Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scow
U
قایق چهار گوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
yawl
U
قایق چهار پارویی یا شش پارویی حمل شده در کشتی
Other Matches
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
quadrupeds
U
چهار پا
quadruped
U
چهار پا
quatre
U
چهار
tetragon
U
چهار بر
quadrilateral
U
چهار بر
quadrilaterals
U
چهار بر
quadrate
U
چهار یک
quadrupling
U
چهار لا
tetrad
U
چهار
quadruples
U
چهار لا
quadrupled
U
چهار لا
quarter
U
چهار یک
quartile
U
چهار یک
four
U
چهار
quadruple
U
چهار لا
tetrameter
U
چهار وزنی
square
U
چهار گوش
squared
U
چهار گوش
tetrahedral
U
چهار ضلعی
close
U
چهار گوشه
tetrahedral
U
چهار وجهی
squaring
U
چهار گوش
squares
U
چهار گوش
quadrupling
U
چهار تایی
footstools
U
چهار پایه
footstool
U
چهار پایه
quads
U
چهار گوش
tetramerous
U
چهار جزیی
quadruplet
U
چهار گانه
quads
U
چهار قلو
quad
U
چهار گوش
tetrahedron
U
چهار وجهی
quad
U
چهار قلو
quadruplets
U
چهار گانه
Wednesday
U
چهار شنبه
Wednesdays
U
چهار شنبه
creep
U
چهار دست و پا
cross legged
U
چهار زانو
gallop
U
چهار نعل
foursquare
U
چهار ضلعی
quadruple
U
چهار گانه
quadruple
U
چهار تایی
quadrupled
U
چهار گانه
quadrupled
U
چهار تایی
quadruples
U
چهار گانه
quadruples
U
چهار تایی
quadrupling
U
چهار گانه
four way
U
چهار راه
four pole
U
چهار قطبی
four o'clock
U
ساعت چهار
four dimensional
U
چهار بعدی
point four
U
اصل چهار
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
tetravalent
U
چهار بنیانی
tetraphyllous
U
چهار برگه
long legged
U
چهار پایه
tetrapod
U
پروانه چهار پا
tetrasporic
U
چهار هاگی
tetrasporous
U
چهار هاگی
tetrastich
U
چهار بیتی
tetrastichous
U
چهار جزیی
the four seasons
U
چهار فصل
double breasted
U
کت چهار دکمه
four way
U
چهار لولهای
galloped
U
چهار نعل
gallops
U
چهار نعل
tetratomic
U
چهار اتمی
tetravalent
U
چهار فرفیتی
four cycle
U
چهار چرخه
intersection
U
چهار راه
twice is
U
دو دو تا چهار تا میشود
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
quadrate
U
چهار گوش
quadraple
U
چهار برابر
all eyes
U
چهار چشمی
backfour
U
چهار مدافع
tetrad
U
چهار عنصری
all fours
U
چهار دست و پا
four
U
عدد چهار
quadric
U
چهار تایی
quadrifid
U
چهار شکافی
quadripartite
U
چهار جزئی
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
tetragon
U
چهار گوشه
qyaternary
U
چهار تایی
intersections
U
چهار راه
quadrivalent
U
چهار ارزشی
quadrivalent
U
چهار بنیانی
tetragon
U
چهار ضلعی
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
tetradactylous
U
چهار پنجهای
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
quadrant
U
چهار یک دایره
quadrilateral
U
چهار جانبه
tertramerous
U
چهار جزئی
quadrant
U
چهار گوش
square dome
U
چهار طاقی
quadrilateral
U
چهار ضلعی
quadrilaterals
U
چهار جانبه
quadrangular
U
چهار گوشه
creeps
U
چهار دست و پا رفتن
tetrode
U
لامپ چهار قطبی
four high rolling stand
U
مقام چهار غلطکی
four high rolling stand
U
خان چهار غلطکی
four knight's game
U
بازی چهار اسب
quadrangles
U
چهار ضلعی چهارگوشه
four man team
U
تیم چهار نفره
quadripartite
U
چهار تایی چهارسویی
four gear drive
U
گیربکس چهار دنده
quatrefoil
U
ارایش چهار پردهای
round-the-clock
U
بیست و چهار ساعته
four blade beater
همزن چهار تیغه
eyes in the back of one's head
<idiom>
U
چهار چشمی پاییدن
creep
U
چهار دست و پا رفتن
it is four months old
U
چهار ماهه است
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
inclosure
U
چهار دیواری حصار
four core cable
U
کابل چهار سیمه
quaternion
U
بخش چهارگانه چهار
the big four
U
بزرگان چهار گانه
delire a quatre
U
هذیان چهار نفری
distorted tetrahedron
U
چهار وجهی واپیچیده
four-square
U
چهار گوشهی کامل
double pair royal
U
چهار برگ یکجور
graticule
U
چهار خانه کردن
quadrangle
U
چهار ضلعی چهارگوشه
four stroke engine
U
موتور چهار زمانه
four terminal network
U
شبکه چهار قطبی
teragram
U
واژه چهار حرفی
aft spring
U
طناب شماره چهار
tetrachromatism
U
دید چهار رنگی
terrachord
U
یک رشته چهار پردهای
cloverleaf
U
چهار راه شبدری
impale
U
چهار میل کردن
impaled
U
چهار میل کردن
impales
U
چهار میل کردن
impaling
U
چهار میل کردن
four wire circuit
U
مدار چهار سیمه
four wheel brake
U
ترمز چهار چرخ
quadrilles
U
شطرنجی چهار گوش
square wave
U
موج چهار گوش
stool
U
کرسی
[سه یا چهار پایه]
four powns attack
U
حمله چهار پیاده
full edged
U
چهار تراش کامل
four pictures test
U
ازمون چهار تصویر
fourfold
U
چهار برابر چهارگانه
four stroke cycle
U
دوره چهار زمانه
four address computer
U
کامپیوتر چهار نشانی
quadrille
U
شطرنجی چهار گوش
four stroke cycle
U
سیکل چهار زمانه
space time
U
دستگاه چهار بعدی
quadrumvirate
U
انجمنی مرکب از چهار تن
Wednesday
U
هر چهار شنبه یکبار
quadrennial
U
چهار سال یکبار
quadrilateral
U
مربوط به چهار گوش
estipite
U
ستون چهار گوش
gridiron
U
شبکه چهار خانه
cloverleaf
U
چهار راه اتوبان
quadrilaterals
U
مربوط به چهار گوش
tetralogy
U
چهار درام یاتراژدی
Wednesdays
U
هر چهار شنبه یکبار
mooring swivel
U
مدور چهار راه
Egyptian triangle
U
[سه، چهار یا پنج گوش]
tetrandrous
U
دارای چهار کاسبرگ
corpora quadrigemina
U
اجسام چهار قلو
quadrisyllable
U
کلمه چهار هجائی
cross-quarter
U
[آرایش گل چهار برگی]
cross-vault
U
طاق چهار بخش
coffin corner
U
چهار گوشه زمین
curb-roof
U
شیروانی چهار تکه
tetrameter
U
شعر چهار وتدی
quadrilateral
U
چهار پهلو چهارضلعی
fourth degree of readiness
U
امادگی درجه چهار
phantom circuit
U
مدار چهار سیمی
phantomed cable
U
کابل چهار سیمی
skates
U
ماهی چهار گوش
quatrain
U
شعر چهار سطری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com