Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
miscible
U
قابل اختلاط حل پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
commutable
U
دگرگونی پذیر قابل تبدیل
hereditable
U
قابل توارث وارثت پذیر
ductile
U
قابل انبساط شکل پذیر
divisible
U
قابل قسمت بخش پذیر
dependable
U
قابل اعتماد توکل پذیر
propitiable
U
قابل تسکین استمالت پذیر
pardoable
U
امرزش پذیر قابل بخشش
filtrable
U
قابل پالایش تصفیه پذیر
filterable
U
قابل پالایش تصفیه پذیر
pracitcable
U
قابل اجرا صورت پذیر
inelastic
U
غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
reproducible
U
قابل تولید مجدد تجدید پذیر
subdividable
U
قابل تقسیم بچند بخش بخشیزه پذیر
bondable
U
قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
transpirable
U
قابل ترشح فاش شدنی رخنه پذیر
cards
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card
U
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
postscripts
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscript
U
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
exhaustable resources
U
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
shapable
U
شکل پذیر قابل شکل گیری
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
programmable read only memory
U
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
inferable
U
قابل استنتاج استنتاج پذیر
inferrible
U
قابل استنتاج استنتاج پذیر
repairable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendible
U
تفوق پذیر فراز پذیر
reparable
U
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
educatable
U
تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable
U
تفوق پذیر فراز پذیر
mixable
U
امیزش پذیر امتزاج پذیر
brew
U
اختلاط
mixtures
U
اختلاط
merger
U
اختلاط
melange
U
اختلاط
mergers
U
اختلاط
glomeration
U
اختلاط
liquation
U
اختلاط
macedoine
U
اختلاط
mixture
U
اختلاط
alloys
U
اختلاط
conglomerate
U
اختلاط
commixture
U
اختلاط
colligation
U
اختلاط
conglomerates
U
اختلاط
mix
U
اختلاط
mixes
U
اختلاط
alloyage
U
اختلاط
alloy
U
اختلاط
medleys
U
اختلاط
medley
U
اختلاط
consolidation
U
اختلاط
intermixture
U
اختلاط
welter
U
اختلاط
brewed
U
اختلاط
mixedness
U
اختلاط
brews
U
اختلاط
etherization
U
اختلاط با اتر
plant mixing
U
اختلاط در کارخانه
insalivation
U
اختلاط با بزاق
immiscibility
U
غیرقابلیت اختلاط
immixture
U
اختلاط و امتزاج
consolute
U
اختلاط پذیری
mixing valve
U
دریچه اختلاط
mixture temperature
U
دمای اختلاط
conglomerations
U
اختلاط شرکتها
conglomeration
U
اختلاط شرکتها
mixing in place
U
اختلاط غر سر کار
instruction mix
U
اختلاط دستورالعمل
syntheses
U
هم گذاری اختلاط
mix design
U
طرح اختلاط
mixing coefficient
U
ضریب اختلاط
synthesis
U
هم گذاری اختلاط
central mixing plant
U
مرکز اختلاط بتن
mix design
U
تعیین نسبتهای اختلاط
amalgamation
U
ادغام یا اختلاط شرکتها
glomerate
U
اختلاط کلوخه شده
alligation
U
قائده اختلاط و امتزاج
dissonance
U
اختلاط اصوات و اهنگهای ناموزون
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
collages
U
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
collage
U
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
incross
U
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
integrating
U
یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrate
U
یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
integrates
U
یکی کردن تابعه اولیه چیزی را گرفتن اختلاط
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
miscibility
U
قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
roadmix
U
اختلاط در سر راه امیختن در راه
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
sensible
U
قابل درک قابل رویت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
soluble
U
حل پذیر
solvable
U
حل پذیر
cleavable
U
رخ پذیر
pi acceptor
U
پی پذیر
pliable
U
خم پذیر
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
available
U
دسترس پذیر
reversible
U
برگشت پذیر
workable
<adj.>
U
انجام پذیر
reversible
U
واگشت پذیر
contractile
U
ترنج پذیر
expandable
U
بسط پذیر
expansible
U
گسترش پذیر
changeable
U
تغییر پذیر
executable
<adj.>
U
انجام پذیر
workable
<adj.>
U
صورت پذیر
executable
<adj.>
U
صورت پذیر
expiable
U
کفاره پذیر
countable
U
شمارش پذیر
inexhaustible
U
خستگی نا پذیر
indissoluble
U
تجزیه نا پذیر
permeable
U
نفوذ پذیر
permeable
U
رطوبت پذیر
criticizable
U
انتقاد پذیر
applicable
U
کاربست پذیر
resolvable
U
تفکیک پذیر
irritable
U
تحریک پذیر
deductible
U
مالیات پذیر
makeable
<adj.>
U
انجام پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
انجام پذیر
excitable
U
تحریک پذیر
accident prone
U
سانحه پذیر
feasible
<adj.>
U
انجام پذیر
doable
<adj.>
U
انجام پذیر
inflammable
U
التهاب پذیر
contractible
U
انقباض پذیر
inflammable
U
اشتعال پذیر
manageable
<adj.>
U
انجام پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
انجام پذیر
practicable
<adj.>
U
انجام پذیر
applicable
U
کاربرد پذیر
reactive
U
واکنش پذیر
workable
<adj.>
U
امکان پذیر
impressionable
U
تاثر پذیر
executable
<adj.>
U
امکان پذیر
deceivable
U
فریب پذیر
decidable
U
تصمیم پذیر
impressionable
U
اثر پذیر
exceptionable
U
اعتراض پذیر
exepandable
U
بسط پذیر
contrivable
<adj.>
U
انجام پذیر
workable
<adj.>
U
اجرا پذیر
retractable
U
انکار پذیر
divisible
U
بخش پذیر
curable
U
علاج پذیر
extensible
U
توسعه پذیر
corrigible
U
اصلاح پذیر
reclaimable
U
ادعا پذیر
makable
<adj.>
U
اجرا پذیر
makable
<adj.>
U
انجام پذیر
makable
<adj.>
U
صورت پذیر
extendable
U
توسعه پذیر
alterable
U
دگرش پذیر
fatiguable
U
خستگی پذیر
fatigable
U
خستگی پذیر
fatig
U
خستگی پذیر
revocable
U
ابطال پذیر
elastic
U
انعطاف پذیر
fathomable
U
پیمایش پذیر
inevitable
U
چاره نا پذیر
shock absorbers
U
ضربه پذیر
shock absorber
U
ضربه پذیر
avoidable
U
اجتناب پذیر
alternate track
U
شیاراصلاح پذیر
mendable
U
اصلاح پذیر
reformable
U
اصلاح پذیر
enumerable
U
شمارش پذیر
practicable
<adj.>
U
اجرا پذیر
feasible
<adj.>
U
اجرا پذیر
executable
<adj.>
U
اجرا پذیر
passive
U
کنش پذیر
passives
U
کنش پذیر
doable
<adj.>
U
اجرا پذیر
achievable
<adj.>
U
اجرا پذیر
permeable
U
نشت پذیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com