English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inferable U قابل استنتاج استنتاج پذیر
inferrible U قابل استنتاج استنتاج پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fruition U استنتاج
inferences U استنتاج
subsumption U استنتاج
conclusion U استنتاج
conclusions U استنتاج
inference U استنتاج
eduction U استنتاج
evolvement U استنتاج
inferred U استنتاج کردن
derive U استنتاج کردن
deduction U استنتاج قیاسی
deriving U استنتاج کردن
draw a conclusion U استنتاج کردن
subsuming U استنتاج کردن
subsumes U استنتاج کردن
infer U استنتاج کردن
subsumed U استنتاج کردن
subsume U استنتاج کردن
conclude U استنتاج کردن
concludes U استنتاج کردن
inferring U استنتاج کردن
infers U استنتاج کردن
derives U استنتاج کردن
obversion U استنتاج معکوس
inferential U وابسته به استنتاج
draw a cunclusion U استنتاج کردن
inference rule U قواعد استنتاج [منطق]
evolving U استنتاج کردن نموکردن
deduction U استنتاج نتیجه گیری
evolves U استنتاج کردن نموکردن
inductions U قیاس کل از جزء استنتاج
induction U قیاس کل از جزء استنتاج
illatively U بطریق استنتاج یا استخراج
inferentally U بطریق استنتاج یا استنباط
to put two and two together <idiom> U استنتاج کردن [اصطلاح]
evolve U استنتاج کردن نموکردن
evolved U استنتاج کردن نموکردن
transformation rule U قواعد استنتاج [منطق] [ریاضی]
rule of inference, U قواعد استنتاج [منطق] [ریاضی]
concludes U نتیجه گرفتن استنتاج کردن
conclude U نتیجه گرفتن استنتاج کردن
induced U استنتاج کردن تحریک شدن
induces U استنتاج کردن تحریک شدن
inducing U استنتاج کردن تحریک شدن
induce U استنتاج کردن تحریک شدن
syntheses U استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
synthesis U استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
miscible U قابل اختلاط حل پذیر
filtrable U قابل پالایش تصفیه پذیر
filterable U قابل پالایش تصفیه پذیر
divisible U قابل قسمت بخش پذیر
commutable U دگرگونی پذیر قابل تبدیل
hereditable U قابل توارث وارثت پذیر
ductile U قابل انبساط شکل پذیر
pracitcable U قابل اجرا صورت پذیر
propitiable U قابل تسکین استمالت پذیر
dependable U قابل اعتماد توکل پذیر
pardoable U امرزش پذیر قابل بخشش
reproducible U قابل تولید مجدد تجدید پذیر
inelastic U غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
subdividable U قابل تقسیم بچند بخش بخشیزه پذیر
transpirable U قابل ترشح فاش شدنی رخنه پذیر
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
cards U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
postscripts U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscript U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
shapable U شکل پذیر قابل شکل گیری
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
repairable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
educatable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
achievable U قابل وصول قابل تفریق
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
sensible U قابل درک قابل رویت
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
pliable U خم پذیر
cleavable U رخ پذیر
pi acceptor U پی پذیر
soluble U حل پذیر
solvable U حل پذیر
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
mutable U تغییر پذیر
estimable U تخمین پذیر
feasible <adj.> U امکان پذیر
doable <adj.> U صورت پذیر
transferable U انتقال پذیر
healable U درمان پذیر
maintainable U نگهداشت پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U امکان پذیر
flxible U خمش پذیر
glass jaw U بوکسوراسیب پذیر
generable U زایش پذیر
doable <adj.> U امکان پذیر
tunable U تنظیم پذیر
passive U کنش پذیر
contrivable <adj.> U امکان پذیر
achievable <adj.> U امکان پذیر
miscible U امتزاج پذیر
fusible U گداز پذیر
contrivable <adj.> U صورت پذیر
miscible U امیزش پذیر
gaugeable U پیمایش پذیر
achievable <adj.> U صورت پذیر
makeable <adj.> U امکان پذیر
magnetizable U مغناطیس پذیر
liquefiable U گداز پذیر
able to take a load <adj.> U بار پذیر
inflamable U اشتعال پذیر
passives U کنش پذیر
incompressible U تراکم نا پذیر
incondensable U ناچگال پذیر
inextensible U تمدید نا پذیر
divisible U بخش پذیر
extendable U توسعه پذیر
elastic U انعطاف پذیر
separable U تفکیک پذیر
increasable U افزایش پذیر
indocile U تعلیم نا پذیر
practicable <adj.> U امکان پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U امکان پذیر
limitable U محدودیت پذیر
changeable U تغییر پذیر
available U دسترس پذیر
retractable U انکار پذیر
improvable U بهبود پذیر
improvably U اصلاح پذیر
impressible U تاثیر پذیر
irresoluble U تجیزیه نا پذیر
manageable <adj.> U امکان پذیر
irremeable U برگشت نا پذیر
indemonstrable U اثبات نا پذیر
inoculable U تلقیح پذیر
peaceable U اشتی پذیر
bearable U تحمل پذیر
infusible U گداز نا پذیر
inexpugnable U شکست نا پذیر
open cheque U چک انتقال پذیر
trainable U تربیت پذیر
tangible U پرماس پذیر
tangibly U پرماس پذیر
reactive U واکنش پذیر
terminable <adj.> U فسخ پذیر
applicable U کاربرد پذیر
applicable U کاربست پذیر
tensible U کشش پذیر
teachable U تعلیم پذیر
reclaimable U ادعا پذیر
susceptible of change U تغییر پذیر
reversible U برگشت پذیر
impressionable U تاثر پذیر
testable U ازمون پذیر
trainable U فرهیخت پذیر
flammable U اشتعال پذیر
inflammable U اشتعال پذیر
inflammable U التهاب پذیر
excitable U تحریک پذیر
irritable U تحریک پذیر
exceptionable U اعتراض پذیر
thinkable U اندیشه پذیر
thermosetting U سختی پذیر
impressionable U اثر پذیر
testable U شهادت پذیر
palpable U پرماس پذیر
superimposable U انطباق پذیر
permeable U رطوبت پذیر
remediable U درمان پذیر
shapeable U شکل پذیر
severable U تفکیک پذیر
shock absorbers U ضربه پذیر
sequacious U نصیحت پذیر
shock absorber U ضربه پذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com