English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
expurgatory index U فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
index expurgatorius U فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
it is inimical to our plans U با نقشههای ما مغایر است برای نقشههای ما زیان اوراست
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
it is binding on me U برای من الزام اوراست
it is p to our interests U برای منافع مازیان اوراست
ethic U کتاب اخلاق
cataloguing U کتاب فهرست
catalogues U کتاب فهرست
catalogued U کتاب فهرست
catalogue U کتاب فهرست
cataloged U کتاب فهرست
cataloging U کتاب فهرست
catalogs U کتاب فهرست
catalog U کتاب فهرست
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
glossarial U مربوط به فهرست معانی ای که درپایان کتاب باشد تفسیری
pestilently U چنانکه برای اخلاق مضرباشد
ethic U غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
moralistic U وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
it is maleficent to U برای ....زیان اور است
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
capitulary U کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
starter's list U فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
indexing U نوشتن اندیس برای کتاب
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
i will send him my book U کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
vehicle summary U فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklist U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordances U فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordance U فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
active list U فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
rotas U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rota U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
to sue for damages U عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
scitovsky double criterion U که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
waiting lists U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
picking list U فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
waiting list U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
paper U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
binds U چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
papering U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
bind U چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papered U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
isocheim U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسطانهادرزمستان ...داده میشود
irredentist U طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
isodynamic line U خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
isoseismic line U خطی که بوسیله ان جاهایی که زورزمین لرزه درانهایکسان است نشان میدهد
uniquely U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
unique U مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
isoclinal line U خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
glossaries U فهرست معانی فهرست لغات
glossary U فهرست معانی فهرست لغات
isotheral line U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
deuteronomic U وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
caxton U کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
readers U مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
reader U مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
style sheet U الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
invisible hand U منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
indexes U فهرست فهرست اعلام
indexed U فهرست فهرست اعلام
index U فهرست فهرست اعلام
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
immoral U بد اخلاق
rabid U بد اخلاق
deportment U اخلاق
reprobate U بد اخلاق
reprobates U بد اخلاق
moral U اخلاق
morality U اخلاق
characterless U بی اخلاق
moralities U اخلاق
pettish U بد اخلاق
moody U بد اخلاق
impatient U بد اخلاق
comportment U اخلاق
ehtics U علم اخلاق
public morals U اخلاق حسنه
creative thinking U تفکر اخلاق
edification U تهذیب اخلاق
immoral U خلاف اخلاق
raking U بد اخلاق فاسد
good-natured U خوش اخلاق
moralization U اخلاق گرایی
ethics U علم اخلاق
moral philosophy U علم اخلاق
Moral decadence . U فساد اخلاق
moral philosopher U اخلاق دان
immorally U بر خلاف اخلاق
frailty U ضعف اخلاق
rakes U بد اخلاق فاسد
rake U بد اخلاق فاسد
behavior U سلوک اخلاق
good conduct U حسن اخلاق
frailties U ضعف اخلاق
behaviuor U سلوک اخلاق
moralistic U اخلاق گرایانه
ethical U وابسته به علم اخلاق
personalities U اخلاق و خصوصیات شخص
well conditioned U دارای اخلاق نیکو
ethically U مطابق علم اخلاق
to take a person's measure U با اخلاق کسیرا ازمودن
prejudicial to public morality U منافی اخلاق حسنه
donsy U دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
donsie U دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
doggery U اخلاق پست بدکاری
With his foul temper. U با اخلاق سگه که دارد
personality U اخلاق و خصوصیات شخص
pestiferous U فاسدکننده اخلاق دیگری
sportmanship U رفتار و اخلاق انسانی
peculiar U دارای اخلاق غریب
moral U وابسته بعلم اخلاق
wrong U مخالف اخلاق یا قانون
it is an offence to morlity U منافی اخلاق است
wronging U مخالف اخلاق یا قانون
wrongs U مخالف اخلاق یا قانون
moralist U معتقد به اصول اخلاق
moralists U معتقد به اصول اخلاق
regeneration U نوزایش تهذیب اخلاق
to gauge a person U گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
moral philosophy U اصول اخلاق ایین رفتار
pharisaism U اخلاق فریسی هاریاکاری زهدخشک
edified U اخلاق اموختن تقدیس کردن
edifies U اخلاق اموختن تقدیس کردن
edify U اخلاق اموختن تقدیس کردن
moralism U رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
moralist U فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
bowdlerization U حذف قسمتهای خارج از اخلاق
the whole of morality is there U همه اخلاق همین جا است
moralists U فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
americanization U پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
streaky U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
cocotte U زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
streakiest U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
offences against public morals U جرائم بر علیه اخلاق عمومی
good tempered U دیر غضب خوش اخلاق
streakier U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
bowdlerize U قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
the churach built him up U کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
that is an offences to moralit U لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
smuts U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
smut U تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
perfectionists U کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionist U کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
forfeiting U زیان
forfeits U زیان
prejudice U زیان
evils U زیان
ills U زیان
evil U زیان
detriment U زیان
ravaging U زیان
ravages U زیان
forfeited U زیان
forfeit U زیان
total losses U زیان کل
disservice U زیان
forfeiture U زیان
phytobentos U ته- زیان
prejudices U زیان
hurtfulness U زیان
detrime U زیان
ill U زیان
scathe U زیان
ill- U زیان
drawbacks U زیان
maleficium U زیان
ravaged U زیان
hazard U زیان
hurt U زیان
loss U زیان
noxiousness U زیان
disadvantage U زیان
hazarded U زیان
hazarding U زیان
hazards U زیان
hurts U زیان
hurting U زیان
disadvantages U زیان
lesion U زیان
drawback U زیان
injure U زیان
damage U زیان
lesions U زیان
wash out U زیان
injures U زیان
injuring U زیان
ravage U زیان
break even U بی سود و زیان
smart money U پاداش زیان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com