Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
seapower
U
قدرت دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sea power
U
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
Other Matches
seabee
U
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
midshipman
U
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
piratic
U
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
kite
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography
U
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
pilot chart
U
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kites
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights
U
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officer
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
stadimeter
U
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber
U
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
convoy joiner
U
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity
U
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
U
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas
U
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore
U
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator
U
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore
U
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
crash locator beacon
U
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
abilities
U
قدرت
strong-arm
U
قدرت
posse
U
قدرت
strenght
U
قدرت
zing
U
قدرت
godown
U
قدرت
strong arm
U
قدرت
capability
U
قدرت
ability
U
قدرت
strength
U
قدرت
authority
U
قدرت
inauthoritative
U
بی قدرت
sovereignty
U
قدرت
commanding
U
با قدرت
strengths
U
قدرت
vigour
U
قدرت
vigor
U
قدرت
vim
U
قدرت
energy
U
قدرت
power takeoff
U
قدرت
forcing
U
قدرت
forces
U
قدرت
force
U
قدرت
nerve
U
قدرت
nerves
U
قدرت
will power
<idiom>
U
قدرت
potency
U
قدرت
tensions
U
قدرت
tension
U
قدرت
energies
U
قدرت
posses
U
قدرت
vis
U
قدرت
might
U
قدرت
powered
U
قدرت
power
U
قدرت
powers
U
قدرت
powering
U
قدرت
combat power
U
قدرت رزمی
leverage
U
قدرت نفوذ
power test
U
ازمون قدرت
resolving power
U
قدرت تفکیک
fire power
U
قدرت اتش
superpowers
U
ابر قدرت
fire power
U
قدرت تیراندازی
puissance
U
توان قدرت
refractive power
U
قدرت شکست
conveying capacity
U
قدرت انتقال
enterprises
U
قدرت اقدام
heaven
U
قدرت پروردگار
heavens
U
قدرت پروردگار
rating plate
U
پلاک قدرت
prepotency
U
قدرت کامل
power transmission
U
انتقال قدرت
enterprise
U
قدرت اقدام
receptivity
U
قدرت پذیرش
prepotence
U
قدرت کامل
reflecting power
U
قدرت انعکاس
retentivity
U
قدرت نگهداری
superpower
U
ابر قدرت
saber rattling
U
قدرت نمایی
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
sea power
U
قدرت بحری
dielectric strength
U
قدرت دی الکتریک
stock-cars
U
قدرت و دوام
stock-car
U
قدرت و دوام
stock car
U
قدرت و دوام
driving power
U
قدرت محرکه
engine power
U
قدرت موتور
engine performance
U
قدرت موتور
emissive power
U
قدرت صدور
economic potential
U
قدرت اقتصادی
staying power
U
طاقت قدرت
economic power
U
قدرت اقتصادی
discourses
U
قدرت استقلال
on
U
در اوج قدرت
sight
U
قدرت دید
sights
U
قدرت دید
fasces
U
قدرت مجازات
countervailing power
U
قدرت همسنگ
scattering power
U
قدرت پراکندگی
cutting capacity
U
قدرت برش
cutting power
U
قدرت برش
damping power
U
قدرت میرایی
explosive force
U
قدرت انفجار
explosive energy
U
قدرت انفجار
deglutition
U
قدرت بلع
destructivity
U
قدرت تخریب
scepter
U
قدرت یا اقتدارسلطنتی
detectability
U
قدرت اشکارسازی
detection range
U
قدرت اکتشافی
diagonal power
U
قدرت قطری
discourse
U
قدرت استقلال
high power transformer
U
ترانسفورماتور قدرت
authority figure
U
مظهر قدرت
low power stage
U
طبقه کم قدرت
low power transistor
U
ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
authority symbol
U
نماد قدرت
monopoly power
U
قدرت انحصاری
heavy current circuit breaker
U
کلید قدرت
heam yoei vooly
U
تئوری قدرت
palgwe
U
فوق قدرت
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
basicity
U
قدرت بازی
power cable
U
کابل قدرت
power consumption
U
مصرف قدرت
power dissipation
U
اتلاف قدرت
power switch
U
کلید قدرت
hiding power
U
قدرت پوشش
ionic strength
U
قدرت یونی
high power transistor
U
ترانزیستور قدرت
almightiness
U
قدرت کامل
high powerd money
U
پول پر قدرت
horse power
U
قدرت اسب
adhesive stress
U
قدرت چسبندگی
high power microscope
U
میکروسکوپ پر قدرت
high power engine
U
موتورپر قدرت
imperium
U
قدرت مطلقه
increase of power
U
افزایش قدرت
accelerating power
U
قدرت شتاب
input power
U
قدرت ورودی
absorption power
U
قدرت جذب
absorbency
U
قدرت جذب
power distribution
U
پخش قدرت
cans
U
قدرت داشتن
power structure
U
ساخت قدرت
firepower
U
قدرت شلیک
hands
U
قدرت توپگیری
power supplay
U
منبع قدرت
power failures
U
قطع قدرت
power failure
U
قطع قدرت
great power
U
کشور با قدرت
bond strength
U
قدرت پیوند
generator output
U
قدرت مولد
fluxing power
U
قدرت سیلان
circuit breaking capacity
U
قدرت قطع
acidity
U
قدرت اسیدی
power stroke
U
مرحله قدرت
power source
U
منبع قدرت
power outege
U
قطع قدرت
canning
U
قدرت داشتن
can
U
قدرت داشتن
power factor
U
ضریب قدرت
power function
U
تابع قدرت
solvency
U
قدرت حلالپوشی
gripping power
U
قدرت مهارکنندگی
fullest
U
تمام قدرت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com