
asymmetric
U
نامتقارن بی قرینه
presumptions
U
فن قوی قرینه
presumption
U
فن قوی قرینه
symmetry
U
قرینه تناسب
mirror image
U
تصویر قرینه
mirror images
U
تصویر قرینه
indirect evidence
U
قرینه و اماره
presumption juris et de jure
U
قرینه قویه
paralleled
U
همگام قرینه
double
U
تصویر قرینه
skew polygon
U
چندضلعی بی قرینه
paralleling
U
همگام قرینه
parallelled
U
همگام قرینه
presumption juris tantum
U
قرینه کافیه
homolographic
U
دارای قرینه
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
symmetrize
U
باهم قرینه کردن
proportionably
U
بطور متناسب یا با قرینه
context switching
U
راه گزینی قرینه
context sensitive help
U
کمک حساس به قرینه
halogeton
U
علف قلیاب قرینه
keratome
U
چاقوی قرینه شکافی
homocercal
U
دارای دم قرینه متقارن الذنب
lopsided
U
متمایل بیک طرف بی قرینه
drop repeat
U
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
keeping house
U
در خانه ماندن تاجرورشکسته و عدم حضورش در محل کسب خود که قرینه ورشکستگی او محسوب میشود
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
divan cover
U
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
propor tionably
U
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
Jangle Arjuk
U
طرح جنگلی ارجوک
[این گل در طرح فرش های افغانی بصورت قرینه بافی بکار می رود.]
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
neurine
U
بافت پی
contexture
U
بافت
texture
U
بافت
contexts
U
بافت
knit goods
U
کش بافت
loose texture
U
بافت شل
fiber
U
بافت
gold tisane
U
زر بافت
context
U
بافت
tissues
U
بافت
of a loose texture
U
شل بافت
of a loose textture
U
شل بافت
grain
U
بافت
textures
U
بافت
knitted
U
بافت
tissue
U
بافت
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
style
U
سبک بافت
vascular tissue
U
بافت هادی
histogen
U
بافت ساز
necrosis
U
بافت مردگی
nerve tissue
U
بافت عصبی
textures
U
بافت تاروپود
in vivo
U
بافت زنده
collenchyma
U
بافت کلانشیم
knotless
U
بافت شل و آزاد
vascular tissue
U
بافت اوندی
cellular
U
بافت سلولی
texture
U
ترکیب بافت
chain stitch
بافت زنجیری
knotless
U
بافت تقلبی
histoloysis
U
بافت خواری
typical
<adj.>
U
بافت عادی
histology
U
بافت شناسی
typical
<adj.>
U
بافت معمولی
basket weave
U
بافت حصیری
fibre
U
بافت لیف
plain weave
U
بافت حصیری
hand knitted
U
دست بافت
texture
U
بافت تاروپود
grossed
U
درشت بافت
gross
U
درشت بافت
flat weave
U
تخت بافت
close-knit
U
ریز بافت
fibres
U
بافت لیف
welknit
U
خوش بافت
grosser
U
درشت بافت
slit weave
U
بافت چاکدار
xylem
U
بافت چوبی
direction
U
سمت بافت
hand knife
U
خوش بافت
grossing
U
درشت بافت
slip
U
خطا در بافت
grossest
U
درشت بافت
grosses
U
درشت بافت
interlocking
U
بافت با قلاب
weaving draft
U
نقشه بافت
biopsy
U
بافت برداری
sclerosis
U
تصلب بافت
texture of soil
U
بافت خاک
soil texture
U
بافت خاک
phloem
U
بافت لیفی
finespun
U
ریز بافت
cellular tissue
U
بافت زنبوری
sclerenchyma
U
بافت زنبوری
weave
U
ساختن بافت
weaves
U
ساختن بافت
stroma
U
بافت بنیادی
webs
U
بافت یا نسج
fibrosis
U
تصلب بافت ها
knit goods
U
کالای کش بافت
adipose tissue
U
بافت چربی
woofs
U
دست بافت
woof
U
دست بافت
stroma
U
بافت نمدی
selvage
U
گرد بافت
selvedge
U
گرد بافت
web
U
بافت یا نسج
sennet
U
بافت حصیری
homespun
U
بافت خانگی
fiber
U
بافت لیف
basket-weave
U
بافت حصیری
plain weave
U
بافت ساده
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
plain weave
U
پارچه ساده بافت
building steel lathing
U
بافت ساختمان فولادی
lymphomatous
U
دارای بافت لنفی
fibrosis
U
افزایش بافت لیفی
lymphomatoid
U
دارای بافت لنفی
epithelialize
U
بافت پوششی شدن
sequestrum
U
قسمت بافت مرده
lymphopoiesis
U
تشکیل بافت لنفی
sclerenchyma
U
بافت سخت سلولی
commissure
U
بافت عصبی رابط
epithelize
U
بافت پوششی شدن
metal gauze
U
بافت توری فلزی
mesophyll
U
بافت درونی برگ
knotless
U
بافت بدون گره
homespun
U
بافت میهنی وطنی
woodiness
U
بافت چوبی وفوردرخت
collenchyma
U
بافت لانه زنبوری
taffetized
U
دارای بافت تافته
warp
U
نخ تار
[در طول بافت]
anterior commissure
U
بافت رابط قدامی
myoma
U
غده بافت ماهیچه
blemish
[mistake]
U
عدم تقارن در بافت
hypoxemia
U
کاهش اکسیژن بافت
homemade
U
خانگی خانه بافت
phelloderm
U
بافت چوب پنبهای
balanced plain weave
U
بافت ساده یک رو یک زیر
tightly weave
U
بافت پرتراکم و سفت
suber
U
بافت چوب پنبهای
gauze
U
نوعی بافت توری
histologic
U
وابسته به بافت شناسی
contextual architecture
U
معماری بافت گرایی
hypoxia
U
کاهش اکسیژن بافت
fabrics
U
سبک بافت اساس
histologist
U
متخصص بافت شناسی
regular weave
[plain]
U
بافت معمولی و ساده
steel fabric
U
بافت فولاد ساختمانی
reticulum
U
بافت همبند و مشبک
wire netting
U
بافت توری سیمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com