Total search result: 208 (3 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
sender U |
فرستنده پیام |
 |
 |
senders U |
فرستنده پیام |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
authentication U |
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است |
 |
 |
route U |
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه |
 |
 |
routes U |
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه |
 |
 |
signalling U |
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده |
 |
 |
acknowledged mail U |
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است |
 |
 |
maintain watch U |
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی |
 |
Other Matches |
|
 |
InBox U |
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه |
 |
 |
challenge and reply U |
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام |
 |
 |
piggybacking U |
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است |
 |
 |
InBox U |
پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است |
 |
 |
quoting U |
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد |
 |
 |
prompted U |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
 |
 |
prompt U |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
 |
 |
prompts U |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
 |
 |
receipt notification U |
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است |
 |
 |
radiogram U |
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی |
 |
 |
radiograms U |
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی |
 |
 |
UA U |
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد |
 |
 |
codress U |
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی |
 |
 |
anagrams U |
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب |
 |
 |
anagram U |
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب |
 |
 |
polynomial code U |
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است |
 |
 |
end U |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
 |
 |
ended U |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
 |
 |
ends U |
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر |
 |
 |
MTA U |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال . |
 |
 |
wilco U |
پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم |
 |
 |
service message U |
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره |
 |
 |
acknowledges U |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
 |
 |
acknowledge U |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
 |
 |
acknowledging U |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
 |
 |
transmitter U |
فرستنده |
 |
 |
transmitters U |
فرستنده |
 |
 |
shipper U |
فرستنده |
 |
 |
transmitting set U |
فرستنده |
 |
 |
sending set U |
فرستنده |
 |
 |
forwarder U |
فرستنده |
 |
 |
dispatcher U |
فرستنده |
 |
 |
agents U |
فرستنده |
 |
 |
senders U |
فرستنده |
 |
 |
chooser U |
فرستنده |
 |
 |
agent U |
فرستنده |
 |
 |
sender U |
فرستنده |
 |
 |
wireless station U |
فرستنده |
 |
 |
consignor U |
فرستنده |
 |
 |
intermediate transmitter U |
فرستنده واسطه |
 |
 |
intermediate transmitter U |
فرستنده میانی |
 |
 |
jamming transmitter U |
فرستنده پارازیت |
 |
 |
emergency transmitter U |
فرستنده اضطراری |
 |
 |
forwarding country U |
کشور فرستنده |
 |
 |
amateur station U |
فرستنده تفننی |
 |
 |
transmitters U |
فرستنده رادیویی |
 |
 |
transmitters U |
دستگاه فرستنده |
 |
 |
amateur transmitter U |
فرستنده اماتور |
 |
 |
broadcast station U |
ایستگاه فرستنده |
 |
 |
transmitting antenna U |
انتن فرستنده |
 |
 |
consignor U |
فرستنده کالا |
 |
 |
noise transmitter U |
فرستنده پارازیت |
 |
 |
television broadcasting station U |
فرستنده تلویزیون |
 |
 |
transreceiver U |
فرستنده و گیرنده |
 |
 |
service area U |
برد فرستنده |
 |
 |
sending state U |
کشور فرستنده |
 |
 |
transceiver U |
فرستنده و گیرنده |
 |
 |
pulse transmitter U |
فرستنده پالس |
 |
 |
transmitter U |
فرستنده رادیویی |
 |
 |
mobile station U |
فرستنده متحرک |
 |
 |
transmitter U |
دستگاه فرستنده |
 |
 |
broadcasting station U |
ایستگاه رادیویی فرستنده |
 |
 |
amateur station call letters U |
علامت فرستنده تفننی |
 |
 |
amateur bands U |
باندهای فرستنده تفننی |
 |
 |
radio telephone transmitter U |
فرستنده تلفن بیسیم |
 |
 |
long wave transmitter U |
فرستنده موج بلند |
 |
 |
impluse sender U |
فرستنده ضربه جریان |
 |
 |
shipper U |
فرستنده کالا با کشتی |
 |
 |
handie talkie U |
فرستنده دستی کوچک |
 |
 |
reversing U |
داده ازگیرنده به فرستنده |
 |
 |
reverses U |
داده ازگیرنده به فرستنده |
 |
 |
reversed U |
داده ازگیرنده به فرستنده |
 |
 |
transceiver U |
دستگاه گیرنده فرستنده |
 |
 |
reverse U |
داده ازگیرنده به فرستنده |
 |
 |
directive sending U |
فرستنده جهت دار |
 |
 |
directional transmitter U |
فرستنده جهت دار |
 |
 |
handsets U |
دستگاه فرستنده وگیرنده |
 |
 |
handset U |
دستگاه فرستنده وگیرنده |
 |
 |
transmissive U |
انتقال دهنده فرستنده |
 |
 |
cross talk U |
تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده |
 |
 |
ultrashort wave transmitter U |
فرستنده موج خیلی کوتاه |
 |
 |
squad cars U |
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده |
 |
 |
squad car U |
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده |
 |
 |
station break U |
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی |
 |
 |
omnidirectional U |
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب |
 |
 |
carriers U |
فرستنده بار شرکت حمل و نقل |
 |
 |
carrier U |
فرستنده بار شرکت حمل و نقل |
 |
 |
transmitter signal element timing U |
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده |
