English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maori U قبایل مائوری زلاند جدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kakapo U طوطی زلاند جدید
zelanian U Zeland New وابسته به زلاند جدید
kiwis U نوعی مرغ زلاند جدید
kiwi U نوعی مرغ زلاند جدید
kaka U طوطی سبز زیتونی رنگ زلاند جدید
kaury U کاج بلند زلاند جدید که صمغ ان برای روغن جلاوبجای کهربابکارمیرود
tribes U قبایل
tribe U قبایل
apache U یکی از قبایل سرخ پوست امریکا
lashkar U گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
agriology U مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
kauri U کاج بلند زلاند جدیدکه صمغ ان برای روغن جلاو بجای کهربابکارمیرود
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
totem poles U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
totem pole U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
Pashtan U قبایل پشتو [که در افغانستان و پاکستان زندگی می کنند و فرش های آن بنام های درانی، گلیزائی، هفت بالا و شیرخانی در بازار معروف می باشند.]
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
recent U جدید
unprecedentedly U جدید
new U جدید
new- U جدید
unprecedented U جدید
up to date U جدید
newer U جدید
up-to-date U جدید
modern U جدید
newest U جدید
maidens U جدید
novels U جدید
novel U جدید
maiden U جدید
reprinting U چاپ جدید
neoteric U جدید تازه
freshmen U جدید الورود
probe U اکتشاف جدید
reprints U چاپ جدید
reprint U چاپ جدید
reprinted U چاپ جدید
modern U جدید مدرن
postulant U جدید الورود
New Year U سال جدید
recent development U بسط جدید
new deal U سیاست جدید
reorganization U صورت جدید
new deal U قرار جدید
postulancy U جدید الورودی
newfound U جدید الاکتشاف
probes U اکتشاف جدید
probed U اکتشاف جدید
fresh target U هدف جدید
neophyte U جدید الایمان
neophytes U جدید الایمان
neologisms U واژه جدید
neologism U واژه جدید
the new testament U عهد جدید
innovation U حرکت جدید
modern physics U فیزیک جدید
modern sector U بخش جدید
innovations U حرکت جدید
freshman U جدید الورود
revisions U چاپ جدید
proselyte U جدید الایمان
revision U چاپ جدید
neogenesis U تولید جدید
modern system U نظام جدید
It's not new. جدید نیست.
reseated U صندلی جدید دادن
neo U پیشوند بمعنی جدید
neo- U پیشوند بمعنی جدید
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
reseat U صندلی جدید دادن
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
currency U جدید بودن نقشه
rehouse U بخانه جدید رفتن
rehouses U بخانه جدید رفتن
rehousing U بخانه جدید رفتن
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
rehoused U بخانه جدید رفتن
currencies U جدید بودن نقشه
ultramodern U خیلی جدید متجدد
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
restore U برگرداندن به وضعیت جدید
restored U برگرداندن به وضعیت جدید
bring some new facts to light <idiom> U کشف حقایق جدید
drafted U بازیگر جدید تیم
draft U بازیگر جدید تیم
neoplatonism U مکتب افلاطونیون جدید
used U آنچه جدید نیست
involucrum U تشکیل استخوان جدید
neoanthropic U شبیه انسان جدید
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
on the bandwagon <idiom> U مشهوریت گروه جدید
drafts U بازیگر جدید تیم
forwarding address آدرس پستی جدید
resurfaces U لایهی جدید افزودن
restores U برگرداندن به وضعیت جدید
reseating U صندلی جدید دادن
reseats U صندلی جدید دادن
imagism U مکتب شعر جدید
resurface U لایهی جدید افزودن
restoring U برگرداندن به وضعیت جدید
resurfaced U لایهی جدید افزودن
renaming U دادن نام جدید به فایل
installations U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
renamed U دادن نام جدید به فایل
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
renames U دادن نام جدید به فایل
installation U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
rename U دادن نام جدید به فایل
demotic U وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
release U قراردادن محصول جدید دربازار
New Testament U کتب عهد جدید مسیحیان
granfather file U یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
cenogenesis U ایجاد میشود نسل جدید
precursor U ماده متشکله جسم جدید
precursors U ماده متشکله جسم جدید
natality U تعداد زایش وموالید جدید
newfound U جدید الاختراع تازه پیداشده
neoplatonic U وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
releases U قراردادن محصول جدید دربازار
The new bI'll was ratified. Unanimously. U لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
get in the swing of things <idiom> U به شرایط جدید عادت کردن
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
epoch U اغاز فصل جدید عصر
analysis U یات هزینههای محصول جدید
epochs U اغاز فصل جدید عصر
infanticide U قاتل بچه جدید الولاده
released U قراردادن محصول جدید دربازار
icot U موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
prescientific U مربوط بدوره قبل از علوم جدید
acclimated U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
neolith U الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
acclimates U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
neolithic U وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
acclimating U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
The new road is 40 miles long . U جاده جدید 40 میل طول دارد
researches U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researching U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
This is the site for a new scool . U اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
launched U قرار دادن محصول جدید در بازار
launches U قرار دادن محصول جدید در بازار
launching U قرار دادن محصول جدید در بازار
update U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updated U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updates U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
upgrades U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
researched U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
upgrading U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrade U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
receptee U افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
research U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
launch U قرار دادن محصول جدید در بازار
I'm saving up for a new bike. U من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
inserts U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
abstract representation U [ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
insert U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
development U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
application study U بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
up to d. U تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
forcing U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
inserting U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
force U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
developments U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
modeled U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
modelled U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
models U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
This new dance at the discotheques is all the rage . U این رقص جدید دردیسکو تک ها مد روز شده است
vectors U آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
vector U آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
to reprogram U دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
technology U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technologies U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
dense index U لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
staged U تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
cum dividened U سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com