English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mistakable U قابل اشتباه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bad sector U شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
disaster dump U رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
recoverable error U اشتباه قابل اصلاح
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
trip U اشتباه
tripped U اشتباه
trips U اشتباه
wrongs U اشتباه
mistake U اشتباه
mistaking U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
mistakes U اشتباه
fallacies U اشتباه
fallacy U اشتباه
wronging U اشتباه
faults U اشتباه
errors U اشتباه
wrong U اشتباه
fault U اشتباه
clanger U اشتباه
faux pas U اشتباه
mistakenness U اشتباه
faulted U اشتباه
error U اشتباه
goof U اشتباه
mix-up U اشتباه
mix-ups U اشتباه
errancy U اشتباه
discrepancy U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
incorrectness U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
false <adj.> U اشتباه
overseen U در اشتباه
goofed U اشتباه
goofs U اشتباه
goofing U اشتباه
barratry U اشتباه
snafu U اشتباه
jeofail U اشتباه
fumbled U اشتباه
lap sus U اشتباه
fumble U اشتباه
flounders U اشتباه
mix up U اشتباه
floundering U اشتباه
flounder U اشتباه
floundered U اشتباه
fumbles U اشتباه
sensible U قابل درک قابل رویت
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
achievable U قابل وصول قابل تفریق
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
absolute error U اشتباه مطلق
fumble U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
blooper U اشتباه احمقانه
to goof up [American E] U اشتباه کردن
mistakenness U در اشتباه بودن
blaming U اشتباه گناه
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
computational U اشتباه در محاسبه
blunderingly U ازروی اشتباه
fumbled U اشتباه کردن
boner U اشتباه مضحک
fumbles U اشتباه کردن
boo boo U اشتباه کاری
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
lapsus linguac U اشتباه لپی
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
mistaking U اشتباه کردن
blames U اشتباه گناه
inaccuracies U اشتباه غلط
inaccuracies U خطا یا اشتباه
inaccuracy U اشتباه غلط
inaccuracy U خطا یا اشتباه
mistaken U اشتباه کرده
bedlam U اشتباه شدید
faultily <adv.> U بطور اشتباه
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
phonily <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
unerring U اشتباه نشدنی
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
typo U اشتباه تایپی
mistake U اشتباه کردن
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
unmistakable U خالی از اشتباه
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
blamed U اشتباه گناه
blame U اشتباه گناه
mistaken party U اشتباه کننده
mistake of law U اشتباه حکمی
malentendu U اشتباه فهمیدن
mistake of fact U اشتباه موضوعی
misstep U اشتباه درقضاوت
falsely <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
misplay U بازی اشتباه
misguidely U از روی اشتباه
miscue U اشتباه کردن
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
mils trip U اشتباه میلیمی
metachronism U اشتباه تاریخی
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
peccant U اشتباه کار
syntax error U اشتباه ترکیبی
dispersion error U اشتباه پراکندگی
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
disabusing U از اشتباه دراوردن
disabuses U از اشتباه دراوردن
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
slip U اشتباه لیزی
slip U اشتباه کردن
bloomer U اشتباه احمقانه
probable error U اشتباه احتمالی
professional misconduct U اشتباه حرفهای
to set U از اشتباه دراوردن
to put wise U از اشتباه دراوردن
to make an error U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
erroneous U غلط اشتباه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
systematic error U اشتباه سیستماتیک
slips U اشتباه کردن
slips U اشتباه لیزی
slipped U اشتباه کردن
slipped U اشتباه لیزی
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
goofs U اشتباه کردن
misconstruing U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
misconstrued U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
fallible U اشتباه کننده
mistook U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
misprint U اشتباه چاپی
misprints U اشتباه چاپی
disabused U از اشتباه دراوردن
disabuse U از اشتباه دراوردن
goof U اشتباه کردن
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
typing error U اشتباه تایپی
goofed U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
dead shot U تیر اشتباه
trip up <idiom> U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
blundering U اشتباه لپی
blundering U اشتباه بزرگ
faults U تقصیر اشتباه
blundered U اشتباه کردن
blundered U اشتباه لپی
blundered U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه کردن
bungler U اشتباه کار
blunders U اشتباه بزرگ
blunders U اشتباه لپی
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
flub U اشتباه احمقانه
faulted U تقصیر اشتباه
fault U تقصیر اشتباه
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
miswrite U اشتباه نوشتن
you are mistaken U در اشتباه هستید
bunglers U اشتباه کار
blunders U اشتباه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com