Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pried
U
فضولانه نگاه کردن
pries
U
فضولانه نگاه کردن
pry
U
فضولانه نگاه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to poke and pry
U
فضولانه بهر سونگاه کردن
to pry into a person affairs
U
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
meddlesomes
U
فضولانه
officiously
U
فضولانه
intrusively
U
فضولانه
impertinence or nency
U
فضولانه
intrudingly
U
فضولانه
pryingly
U
فضولانه
meddlesomely
U
فضولانه
intrusive
U
فضولانه
inquisitively
U
فضولانه
obtrusively
U
فضولانه
officious
U
فضولانه ناخواسته
impertinently
U
گستاخانه فضولانه
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
inbearing
U
فضولانه حاضر خدمت
intrudes
U
فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
intrude
U
فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
intruded
U
فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
intruding
U
فضولانه امدن بدون حق وارد شدن
pragmatically
U
بطور علمی یا عبرت اموز فضولانه
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
to plagiarize
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to crib
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
regarded
U
نگاه کردن
to watch
U
نگاه کردن
stared
U
رک نگاه کردن
leering
U
نگاه کج کردن
stare
U
رک نگاه کردن
eye
U
نگاه کردن
to look daggers
U
چپ چپ نگاه کردن
stares
U
رک نگاه کردن
leers
U
نگاه کج کردن
leered
U
نگاه کج کردن
to set eyes on
U
نگاه کردن
to look on with
U
نگاه کردن
eyeing
U
نگاه کردن
to dwell on
U
نگاه کردن
squints
U
چپ نگاه کردن
squinted
U
چپ نگاه کردن
regards
U
نگاه کردن
see
U
نگاه کردن
dirty look
<idiom>
U
چپ چپ نگاه کردن
squint
U
چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
U
چپ چپ نگاه کردن
regard
U
نگاه کردن
squinny
U
کج کج نگاه کردن
leer
U
نگاه کج کردن
sees
U
نگاه کردن
eyes
U
نگاه کردن
eying
U
نگاه کردن
ogle
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
skew
U
منحرف کج نگاه کردن
to make eyes at
U
عاشقانه نگاه کردن
glowers
U
خیره نگاه کردن
gawk
U
بی خیال نگاه کردن
gawk
U
احمقانه نگاه کردن
look up
U
نگاه کردن مراجعهای
glare
U
خیره نگاه کردن
gawked
U
بی خیال نگاه کردن
gaze
U
خیره نگاه کردن
gawked
U
احمقانه نگاه کردن
to look behind
U
پشت سر را نگاه کردن
stared
U
خیره نگاه کردن
stare
U
خیره نگاه کردن
to look a bout
U
بهر سو نگاه کردن
gawks
U
احمقانه نگاه کردن
gawks
U
بی خیال نگاه کردن
gaze
U
بادقت نگاه کردن
gawking
U
احمقانه نگاه کردن
to stael a look
U
دزدانه نگاه کردن
skewing
U
منحرف کج نگاه کردن
gazed
U
خیره نگاه کردن
to look down
U
با نگاه مطیع کردن
goggling
U
چپ نگاه کردن گشتن
gazing
U
خیره نگاه کردن
peeking
U
زیرچشمی نگاه کردن
gape
U
باشگفتی نگاه کردن
squinny
U
زیرچشمی نگاه کردن
pry
U
بادقت نگاه کردن
pries
U
بادقت نگاه کردن
pried
U
بادقت نگاه کردن
to look forward
U
نگاه کردن انتظارداشتن
peek
U
زیرچشمی نگاه کردن
peeked
U
زیرچشمی نگاه کردن
gazes
U
بادقت نگاه کردن
gazing
U
بادقت نگاه کردن
stares
U
خیره نگاه کردن
gazed
U
بادقت نگاه کردن
goggle
U
چپ نگاه کردن گشتن
gazes
U
خیره نگاه کردن
to look at each other
U
به یکدیگر نگاه کردن
peeks
U
زیرچشمی نگاه کردن
goggled
U
چپ نگاه کردن گشتن
to run through
U
نگاه اجمالی کردن در
skews
U
منحرف کج نگاه کردن
look about
U
بهر سو نگاه کردن
to look through ones fingers
U
نگاه دزدانه کردن
keek
U
نگاه دزدانه کردن
gloated
U
خیره نگاه کردن
glower
U
خیره نگاه کردن
thumb one's nose
<idiom>
U
با تنفر نگاه کردن
gorgonize
U
خیره نگاه کردن
gloating
U
خیره نگاه کردن
gloats
U
خیره نگاه کردن
to have a look at something
U
بچیزی نگاه کردن
to look at somebody askance
U
به کسی چپ چپ نگاه کردن
gawking
U
بی خیال نگاه کردن
peering
U
با دقت نگاه کردن
peered
U
با دقت نگاه کردن
