Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 265 (48 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reversible
U
قابل پشت و رو کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
public
U
متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
sense
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
senses
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
graphics
U
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
bind
U
الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
binds
U
الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
scramble
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
document
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
preparation
U
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations
U
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
permanent
U
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
zero
U
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeroes
U
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeros
U
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
manageable
U
قابل اداره کردن
manageable
U
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
pass
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
authentication
U
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
inflatable
U
قابل تورم یا باد کردن
estimable
U
قابل براورد کردن
roadworthy
U
اماده مسافرت قابل سفر کردن
separable
U
قابل جدا کردن
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
exhaustible
U
قابل خالی کردن
mirror
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrored
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
attachable
U
قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
combatable
U
قابل جنگ کردن
condensible
U
قابل خلاصه کردن
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
downloadable
U
آنچه قابل بار کردن است
erectable
U
قابل راست کردن یا بنا کردن
eurocheque
U
چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
foldboat
U
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
joint filler
U
نوارهایی که ازمواد قابل تراکم ساخته شده و پر کردن درزها به کارمیرود
magnetizable
U
قابل مغناطیسی کردن
marine aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
modem
U
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
multipliable
U
قابل ضرب کردن
multiplicable
U
قابل ضرب کردن
nonerasable storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
pooler
U
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
projectable
U
قابل پرتاب کردن
rebuttable
U
قابل رو کردن
removable
U
قابل سوار و پیاده کردن
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
swimmable
U
قابل شنا کردن
to pound the filed
U
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
translatable
U
قابل معنی کردن
war head
U
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
water injection
U
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
Other Matches
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible
U
قابل درک قابل رویت
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
acceptor
U
قابل
sensible
U
قابل حس
good
U
قابل
soluble
U
قابل حل
apt
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
capable
U
قابل
incapable
U
نا قابل
able
U
قابل
solvable
U
قابل حل
abler
U
قابل
ablest
U
قابل
thorough paced
U
قابل
qualified
U
قابل
adjustable
U
قابل تنظیم
acceptable
<adj.>
U
قابل پذیرش
irrecusable
U
غیر قابل رد
amenable
U
قابل جوابگویی
changeable
U
قابل تغییر
adjustable
U
قابل تطبیق
inflamable
U
قابل اشتعال
solids
U
قابل اطمینان
solid
U
قابل اطمینان
sale
U
قابل فروش
adequate
<adj.>
U
قابل پذیرش
observable
U
قابل مراعات
irrigable
U
قابل ابیاری
