English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cast molding U قالبگیری ریخته گری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
molding U قالبگیری
injection molding U قالبگیری تزریقی
plaster cast U قالبگیری گچی
plaster casts U قالبگیری گچی
compression molding U قالبگیری فشاری
blast furnace U کوره قالبگیری اهن
blast furnaces U کوره قالبگیری اهن
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
caster U ریخته گر
disorganized U در هم ریخته
cast copper U مس ریخته گی
brass founder U ریخته گر
moulder U ریخته گر
besprent U ریخته
founders U ریخته گر
casting U ریخته گی
foundry man U ریخته گر
metal founder U ریخته گر
hot topping U ریخته گی
founder U ریخته گر
foundered U ریخته گر
foundering U ریخته گر
moulding U ریخته گری
molten U ریخته ریختگی
skins U پوسته ریخته گی
skinning U پوسته ریخته گی
skinned U پوسته ریخته گی
skin U پوسته ریخته گی
potted U در کوزه ریخته
cast crystal U بلور ریخته
castellated nut U مهره ریخته گی
cast concrete U بتن ریخته گی
cast metal U فلز ریخته گی
cast glass U شیشه ریخته گی
investment castings U ریخته گی بسته
cast steel U فولاد ریخته گی
group casting U ریخته گری
investment foundry U ریخته گی بسته
iron foundry U ریخته گی اهن
chuted concrete U بتن ریخته گی
casting U قطعه ریخته گی
found U ریخته گری
wild and woolly U درهم ریخته
precast U پیش ریخته
founding U ریخته گری
sheet asphalt U اسفالت ریخته
foundries U ریخته گری
casting U ریخته گری
foundry U ریخته گری
founds U ریخته گری
fusion casting U ریخته گری ذوبی
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
group casting U ریخته گری گروهی
group teaming U ریخته گری گروهی
foundry practice U تکنیک ریخته گری
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
direct casting U ریخته گری مستقیم
down hill casting U ریخته گری مستقیم
ejecta U مواد بیرون ریخته
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
foundry cupola U کوپول ریخته گری
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
foundry pit U چاله ریخته گری
foundry pit U جهنم ریخته گری
transfer molding U ریخته گری انتقالی
steel foundry U ریخته گری فولاد
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
mold U قالب ریخته گری
mis run casting U ریخته گری غلط
iron casting U ریخته گری اهن
machinery castings U ریخته گری ماشینی
metal foundry U ریخته گری فلزات
jakes U اشغال درهم ریخته
metal casting U ریخته گری فلز
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
shell casting U ریخته گری پوستهای
ingot casting U ریخته گری شمش
sand casting U ریخته گری ماسهای
press casting U ریخته گری فشاری
precision casting U ریخته گری دقیق
pouring cup U قاشق ریخته گری
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
injection molding U ریخته گری تزریقی
loam castings U ریخته گری شنی
molded U قالب ریخته گری
pigs U قالب ریخته گری
pig U اهن تازه ریخته
pig U قالب ریخته گری
cast steel U فولاد ریخته گری
trumpeting U قیف ریخته گری
trumpeted U قیف ریخته گری
trumpet U قیف ریخته گری
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
forges U ریخته گری فلز
plaster cast U ریخته گری گچی
forge U ریخته گری فلز
plaster casts U ریخته گری گچی
debris U اشغال روی هم ریخته
art casting U ریخته گری صنعتی
pigs U اهن تازه ریخته
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
chuted concrete U بتن ریخته شده
composite casting U ریخته گری مرکب
mould U قالب ریخته گری
moulded U قالب ریخته گری
moulds U قالب ریخته گری
litter U زایمان ریخته وپاشیده
core sand U ماسه ریخته گری
molds U قالب ریخته گری
littered U زایمان ریخته وپاشیده
littering U زایمان ریخته وپاشیده
compression molding U ریخته گری فشاری
litters U زایمان ریخته وپاشیده
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
green concrete U بتن تازه ریخته شده
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
She had let her hair down . U موهایش را ریخته بود روی شانه اش
die0casting die U حدیده ریخته گری تحت فشار
It was a mess . Everything was scattered all over the place. U همه چیز ریخته وپاشیده بود
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
centrifugal casting machine U دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
centrifugal casting process U فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
bullybeef U گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
centrifugally cast concrete U بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
mallable iron foundry U ریخته گری اهن چکش خوار
centrifugal casting U ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
shell molding type foundry U ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
slough U در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
knuckle sprue U استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
flotsam and jetsam U کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
kentledge U چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
geomancer U کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
core binder U ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
berm U خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
platen U صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
bloodstained U خون الود خون ریخته
bloodstain U خون الود خون ریخته
transposition system U سیستم رمز با استفاده ازحروف در هم ریخته سیستم رمز در هم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com