Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dezincification
U
فرسودگی بخشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fatigues
U
فرسودگی
abrasion
U
فرسودگی
corrosion
U
فرسودگی
fatigued
U
فرسودگی
erosion-corrosion
U
فرسودگی
triteness
U
فرسودگی
exhaustion
U
فرسودگی
erosion
U
فرسودگی
frazzle
U
فرسودگی
hagardness
U
فرسودگی
fatigue
U
فرسودگی
haggardness
U
فرسودگی
bioerosion
U
فرسودگی زیستی
fatigued
U
خستگی فرسودگی
wear and tear
U
فرسودگی عادی
waer and tear
U
فرسودگی و سائیدگی
fatigue
U
خستگی فرسودگی
fatigue of material
U
فرسودگی مواد
wear and tear
U
فرسودگی و سائیدگی
fatigues
U
خستگی فرسودگی
surface deterioration
U
فرسودگی رویی
erosion corrosion
U
خوردگی- فرسودگی
abrasions
U
سائیدگی فرسودگی
torsional fatigue strength
U
استحکام فرسودگی پیچشی
intrinsic fatigue strength
U
استحکام فرسودگی ذاتی
fair wear and tear
U
خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
bolshevism
U
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
sectorial
U
بخشی
fraction
U
بخشی از
fractions
U
بخشی از
partial
U
بخشی
portion
U
بخشی
trichotomous
U
سه بخشی
local
<adj.>
U
بخشی
portions
U
بخشی
parochial
U
بخشی
ninefold
U
نه بخشی
triarchy
U
سه بخشی
bisection
U
دو بخشی
hexaploid
U
شش بخشی
regional
<adj.>
U
بخشی
triplet
U
سه بخشی
sextets
U
شش بخشی
sextet
U
شش بخشی
dichotomous
U
دو بخشی
divisor
U
بخشی
sectoral
U
بخشی
as part of
U
بخشی از
Centigrade
U
صد بخشی
tripartite
U
سه بخشی
physical medicine
U
طب توان بخشی
sectoral integation
U
یکپارچگی بخشی
satisfactoriness
U
رضایت بخشی
animations
U
جان بخشی
triploid
U
سه قسمتی سه بخشی
effectiveness
U
تاثیر بخشی
trichotomy
U
سه بخشی بودن
stanine score
U
نمره نه بخشی
two sector economy
U
اقتصاد دو بخشی
stanza
U
بخشی از بازی
stanzas
U
بخشی از بازی
sectoral integation
U
ادغام بخشی
vitalization
U
حیات بخشی
animation
U
جان بخشی
two sector model
U
الگوی دو بخشی
vivification
U
حیات بخشی
part way
U
بخشی از راه
personification
U
شخصیت بخشی
effectiveness
U
اثر بخشی
rehabilitation
U
توان بخشی
equipartition principle
U
اصل هم بخشی
part
U
بخشی از چیزی
slices
U
بخشی از چیزی
slice
U
بخشی از چیزی
polychotomy
U
چند بخشی
pleasurableness
U
فرح بخشی
stanine scale
U
مقیاس نه بخشی
contributed
U
هم بخشی کردن
contributing
U
هم بخشی کردن
contributes
U
هم بخشی کردن
genbraliztion
U
کلیت بخشی
drill tang
بخشی از مته
fytte
U
بخشی ازشعر
haxamerous
U
شش بخشی شش قسمتی
efficiency
U
اثر بخشی
refreshment
U
نیرو بخشی
stens
U
مقیاس ده بخشی
fraction
U
1-بخشی از یک واحد
refreshments
U
نیرو بخشی
contribute
U
هم بخشی کردن
heptamerous
U
هفت بخشی
partial
U
بخشی قسمتی
fractions
U
1-بخشی از یک واحد
healthfulness
U
صحت بخشی
pleasurability
U
لذت بخشی
phase
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
flushes
U
فایل یا بخشی از حافظه
courses
U
بخشی از غذا اموزه
nose band
U
بخشی از کلگی اسب
flush
U
فایل یا بخشی از حافظه
coursed
U
بخشی از غذا اموزه
course
U
بخشی از غذا اموزه
flushing
U
فایل یا بخشی از حافظه
phased
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
subsegment
U
بخشی کوچک یک سگمنت
phases
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
sectoral planning
U
برنامه ریزی بخشی
arrays
U
بخشی از داده در آرایه
lobes
U
بخشی از عضله یا مغز
barge-course
U
[بخشی از سفال بام]
partial
U
نیمه کاره بخشی از
a rosy future
U
آینده امید بخشی
fetches
U
دستیابی به بخشی از حافظه
fetched
U
دستیابی به بخشی از حافظه
fetch
U
دستیابی به بخشی از حافظه
tag
U
بخشی از دستور کامپیوتری
charitableness
U
خیرخواهی صدقه بخشی
cost effectiveness
U
تاثیر بخشی هزینه
tags
U
بخشی از دستور کامپیوتری
lobe
U
بخشی از عضله یا مغز
revivification
U
باز جان بخشی
contributions
U
هم بخشی همکاری وکمک
stanza
U
بخشی ازبازی هاکی
staves
U
مقیاس پنج بخشی
stanzas
U
بخشی ازبازی هاکی
vocational rehabilitation
U
توان بخشی شغلی
contribution
U
هم بخشی همکاری وکمک
array
U
بخشی از داده در آرایه
selective
U
نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
moto
U
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
the pale
U
بخشی از ایرلند که در قلمردانگلیس است
file
U
بخشی از داده روی کامپیوتر
inter sectoral planning
U
برنامه ریزی بین بخشی
box section leg
U
ساق یا پایه بخشی از جعبه
overlap
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
cost effectiveness analysis
U
تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها
overlaps
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
building unit
U
جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
filed
U
بخشی از داده روی کامپیوتر
A part of Iranian territory.
U
بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
physical medicine
U
درمان بدنی و توان بخشی
reviviscence
U
بهوش اوری نیرو بخشی
overlapped
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
palm of a glove
U
بخشی از دستگش که کف دست را می پوشاند
selectively
U
نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
highlighted
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
titillated
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
beginning
U
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
highlight
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
titillate
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
selectively
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
highlights
U
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
satellites
U
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
satellite
U
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
selective
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
parterre
U
بخشی ازتماشاخانه که پشت سرنوازندگان است
front line
U
9 بخش اول زمین 81 بخشی گلف
beginnings
U
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
titillating
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillates
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
moto scramble
U
مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
bung
U
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
zeros
U
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
zeroes
U
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
storage
U
بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
zero
U
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
bungs
U
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
usenet
U
بخشی از اینترنت که حاوی مجمعی است
carriers
U
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
intussusception
U
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
introsusception
U
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
branches
U
جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch
U
جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
rehabilitation
U
تجدید قوا کردن توان بخشی
carrier
U
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
bunged
U
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
internal
U
دستوری که بخشی از سیستم عامل است
front
U
بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
fronting
U
بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
to put in a piece of work
U
بخشی از کار دیگران را انجام دادن
metaplasm
U
بخشی ازسفیده که موادیاخته ساز درانست
maiden over
U
بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
bunging
U
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
municipality
U
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
municipalities
U
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
electron gun
U
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
hexadecimal notation
U
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
scan
U
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scanned
U
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
hex
U
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
scans
U
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
executing
U
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
deposits
U
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
deposit
U
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
transient
U
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
transients
U
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
absolute address
برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
margins
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com