Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
solvency
U
قدرت پرداخت دین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
acid test
آزمایش قدرت پرداخت آزمون درجه نقدینگی
acid test ratio
U
ضریب قدرت پرداخت
equal sacrifice theory
U
مالیات بایدمتناسب با قدرت پرداخت افرادباشد
Other Matches
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
carnet
U
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification
U
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant
U
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
ability
U
قدرت
authority
U
قدرت
strengths
U
قدرت
sovereignty
U
قدرت
strength
U
قدرت
posses
U
قدرت
posse
U
قدرت
abilities
U
قدرت
capability
U
قدرت
strong arm
U
قدرت
strong-arm
U
قدرت
vis
U
قدرت
godown
U
قدرت
zing
U
قدرت
energy
U
قدرت
vim
U
قدرت
vigor
U
قدرت
nerves
U
قدرت
nerve
U
قدرت
tension
U
قدرت
tensions
U
قدرت
forcing
U
قدرت
potency
U
قدرت
commanding
U
با قدرت
will power
<idiom>
U
قدرت
energies
U
قدرت
inauthoritative
U
بی قدرت
force
U
قدرت
power takeoff
U
قدرت
might
U
قدرت
strenght
U
قدرت
forces
U
قدرت
power
U
قدرت
powering
U
قدرت
powered
U
قدرت
powers
U
قدرت
vigour
U
قدرت
destructivity
U
قدرت تخریب
world power
U
قدرت جهانی
authoritarians
U
قدرت طلب
super power
U
ابر قدرت
strenght
U
قدرت شدت
enterprise
U
قدرت اقدام
enterprises
U
قدرت اقدام
source of power
U
منبع قدرت
heaven
U
قدرت پروردگار
heavens
U
قدرت پروردگار
leverage
U
قدرت نفوذ
authoritarian
U
قدرت طلب
on
U
در اوج قدرت
dynamism
U
قدرت تحرک
acidity
U
قدرت اسیدی
accelerating power
U
قدرت شتاب
detectability
U
قدرت اشکارسازی
detection range
U
قدرت اکتشافی
voltage source
U
منبع قدرت
magnitude
U
شدت قدرت
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
monopoly power
U
قدرت انحصاری
authoritarianism
U
قدرت طلبی
circuit breaking capacity
U
قدرت قطع
dielectric strength
U
قدرت دی الکتریک
useful power
U
قدرت مفید
full
U
تمام قدرت
firepower
U
قدرت شلیک
hands
U
قدرت توپگیری
omnipotence
U
قدرت تام
omnipotence
U
قدرت مطلق
palgwe
U
فوق قدرت
the finger of god
U
قدرت خدا
world power
U
قدرت دنیوی
diagonal power
U
قدرت قطری
power failure
U
قطع قدرت
will to power
U
قدرت خواهی
fullest
U
تمام قدرت
power failures
U
قطع قدرت
puissance
U
توان قدرت
power structure
U
ساخت قدرت
power stroke
U
مرحله قدرت
reflecting power
U
قدرت انعکاس
refractive power
U
قدرت شکست
power source
U
منبع قدرت
power outege
U
قطع قدرت
stock-cars
U
قدرت و دوام
stock-car
U
قدرت و دوام
stock car
U
قدرت و دوام
power loss
U
تلف قدرت
power supplay
U
منبع قدرت
power test
U
ازمون قدرت
power transmission
U
انتقال قدرت
prepotency
U
قدرت کامل
cutting capacity
U
قدرت برش
rating plate
U
پلاک قدرت
cutting power
U
قدرت برش
receptivity
U
قدرت پذیرش
sights
U
قدرت دید
sight
U
قدرت دید
damping power
U
قدرت میرایی
prepotence
U
قدرت کامل
rod
U
میله قدرت
rods
U
میله قدرت
power function
U
تابع قدرت
power factor
U
ضریب قدرت
seapower
U
قدرت دریایی
posses
U
قدرت قانونی
combat power
U
قدرت رزمی
posse
U
قدرت قانونی
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
staying power
U
طاقت قدرت
power dissipation
U
اتلاف قدرت
cogency
U
قدرت عقیده
superpower
U
ابر قدرت
deglutition
U
قدرت بلع
superpowers
U
ابر قدرت
sea power
U
قدرت بحری
power cable
U
کابل قدرت
discourse
U
قدرت استقلال
resolving power
U
قدرت تفکیک
retentivity
U
قدرت نگهداری
power distribution
U
پخش قدرت
saber rattling
U
قدرت نمایی
countervailing power
U
قدرت همسنگ
scattering power
U
قدرت پراکندگی
scepter
U
قدرت یا اقتدارسلطنتی
conveying capacity
U
قدرت انتقال
power consumption
U
مصرف قدرت
discourses
U
قدرت استقلال
social power
U
قدرت اجتماعی
solvency
U
قدرت حلالپوشی
creativity
U
قدرت ابداع
fasces
U
قدرت مجازات
great power
U
کشور با قدرت
almightiness
U
قدرت کامل
explosive force
U
قدرت انفجار
gripping power
U
قدرت مهارکنندگی
explosive energy
U
قدرت انفجار
heam yoei vooly
U
تئوری قدرت
heavy current circuit breaker
U
کلید قدرت
power switch
U
کلید قدرت
adhesive stress
U
قدرت چسبندگی
hiding power
U
قدرت پوشش
fire power
U
قدرت تیراندازی
high power engine
U
موتورپر قدرت
power
U
قدرت نیرو
absorption power
U
قدرت جذب
creativity
U
قدرت خلاقه
fire power
U
قدرت اتش
authority symbol
U
نماد قدرت
authority figure
U
مظهر قدرت
basicity
U
قدرت بازی
fluxing power
U
قدرت سیلان
power loss
U
گمگشتگی قدرت
generator output
U
قدرت مولد
bearing capacity
U
قدرت تحمل
engine power
U
قدرت موتور
powered
U
قدرت نیرو
authority
U
مرجع قدرت
benumb
U
بی قدرت کردن
resolution
U
قدرت تشخیص
absorbency
U
قدرت جذب
can
U
قدرت داشتن
effective power
U
قدرت موثر
economic power
U
قدرت اقتصادی
ionic strength
U
قدرت یونی
economic potential
U
قدرت اقتصادی
powers
U
قدرت نیرو
powering
U
قدرت نیرو
low power stage
U
طبقه کم قدرت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com