livable
U
قابل زندگی
liveable
U
قابل زیستن
liveable
U
قابل معاشرت
liveable
U
قابل زندگی
identifiable
U
قابل شناسایی
marketable
U
قابل فروش
regrettable
U
قابل تاسف
machinable
U
قابل تراش
macroscopic
U
قابل رویت
sufficient
<adj.>
U
قابل قبول
maintainable
U
قابل نگاهداری
on hand
<idiom>
U
قابل دسترس
noteworthy
U
قابل دقت
minable
U
قابل استخراج
sufficing
<adj.>
U
قابل قبول
livable
U
قابل معاشرت
judicable
U
قابل قضاوت
justiciable
U
قابل دادرسی
eligible
U
قابل انتخاب
kenspeckle
U
قابل شناسایی
laudable
U
قابل ستایش
leviable
U
قابل تحمیل
licensable
U
قابل اجازه
tensile
U
قابل انبساط
trusty
U
قابل اعتماد
limpsey
U
قابل انحناء
limit of inflammability
U
حد قابل اشتعال
adorable
U
قابل پرستش
limpsy
U
قابل انحناء
limsy
U
قابل انحناء
livable
U
قابل زیستن
good
[sufficient]
<adj.>
U
قابل پذیرش
accountable
U
قابل توضیح
forgivable
U
قابل بخشایش
increasable
U
قابل ازدیاد
believable
U
قابل قبول
passable
U
قابل قبول
passable
U
قابل عبور
acceptable
U
قابل قبول
acceptable
U
قابل پذیرش
arguable
U
قابل بحث
obtainable
U
قابل حصول
procurable
U
قابل حصول
pliable
U
قابل انعطاف
recoverable
U
قابل وصول
forgivable
U
قابل عفو
pardonable
U
قابل بخشیدن
pardonable
U
قابل عفو
practicals
U
قابل استفاده
practical
<adj.>
U
قابل استفاده
open
U
قابل بحث
separable
U
قابل تفکیک
profitable
U
قابل استفاده
sufficiently
<adv.>
U
قابل پذیرش
allowable
U
قابل استفاده
allowable
U
قابل قبول
adequately
[sufficiently]
<adv.>
U
قابل پذیرش
operable
U
قابل درمان
arguably
U
قابل بحث
excusable
U
قابل عفو
trustworthy
U
قابل اعتماد
liable
U
قابل اطمینان
inferable
U
قابل استنباط
adequately
[sufficiently]
<adv.>
U
قابل قبول
interconvertible
U
قابل تبدیل
sufficing
<adj.>
U
قابل پذیرش
sufficient
<adj.>
U
قابل پذیرش
portable
U
قابل حمل
portable
U
قابل انتقال
provable
U
قابل اثبات
satisfactory
<adj.>
U
قابل پذیرش
investigable
U
قابل رسیدگی
inventible
U
قابل اختراع
washable
U
قابل شستشو
insurable
U
قابل بیمه
operable
U
قابل علاج
inferible
U
قابل استنباط
plausible
U
قابل استماع
inflective
U
قابل صرف
reliability
U
قابل اطمینان
reliability
U
قابل اعتماد
inflexional
U
قابل صرف
inhabitable
U
قابل سکنی
inheritable
U
قابل توارث
sufficiently
<adv.>
U
قابل قبول
inoculable
U
قابل تلقیح
inquirable
U
قابل تحقیق
debatable
U
قابل گفتگو
debatable
U
قابل منافره
debatable
U
قابل بحث
inspirable
U
قابل تنفس
inventible
U
قابل جعل
satisfactory
<adj.>
U
قابل قبول
merchantable
U
قابل فروش
keenest
U
قابل رقابت
mistakable
U
قابل اشتباه
mobilizable
U
قابل تجهیز
moot
U
قابل بحث
contemptible
U
قابل تحقیر
employable
U
قابل استخدام
moveable
U
قابل تغییر
noticeable
U
قابل توجه
impeachable
U
قابل اتهام
multipliable
U
قابل تکثیر
multiplicable
U
قابل تکثیر
payable
U
قابل پرداخت
divisible
U
قابل تقسیم
keen
U
قابل رقابت
mibeable
U
قابل استخراج
contemptuous
U
قابل تحقیر
extendable
U
قابل تمدید
audible
U
قابل شنوایی
audible
U
قابل شنیدن
viable
U
قابل دوام
perceptible
U
قابل درک
distinguishable
U
قابل تمیز
attributable
U
قابل اسناد
practicable
U
قابل اجرا
sustainable
U
قابل تحمل
admirable
<adj.>
U
قابل تحسین
admirable
<adj.>
U
قابل پسند
considerable
U
قابل توجه
namable
U
قابل ذکر
achievable
<adj.>
U
قابل اجرا
contrivable
<adj.>
U
قابل اجرا
doable
<adj.>
U
قابل اجرا
feasible
<adj.>
U
قابل اجرا
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
قابل اجرا
makeable
<adj.>
U
قابل اجرا
manageable
<adj.>
U
قابل اجرا
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
قابل اجرا
practicable
<adj.>
U
قابل اجرا
executable
<adj.>
U
قابل وصول
workable
<adj.>
U
قابل وصول
practicable
<adj.>
U
قابل وصول
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
قابل وصول
workable
<adj.>
U
قابل اجرا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com