 |
 |
frequency drift U |
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور |
 |
 |
doppler effect U |
اثر برگشت امواج روی فرستنده |
 |
 |
universal U |
transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع |
 |
 |
communication U |
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند |
 |
 |
backward U |
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل |
 |
 |
roam U |
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن |
 |
 |
roaming U |
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن |
 |
 |
roams U |
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن |
 |
 |
roamed U |
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن |
 |
 |
transceiver U |
گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند |
 |
 |
backwards U |
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل |
 |
 |
vor U |
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن |
 |
 |
black concept U |
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده |
 |
 |
clocking U |
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی |
 |
 |
radio fix U |
تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش |
 |
 |
synchronization U |
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است |
 |
 |
sync U |
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است |
 |
 |
radio fix U |
تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده |
 |
 |
session U |
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند |
 |
 |
sessions U |
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند |
 |
 |
diplexer U |
وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد |
 |
 |
dial up line U |
خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود |
 |
 |
homing U |
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان |
 |
 |
homing device U |
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها |
 |
 |
acknowledging U |
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است |
 |
 |
acknowledges U |
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است |
 |
 |
acknowledge U |
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است |
 |
 |
manipulative deception U |
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی |
 |
 |
i signal U |
پیام ای |
 |
 |
mssg U |
پیام |
 |
 |
signaled U |
پیام |
 |
 |
signal U |
پیام |
 |
 |
messages U |
پیام |
 |
 |
signalled U |
پیام |
 |
 |
message U |
پیام |
 |
 |
decca U |
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده |
 |
 |
layer U |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
 |
 |
layers U |
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند |
 |
 |
loop U |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
 |
 |
looped U |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
 |
 |
loops U |
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله |
 |
 |
transponder U |
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات |
 |
 |
radio position finding U |
روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع |
 |
 |
intelligence signal U |
پیام خبری |
 |
 |
heliogram U |
پیام افتابی |
 |
 |
burying U |
کد کردن پیام |
 |
 |
message center U |
مرکز پیام |
 |
 |
message book U |
دفتر پیام |
 |
 |
immediate message U |
پیام فوری |
 |
 |
buries U |
کد کردن پیام |
 |
 |
message source U |
منبع پیام |
 |
 |
message feedback U |
بازخورد پیام |
 |
 |
bury U |
کد کردن پیام |
 |
 |
message retrieval U |
استخراج پیام |
 |
 |
privacy U |
استقلال پیام |
 |
 |
message heading U |
عنوان پیام |
 |
 |
message retrieval U |
بازیابی پیام |
 |
 |
message source U |
منشاء پیام |
 |
 |
message switching U |
پیام گزینی |
 |
 |
message queuing U |
صف بندی پیام |
 |
 |
general message U |
پیام عمومی |
 |
 |
fox message U |
پیام دوباره |
 |
 |
flash message U |
پیام انی |
 |
 |
communicator U |
پیام دهنده |
 |
 |
code message U |
پیام رمز |
 |
 |
clear text U |
پیام کشف |
 |
 |
color burst pedestal U |
پایه پیام |
 |
 |
burst pedestal U |
پایه پیام |
 |
 |
brightness signal U |
پیام روشنایی |
 |
 |
blanking signal U |
پیام خاموشی |
 |
 |
basegram U |
پیام از ساحل |
 |
 |
encode U |
کد کردن پیام |
 |
 |
encodes U |
کد کردن پیام |
 |
 |
transmission U |
ارسال پیام |
 |
 |
cryptogram U |
پیام پنهانی |
 |
 |
diagnostic massage U |
پیام تشخیصی |
 |
 |
error message U |
پیام خطانما |
 |
 |
end of message U |
انتهای پیام |
 |
 |
end of massage U |
انتهای پیام |
 |
 |
ems dispatch U |
پیام امس |
 |
 |
ending U |
خاتمه پیام |
 |
 |
endings U |
خاتمه پیام |
 |
 |
dummy message U |
پیام دروغی |
 |
 |
dummy message U |
پیام فریبنده |
 |
 |
drafter U |
منشی پیام |
 |
 |
drafter U |
نویسنده پیام |
 |
 |
transmissions U |
ارسال پیام |
 |
 |
beginning of message U |
شروع پیام |
 |
 |
wilco U |
پیام را فهمیدم |
 |
 |
signal tracing U |
ردگیری پیام |
 |
 |
som U |
اغاز پیام |
 |
 |
bodies U |
متن پیام |
 |
 |
start of message U |
اغاز پیام |
 |
 |
telephone message U |
پیام تلفنی |
 |
 |
to send a message U |
پیام فرستادن |
 |
 |
maydays U |
پیام اضطراری |
 |
 |
heading U |
سرلوحه پیام |
 |
 |
mayday U |
پیام اضطراری |
 |
 |
video signal U |
پیام ویدئو |
 |
 |
headings U |
سرلوحه پیام |
 |
 |
signal center U |
مرکز پیام |
 |
 |
plaindress U |
پیام کشف |
 |
 |
radiotelegram U |
پیام تلگرافی |
 |
 |
procedure message U |
پیام عادی |
 |
 |
monochrome signal U |
پیام تکرنگ |
 |
 |
body U |
متن پیام |
 |
 |
signal generator U |
پیام ساز |
 |
 |
procedure message U |
پیام معمولی |
 |
 |
plain text U |
پیام کشف |
 |
 |
routine message U |
پیام عادی |
 |
 |
meteorological message U |
پیام هواسنجی |
 |
 |
q signal U |
پیام کیو |
 |