Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (27 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inflatable
U
قابل تورم یا باد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
expectational inflation
U
تورم قابل پیش بینی
reflate
U
تورم ایجاد کردن
reflated
U
تورم ایجاد کردن
reflates
U
تورم ایجاد کردن
reflating
U
تورم ایجاد کردن
deflated
U
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating
U
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflate
U
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflates
U
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
stagflation
U
تورم + رکود تورم همراه با رکود
deflation
U
ضد تورم
swelling
U
تورم
bulge
U
تورم
tumescence
U
تورم
bulged
U
تورم
bulges
U
تورم
tumidness
U
تورم
inflationary
U
تورم
inflation
U
تورم
bulging
U
تورم
turgescence
U
تورم
unemployment inflation dilemma
U
تورم
protuberances
U
تورم
swellings
U
تورم
protuberancy
U
تورم
antinode
U
تورم
cumulative inflation
U
تورم
goutiness
U
تورم
protuberance
U
تورم
creeping inflation
U
تورم ارام
reflation
U
تورم عمدی
persistent inflation
U
تورم مداوم
persistent inflation
U
تورم دائمی
turgidity
U
بادکردگی تورم
inflation
U
تورم پول
hyperinflation
U
تورم حاد
secular inflation
U
تورم قرنی
secular inflation
U
تورم مزمن
undersirable inflation
U
تورم نامطلوب
inflationism
U
تورم گرایی
disinflation
U
کاهش تورم
disinflationary
U
کاهنده تورم
struma
U
گواتر تورم
hyperinflation
U
تورم شدید
stagflation
U
تورم رکود
anti drumming sheet
U
ورق ضد تورم
hepatitis
U
تورم کبد
inflation rate
U
نرخ تورم
rate of inflation
U
نرخ تورم
monetary inflation
U
تورم پولی
imported inflation
U
تورم وارداتی
hidden inflation
U
تورم پنهان
hidden inflation
U
تورم خزنده
structural inflation
U
تورم ساختاری
tumescence
U
تورم
[آماس]
gas inflation
U
تورم گاز
tumescence
U
بادکردگی
[تورم]
tumidity
U
بادکردگی
[تورم]
turgor
U
بادکردگی
[تورم]
turgor
U
برامدگی
[تورم]
tumidity
U
برامدگی
[تورم]
bulge
U
برامدگی
[تورم]
galloping inflation
U
تورم افسارگسیخته
swelling
U
بادکردگی
[تورم]
bulge
U
تورم
[آماس]
swelling
U
تورم
[آماس]
protuberance
U
تورم
[آماس]
tumidity
U
تورم
[آماس]
turgor
U
تورم
[آماس]
galloping inflation
U
تورم تازنده
bulge
U
بادکردگی
[تورم]
lump
U
بادکردگی
[تورم]
lump
U
تورم
[آماس]
chronic inflation
U
تورم مزمن
galloping inflation
U
تورم چهارنعل
swelling
U
برامدگی
[تورم]
creeping inflation
U
تورم خزنده
tumescence
U
برامدگی
[تورم]
lump
U
برامدگی
[تورم]
reflation
U
بازآوری تورم
protuberance
U
برامدگی
[تورم]
galloping inflation
U
تورم شدید
protuberance
U
بادکردگی
[تورم]
runaway inflation
U
تورم افسار گسیخته
strumous
U
دارای تورم بالشی
strumose
U
دارای تورم بالشی
tumescence
U
ورم حالت تورم
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
tumefaction
U
ورم حالت تورم
enlarged tonsils
U
تورم لوزه ها
[پزشکی]
swelling resistant
U
مقاوم در برابر تورم
unexpected inflation
U
تورم غیر منتظره
excess demand inflation
U
تورم ناشی از مازاد تقاضا
swells
U
باد غرور داشتن تورم
wage push inflation
U
تورم ناشی از فشار مزد
inflationism
U
پیروی از روش تورم اقتصادی
anticipated inflation
U
تورم پیش بینی شده
goiterogenic
U
ایادکننده تورم غده تیروئید
demand pull inflation
U
تورم ناشی از فشار تقاضا
expectational inflation
U
تورم پیش بینی شده
unexpected inflation
U
تورم پیش بینی نشده
ingotism
U
تورم و رشد بیش از حدبلورها
swelled
U
باد غرور داشتن تورم
supply push inflation
U
تورم ناشی از فشار عرضه
cost push inflation
U
تورم ناشی از فشار هزینه
swell
U
باد غرور داشتن تورم
frost heave
U
تورم خاک در اثر یخبندان
trade off between inflation and
U
رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
goitrogenic
U
ایجاد کننده تورم غده تیروئید
mark up price inflation
U
تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
natural rate hypothesis
U
هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
erectable
U
قابل راست کردن یا بنا کردن
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
rebuttable
U
قابل رو کردن
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
swimmable
U
قابل شنا کردن
condensible
U
قابل خلاصه کردن
manageable
U
قابل اداره کردن
translatable
U
قابل معنی کردن
exhaustible
U
قابل خالی کردن
projectable
U
قابل پرتاب کردن
estimable
U
قابل براورد کردن
magnetizable
U
قابل مغناطیسی کردن
multipliable
U
قابل ضرب کردن
reversible
U
قابل پشت و رو کردن
multiplicable
U
قابل ضرب کردن
separable
U
قابل جدا کردن
combatable
U
قابل جنگ کردن
phillips curve
U
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
removable
U
قابل سوار و پیاده کردن
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
hot money
U
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
attachable
U
قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
roadworthy
U
اماده مسافرت قابل سفر کردن
downloadable
U
آنچه قابل بار کردن است
permanent
U
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
binds
U
الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
foldboat
U
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
manageable
U
آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
bind
U
الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
zero
U
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
eurocheque
U
چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
zeroes
U
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeros
U
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
sensible
U
قابل درک قابل رویت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
senses
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
passed
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
pass
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes
U
صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
sense
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
joint filler
U
نوارهایی که ازمواد قابل تراکم ساخته شده و پر کردن درزها به کارمیرود
to pound the filed
U
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
war head
U
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
nonerasable storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
inflationary recession
U
رکود همراه باتورم تورم رکود
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
scrambled
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scramble
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
phillips curve
U
منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
pooler
U
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
water injection
U
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
preparation
U
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations
U
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
public
U
متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
authentication
U
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
mirror
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrored
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com