Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
add
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adds
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packs
U
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
pack
U
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
boilerplating
U
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
adding
U
قرار دادن اشکال کنار هم
add
U
قرار دادن اشکال کنار هم
adds
U
قرار دادن اشکال کنار هم
eisa
U
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
assembly
U
قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
batches
U
قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
batch
U
قرار دادن داده ها و کارها در یک گروه
lot
U
گروه
[توده]
از مردم یا چیزها
constituting
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute
U
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
times
U
وقت قرار دادن برای
time
U
وقت قرار دادن برای
timed
U
وقت قرار دادن برای
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
formed
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
form
U
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
classifies
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
U
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
packing
U
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
colocate
U
کنار هم قرار گرفتن
stiffening
U
اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
product
U
مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
products
U
مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
calendaring
U
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
quantum meruit
U
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
My desk is by the window.
U
میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
maintenance
U
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
The conference is scheduled for bahman 20 .
U
کنفرانس قرار است 20 بهمن تشکیل شود
pucks
U
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
puck
U
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pickup reel
U
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
addresses
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
overslaugh
U
بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
formation
U
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
Babies should be classified as antidepressants.
U
نوزادان را باید در گروه داروهای ضد افسردگی قرار داد.
carrying
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carry
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carries
U
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
share
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
extend
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends
U
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
BOF
U
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
boilerplate
U
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
preventative
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
forms
U
تشکیل دادن
formed
U
تشکیل دادن
organizing
U
تشکیل دادن
organizes
U
تشکیل دادن
to erect into
U
تشکیل دادن از
organize
U
تشکیل دادن
constitute
U
تشکیل دادن
organises
U
تشکیل دادن
constitutes
U
تشکیل دادن
constituting
U
تشکیل دادن
form
U
تشکیل دادن
organising
U
تشکیل دادن
constituted
U
تشکیل دادن
box defence
U
تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
Please put these clocolates aside for me .
U
لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
convening
U
تشکیل جلسه دادن
colonising
U
تشکیل مستعمره دادن
colonises
U
تشکیل مستعمره دادن
colonizes
U
تشکیل مستعمره دادن
formed
U
تشکیل دادن ساختن
convenes
U
تشکیل جلسه دادن
colonized
U
تشکیل مستعمره دادن
beds
U
تشکیل طبقه دادن
nucleate
U
تشکیل هسته دادن
convened
U
تشکیل جلسه دادن
convene
U
تشکیل جلسه دادن
preform
U
قبلا تشکیل دادن
gangs
U
جمعیت تشکیل دادن
form
U
تشکیل دادن ساختن
bed
U
تشکیل طبقه دادن
forms
U
تشکیل دادن ساختن
colonizing
U
تشکیل مستعمره دادن
colonised
U
تشکیل مستعمره دادن
syndicates
U
تشکیل اتحادیه دادن
syndicate
U
اتحادیه تشکیل دادن
to form a habit
U
تشکیل عادت دادن
syndicate
U
تشکیل اتحادیه دادن
colonize
U
تشکیل مستعمره دادن
pod
U
تشکیل نیام دادن
pods
U
تشکیل نیام دادن
syndicates
U
اتحادیه تشکیل دادن
differentiating
U
دیفرانسیل تشکیل دادن
gang
U
جمعیت تشکیل دادن
differentiate
U
دیفرانسیل تشکیل دادن
differentiates
U
دیفرانسیل تشکیل دادن
shunts
U
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
shunted
U
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
shunt
U
تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
convoke
U
برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
chain plate
U
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
angle block
U
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
semicircle
U
نیم دایره تشکیل دادن
vocalize
U
تلفظ کردن تشکیل دادن
semicircles
U
نیم دایره تشکیل دادن
federated
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
circlet
U
تشکیل دایره کوچک دادن
federating
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
federate
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
circlets
U
تشکیل دایره کوچک دادن
federates
U
تشکیل کشورهای متحد دادن
splice
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
spliced
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splicing
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
splices
U
ترکیب در نوار مغناطیسی برای تشکیل یک طول پیاپی .
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
federated
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federate
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
to crust
[snow]
U
تشکیل دادن به پوسته سخت
[برف]
federates
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federating
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
high light
U
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
building block principle
U
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
machined
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machines
U
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
surges
U
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
raises
U
بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
clubbed
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubbing
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubs
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
surged
U
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
surge
U
برق موجی از هوا تشکیل موج دادن
club
U
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
raise
U
بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
square away
U
سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
duct
U
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
ribbon
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
standstill
U
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
ribbons
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
helicopter wave
U
گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
vacation sittings
U
جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
venire facias tot matrons
U
دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
polymerize
U
باهم ترکیب وجمع شدن وذره بزرگتری تشکیل دادن
price line pricing
U
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
first generation computer
U
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
machine
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machines
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machined
U
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
DIL
U
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
gestalt
U
تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند
machine address
U
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
parks
U
قرار دادن
puts
U
قرار دادن
put
U
قرار دادن
located
U
قرار دادن
makes
U
قرار دادن
make
U
قرار دادن
locates
U
قرار دادن
putting
U
قرار دادن
rowed
U
قرار دادن
row
U
قرار دادن
parked
U
قرار دادن
park
U
قرار دادن
lodge
U
قرار دادن
posit
U
قرار دادن
lodges
U
قرار دادن
lodged
U
قرار دادن
settle
U
قرار دادن
settles
U
قرار دادن
locating
U
قرار دادن
placements
U
قرار دادن
locate
U
قرار دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com