Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radiation pressure
U
فشار تشعشع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fallout contours
U
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
flash
U
تشعشع
flashed
U
تشعشع
flashes
U
تشعشع
emissions
U
تشعشع
total radiation
U
تشعشع کل
luminance
U
تشعشع
radiational
U
تشعشع
radiation
U
تشعشع
antiradiation
U
ضد تشعشع
emission
U
تشعشع
intensity of radiation
U
شدت تشعشع
radiantly
U
تشعشع بطورمنشعب
auras
U
تشعشع نورانی
emitter
U
تشعشع کننده
radiation
U
تشعشع اتمی
ray
U
تشعشع داشتن
fluorescent radiation
U
تشعشع فلورسنت
x irradiation
U
تشعشع رونتگن
fluorescence
U
تشعشع ماهتابی
glary
U
دارای تشعشع
aura
U
تشعشع نورانی
ray
U
روشنایی تشعشع
radiacmeter
U
تشعشع سنج
electronic radiation
U
تشعشع الکترونی
radiance
U
تابندگی تشعشع
cosmic rays
U
تشعشع کاسمیک
scattered radiation
U
تشعشع پراکنده
refulgence
U
جلال تشعشع
radioscopy
U
تشعشع سنجی
radiometer
U
تشعشع سنج
radiation source
U
منبع تشعشع
prompt radiation
U
تشعشع کامل
radiation loss
U
تلف تشعشع
radiancy
U
تابندگی تشعشع
space radiation
U
تشعشع رادیویی
corpuscular radiation
U
تشعشع ذرهای
radiators
U
تشعشع کننده
dosimeter
U
تشعشع سنج
emit
U
تشعشع کردن
emits
U
تشعشع کردن
emitted
U
تشعشع کردن
emitting
U
تشعشع کردن
neutron radiation
U
تشعشع نوترونی
nuclear radiation
U
تشعشع هستهای
induced radiation
U
تشعشع القایی
thermal radiation
U
تشعشع حرارتی
radiator
U
تشعشع کننده
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
radiation intensity
U
شدت تشعشع اتمی
directive radiation
U
تشعشع جهت دار
ultra violet radiation
U
تشعشع ماوراء بنفش
radio active
U
دارای تشعشع اتمی
radiant
U
تشعشع کننده حرارتی
radiological survey
U
تجسس تشعشع اتمی
magnetic dipole radiation
U
تشعشع دوقطبی مغناطیسی
x radiation
U
تشعشع اشعه مجهول
background count
U
عکس العمل تشعشع
broadside aerial
U
تشعشع کننده عرضی
broad beam headlamp
U
نور افکن با تشعشع عرضی
glared
U
تابش خیره کننده تشعشع
glares
U
تابش خیره کننده تشعشع
emissivity
U
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
roentgen
U
واحد سنجش تشعشع اتمی
glare
U
تابش خیره کننده تشعشع
radiological
U
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
isodose rate
U
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
candescent
U
دارای تشعشع یاگرمای شدید
solar flare
U
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
fluorescent
U
لامپ مهتابی دارای تشعشع
radiological survey
U
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
luminous flux
U
جریان تشعشع در طول موج مریی
rem
U
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
emission
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
phosphorism
U
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
roentgen
U
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return
U
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
radioactivity
U
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
langley
U
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
lumen
U
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
minometer
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise
U
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
pressures
U
فشار
bunt
U
فشار با سر
pressuring
U
فشار
atmospheric pressure
U
فشار جو
atmosphere
U
فشار جو
hydraulic pressure
U
فشار اب
thrusts
U
فشار
weight
U
فشار
pressing
U
فشار
total pressure
U
فشار کل
pressor
U
فشار زا
thrust
U
فشار
atmospheres
U
فشار جو
presses
U
فشار
strain
U
فشار
water pressure
U
فشار اب
strains
U
فشار
pressure curve
U
خم فشار
thrusting
U
فشار
impacts
U
فشار
compression
U
فشار
tension
U
فشار
barometric pressure
U
فشار جو
tensions
U
فشار
ice push
U
فشار یخ
zipped
U
فشار
zip
U
فشار
push
U
فشار
pushed
U
فشار
back pressure
U
پی فشار
pushes
U
فشار
impact
U
فشار
low pressure
U
فشار کم
stress
U
فشار
stresses
U
فشار
line of thrust
U
خط فشار
stressing
U
فشار
stroke
U
فشار با پا
stroked
U
فشار با پا
strokes
U
فشار با پا
stroking
U
فشار با پا
constraint
U
فشار
violence
U
فشار
zips
U
فشار
zipping
U
فشار
distraint
U
فشار
press
U
فشار
isopiestic
U
هم فشار
pressure vessel
U
فشار
fantod
U
فشار
sense of pressure
U
حس فشار
isobare
U
هم فشار
isobar
U
تک فشار
pressure sense
U
حس فشار
isobars
U
هم فشار
pressure
U
فشار
isobars
U
تک فشار
exertions
U
فشار
exertion
U
فشار
isobar
U
هم فشار
growing pains
U
فشار
back iron
U
بن فشار
pressured
U
فشار
brunt
U
فشار
pressure face
U
سمت فشار
hydraulic pressure test
U
ازمایش فشار اب
pore pressure
U
فشار درونی
platen
U
اهن فشار
contact pressure
U
فشار تماس
piston pressure
U
فشار پیستون
impaction
U
فشار سخت
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
inclined compression
U
فشار مایل
high pressure area
U
منطقه پر فشار
pulse pressure
U
فشار نبض
platten
U
اهن فشار
compressive stress
U
فشار تراکمی
impact pressure
U
فشار اصابت
cold water test pressure
U
ازمایش فشار اب
center of pressure
U
مرکز فشار
pressure curve
U
منحنی فشار
pressure head
U
ارتفاع فشار
carebaria
U
احساس فشار در سر
pressure tendency
U
گرایش فشار
pressure gradient
U
گرادیان فشار
pressure drop
U
افت فشار
pressure surface
U
سطح فشار
pressure gaverner
U
ناطم فشار
hydrostatic pressure
U
فشار ایستابی
hydrostatic pressure
U
فشار ایستائی
hydrostatic pressure
U
فشار عمق اب
central head
U
فشار مرکزی
pressure hull
U
بدنه ضد فشار
impluse voltage
U
فشار ضربهای
ciderpress
U
میوه فشار
ciderpress
U
سیب فشار
pressure of speech
U
فشار تکلم
pressure above the atmosphere
U
فشار بالای جو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com