Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
yawl
U
قایق چهار پارویی یا شش پارویی حمل شده در کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cutter
U
قایق پارویی
cutters
U
قایق پارویی
rowboats
U
قایق پارویی
rowboat
U
قایق پارویی
pulling boat
U
قایق پارویی
coble
U
قایق پارویی
kayaks
U
قایق پارویی اسکیموها
frigate
U
نوعی قایق پارویی
frigates
U
نوعی قایق پارویی
kayak
U
قایق پارویی اسکیموها
proa
U
قایق پارویی وبادبانی اندونزی
dinghies
U
قایق کوچک پارویی یابادبانی
dinghy
U
قایق کوچک پارویی یابادبانی
wherry
U
قایق سبک پارویی مسافری
pinnace
U
کشتی کوچک پارویی
gigs
U
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gig
U
نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
galley
U
کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی
galleass
U
کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون 71 و 81
whaleboat
U
قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
shallop
U
کرجی پارویی
pair oar
U
کرجی دو پارویی
dingey
U
کرجی پارویی
row boat
U
کرجی پارویی
praam
U
کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
skiff
U
کرجی پارویی کوچک
gigs
U
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
to pull any one across a river
کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
gig
U
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
scow
U
قایق چهار گوش
helms
U
سکان کشتی یا قایق
helm
U
سکان کشتی یا قایق
longboat
U
بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
lighter aboard ship
حمل قایق وبار آن برروی کشتی
jolly boat
U
قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
crafts
U
کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
craft
U
کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
four
U
چهار
quatre
U
چهار
quartile
U
چهار یک
quadruped
U
چهار پا
quadrupeds
U
چهار پا
quadrilateral
U
چهار بر
quadrupling
U
چهار لا
quadruples
U
چهار لا
quadrupled
U
چهار لا
quadruple
U
چهار لا
tetrad
U
چهار
tetragon
U
چهار بر
quadrate
U
چهار یک
quadrilaterals
U
چهار بر
quarter
U
چهار یک
quad
U
چهار قلو
quadrilateral
U
چهار جانبه
four
U
عدد چهار
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
quadrivalent
U
چهار بنیانی
quadrivalent
U
چهار ارزشی
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
quadrilaterals
U
چهار جانبه
quadrifid
U
چهار شکافی
Wednesdays
U
چهار شنبه
Wednesday
U
چهار شنبه
quadruplets
U
چهار گانه
quadruplet
U
چهار گانه
square
U
چهار گوش
tetratomic
U
چهار اتمی
quadraple
U
چهار برابر
quadrant
U
چهار گوش
quadrangular
U
چهار گوشه
quads
U
چهار قلو
quads
U
چهار گوش
long legged
U
چهار پایه
point four
U
اصل چهار
creep
U
چهار دست و پا
quadrate
U
چهار گوش
close
U
چهار گوشه
quad
U
چهار گوش
quadrilateral
U
چهار ضلعی
quadric
U
چهار تایی
squaring
U
چهار گوش
squares
U
چهار گوش
squared
U
چهار گوش
all fours
U
چهار دست و پا
square dome
U
چهار طاقی
tetradactylous
U
چهار پنجهای
tetragon
U
چهار ضلعی
four o'clock
U
ساعت چهار
tetragon
U
چهار گوشه
double breasted
U
کت چهار دکمه
tetrahedral
U
چهار ضلعی
tetrahedral
U
چهار وجهی
four way
U
چهار لولهای
four way
U
چهار راه
quadrant
U
چهار یک دایره
tetrahedron
U
چهار وجهی
foursquare
U
چهار ضلعی
four pole
U
چهار قطبی
tetramerous
U
چهار جزیی
tetrameter
U
چهار وزنی
tetrad
U
چهار عنصری
four dimensional
U
چهار بعدی
quadripartite
U
چهار جزئی
cross legged
U
چهار زانو
tertramerous
U
چهار جزئی
quadrupling
U
چهار تایی
quadrupling
U
چهار گانه
quadruples
U
چهار تایی
quadruples
U
چهار گانه
all eyes
U
چهار چشمی
quadrupled
U
چهار تایی
quadrupled
U
چهار گانه
quadruple
U
چهار تایی
quadruple
U
چهار گانه
four cycle
U
چهار چرخه
tetraphyllous
U
چهار برگه
footstool
U
چهار پایه
tetravalent
U
چهار بنیانی
galloped
U
چهار نعل
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
the four seasons
U
چهار فصل
gallops
U
چهار نعل
twice is
U
دو دو تا چهار تا میشود
gallop
U
چهار نعل
backfour
U
چهار مدافع
footstools
U
چهار پایه
tetravalent
U
چهار فرفیتی
tetrastichous
U
چهار جزیی
tetrastich
U
چهار بیتی
tetrapod
U
پروانه چهار پا
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
intersection
U
چهار راه
intersections
U
چهار راه
tetrasporic
U
چهار هاگی
tetrasporous
U
چهار هاگی
qyaternary
U
چهار تایی
impales
U
چهار میل کردن
teragram
U
واژه چهار حرفی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com