peer
U
با دقت نگاه کردن
glow
U
نگاه سوزان کردن
glowed
U
نگاه سوزان کردن
glows
U
نگاه سوزان کردن
gloat
U
خیره نگاه کردن
glares
U
خیره نگاه کردن
gapes
U
باشگفتی نگاه کردن
looked
U
نگاه کردن نگریستن
glowering
U
خیره نگاه کردن
gape
U
خیره نگاه کردن
gaped
U
خیره نگاه کردن
gaped
U
باشگفتی نگاه کردن
glim
U
نگاه اجمالی کردن
glared
U
خیره نگاه کردن
looks
U
نگاه کردن نگریستن
gapes
U
خیره نگاه کردن
gaping
U
خیره نگاه کردن
glowered
U
خیره نگاه کردن
look
U
نگاه کردن نگریستن
gaping
U
باشگفتی نگاه کردن
peeps
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
give someone a black look
U
با خشم به کسی نگاه کردن
gazes
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
retained
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
languishes
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
retaining
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
leer
U
از گوشه چشم نگاه کردن
retain
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
celebrate
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
glowered
U
اخم کردن نگاه خیره
oeillade
U
با کرشمه نگاه کردن غمزه
celebrates
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
gaze
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
celebrating
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
snooping
U
نگاه تجسس امیز کردن
snoop
U
نگاه تجسس امیز کردن
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
gazed
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
languished
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
retains
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
languish
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
snoops
U
نگاه تجسس امیز کردن
gawped
U
مات و احمقانه نگاه کردن
gawping
U
مات و احمقانه نگاه کردن
languishing
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
snooped
U
نگاه تجسس امیز کردن
gawp
U
مات و احمقانه نگاه کردن
to d. into a book
U
نگاه مختصر بکتابی کردن
gazing
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
leered
U
از گوشه چشم نگاه کردن
glower
U
اخم کردن نگاه خیره
gawps
U
مات و احمقانه نگاه کردن
to drink in with ones eyes
U
بچشم خریداری نگاه کردن
glowering
U
اخم کردن نگاه خیره
glowers
U
اخم کردن نگاه خیره
teleview
U
به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
to look one up and down
U
بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
keep tabs on
<idiom>
U
نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
leers
U
از گوشه چشم نگاه کردن
leering
U
از گوشه چشم نگاه کردن
to make eyes at
U
به چشم خاطرخواهی یاخریداری نگاه کردن
to paint a rosy picture of something
U
امیدوارانه به چیزی
[موضوعی]
نگاه کردن
gange
U
باسیم نازک نگاه داری کردن
to look at
U
نگاه کردن به
[نگریستن به]
[به نظر آمدن]
pretty to look at
[to watch]
U
زیبا
[خوشگل]
برای نگاه کردن
peeped
U
باچشم نیم باز نگاه کردن
peeping
U
باچشم نیم باز نگاه کردن
peep
U
باچشم نیم باز نگاه کردن
peeps
U
باچشم نیم باز نگاه کردن
filed
U
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
glances
U
نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
To look fondly at someone .
U
با نظر خریداری بکسی نگاه کردن
file
U
در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
stares
U
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
glanced
U
نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
stared
U
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
to shut in
U
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
glance
U
نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
stare
U
از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com