Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
propitiable
U
قابل تسکین استمالت پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
placative
U
تسکین پذیر
pacifiable
U
تسکین پذیر
appeasable
U
قابل تسکین
inappeasable
U
غیر قابل تسکین قانع نشدنی
miscible
U
قابل اختلاط حل پذیر
hereditable
U
قابل توارث وارثت پذیر
ductile
U
قابل انبساط شکل پذیر
filtrable
U
قابل پالایش تصفیه پذیر
filterable
U
قابل پالایش تصفیه پذیر
pracitcable
U
قابل اجرا صورت پذیر
commutable
U
دگرگونی پذیر قابل تبدیل
dependable
U
قابل اعتماد توکل پذیر
pardoable
U
امرزش پذیر قابل بخشش
divisible
U
قابل قسمت بخش پذیر
reproducible
U
قابل تولید مجدد تجدید پذیر
inelastic
U
غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
transpirable
U
قابل ترشح فاش شدنی رخنه پذیر
subdividable
U
قابل تقسیم بچند بخش بخشیزه پذیر
bondable
U
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
propitiation
U
استمالت
propitiates
U
استمالت کردن
propitiated
U
استمالت کردن
unappeasable
U
استمالت ناپذیر
propitiate
U
استمالت کردن
propitiating
U
استمالت کردن
card
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
postscript
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
exhaustable resources
U
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
shapable
U
شکل پذیر قابل شکل گیری
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
inferable
U
قابل استنتاج استنتاج پذیر
inferrible
U
قابل استنتاج استنتاج پذیر
educatable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendable
U
تفوق پذیر فراز پذیر
repairable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendible
U
تفوق پذیر فراز پذیر
educable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
soothes
U
دلجویی کردن استمالت کردن
soothed
U
دلجویی کردن استمالت کردن
soothe
U
دلجویی کردن استمالت کردن
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
relief
U
تسکین
placation
U
تسکین
solace
U
تسکین
palliation
U
تسکین
sedation
U
تسکین
conciliation
U
تسکین
allayment
U
تسکین
appeasement
U
تسکین
mollification
U
تسکین
assuagement
U
تسکین
mitigation
U
تسکین
alleviation
U
تسکین
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
placated
U
تسکین دادن
placates
U
تسکین دادن
mollified
U
تسکین دادن
placating
U
تسکین دادن
palliation
U
تسکین
[درد]
mollifying
U
تسکین دادن
mollify
U
تسکین دادن
temporalize
U
تسکین دادن
mollifies
U
تسکین دادن
placate
U
تسکین دادن
quencher
U
تسکین دهنده
insatiability
U
تسکین ناپذیری
propitiator
U
تسکین دهنده
placebos
U
مایه تسکین
sooth
U
تسکین دهنده
propitiating
U
تسکین دادن
pacified
U
تسکین دادن
pacifies
U
تسکین دادن
pacifying
U
تسکین دادن
propitiates
U
تسکین دادن
placebo
U
مایه تسکین
propitiated
U
تسکین دادن
sedate
U
تسکین دهنده
sedated
U
تسکین دهنده
sedates
U
تسکین دهنده
sedating
U
تسکین دهنده
relieving anode
U
اند تسکین
salve
U
تسکین دادن
propitiate
U
تسکین دادن
pacify
U
تسکین دادن
pacification
U
تسکین دادن
easing
U
تسکین
[درد]
quietens
U
تسکین دادن
quietening
U
تسکین دادن
unappeasable
U
تسکین نیافتنی
quietened
U
تسکین دادن
quieten
U
تسکین دادن
palliate
U
تسکین دادن
palliator
U
تسکین دهنده
antalgic
U
تسکین دهنده
appeaser
U
تسکین بخش
soothe
U
تسکین دادن
abatement
[of pain]
U
تسکین
[درد]
easement
U
تسکین
[درد]
soothes
U
تسکین دادن
soothed
U
تسکین دادن
relievable
U
تسکین دادنی
pacificator
U
تسکین دهنده
alleviation
U
تسکین
[درد]
relief
[from pain]
U
تسکین
[درد]
pacifier
U
تسکین دهنده پستانک
alleviative
U
داروی تسکین دهنده
tranquilizer
U
داروی تسکین دهنده
salve
U
مرهم تسکین دهنده
salve
U
داروی تسکین دهنده
propitiatory
U
وابسته به تسکین یا دلجویی
anodyne
U
تسکین دهنده مسکن
pacifiers
U
تسکین دهنده پستانک
appeasing
U
ساکت کردن تسکین دادن
appease
U
ساکت کردن تسکین دادن
appeases
U
ساکت کردن تسکین دادن
appeased
U
ساکت کردن تسکین دادن
pacified
U
ارام کردن تسکین دادن
pacifies
U
ارام کردن تسکین دادن
pacify
U
ارام کردن تسکین دادن
pacifying
U
ارام کردن تسکین دادن
quell
U
سرکوبی کردن تسکین دادن
quelled
U
سرکوبی کردن تسکین دادن
quietest
U
ارام کردن تسکین دادن
quiet
U
ارام کردن تسکین دادن
quelling
U
سرکوبی کردن تسکین دادن
quells
U
سرکوبی کردن تسکین دادن
smoothed
U
ارام کردن تسکین دادن
smoothest
U
ارام کردن تسکین دادن
immitigable
U
سبک نشدنی تسکین ندادنی
smooths
U
ارام کردن تسکین دادن
implacability
U
تسکین ناپذیری کینه توزی
smooth
U
ارام کردن تسکین دادن
remittent
U
تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
soothing
U
ارامی بخش دارای اثر تسکین دهنده تسلیت
acupressure
U
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible
U
قابل درک قابل رویت
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
cleavable
U
رخ پذیر
pi acceptor
U
پی پذیر
soluble
U
حل پذیر
pliable
U
خم پذیر
solvable
U
حل پذیر
mitigates
U
تخفیف دادن تسکین دادن
mitigate
U
تخفیف دادن تسکین دادن
mitigated
U
تخفیف دادن تسکین دادن
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
workable
<adj.>
U
انجام پذیر
coercible
U
اجبار پذیر
skittish
U
تغییر پذیر
executable
<adj.>
U
انجام پذیر
semi solvable
U
نیم حل پذیر
dilatable
U
اتساع پذیر
rotatable
U
چرخش پذیر
inevitable
U
چاره نا پذیر
countable
U
شمارش پذیر
regulable
U
تنظیم پذیر
civilizable
U
تمدن پذیر
expiable
U
کفاره پذیر
available
U
دسترس پذیر
able to take a load
<adj.>
U
بار پذیر
cogitable
U
اندیشه پذیر
corruptible
U
فساد پذیر
workable
<adj.>
U
امکان پذیر
avoidable
U
اجتناب پذیر
executable
<adj.>
U
امکان پذیر
permeable
U
رطوبت پذیر
curable
U
علاج پذیر
disintegrable
U
تجزیه پذیر
permeable
U
نشت پذیر
permeable
U
نفوذ پذیر
reversible
U
برگشت پذیر
reversible
U
واگشت پذیر
corrigible
U
اصلاح پذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com