Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
janitor
U
فراش مدرسه
janitors
U
فراش مدرسه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beds
U
فراش
bed
U
فراش
footman
U
فراش
sergeant at arms
U
فراش
beadle
U
فراش
marriage bed
U
فراش
footmen
U
فراش
janitress
U
فراش زن
office boy
U
فراش
peon
U
فراش
apparitor
U
فراش
lackeys
U
نوکر فراش
lackey
U
نوکر فراش
postmen
U
فراش پست
remarriages
U
تجدید فراش
postman
U
فراش پست
remarriage
U
تجدید فراش
remarrying
U
تجدید فراش
marry a second time
U
تجدید فراش کردن
lacquey
U
فراش چاکری کردن
superinduce
U
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
schoolmates
U
هم مدرسه
academy
U
مدرسه
academies
U
مدرسه
school fellow
U
هم مدرسه
school mate
U
هم مدرسه
schoolmate
U
هم مدرسه
school age
U
سن مدرسه
school
U
مدرسه
schools
U
مدرسه
schoolteachers
U
معلم مدرسه
school counselor
U
مشاور مدرسه
prep
U
مدرسه مقدماتی
schoolteacher
U
معلم مدرسه
philosophy of the lyceum
U
فلسفه مدرسه
preliminary school
U
مدرسه ابتدائی
drop out (of school)
<idiom>
U
ترک مدرسه
school phobia
U
مدرسه هراسی
schoolyard
U
محوطهی مدرسه
schoolyards
U
حیاط مدرسه
unschooled
U
مدرسه نرفته
schoolgirl
U
دختر مدرسه
technical school
U
مدرسه فنی
schoolgirls
U
دختر مدرسه
senior high school
U
مدرسه متوسطه
secondery school
U
مدرسه متوسطه
schoolmarm
U
مدیره مدرسه
schoolyards
U
محوطهی مدرسه
schoolma'am
U
مدیره مدرسه
school truancy
U
مدرسه گریزی
schoolyard
U
حیاط مدرسه
school
U
تحصیل در مدرسه
trade schools
U
مدرسه حرفهای
trade school
U
مدرسه حرفهای
truancy
U
مدرسه گریزی
janitor
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
satchels
U
کیف مدرسه
satchel
U
کیف مدرسه
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
private schools
U
مدرسه ملی
schoolwork
U
درس مدرسه
schools
U
تحصیل در مدرسه
private school
U
مدرسه ملی
schooling
U
مدرسه رفتن
head master
U
مدیر مدرسه
grammar school
U
مدرسه ابتدایی
grade school
U
مدرسه ابتدایی
janitors
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
summer schools
U
مدرسه تابستانی
summer school
U
مدرسه تابستانی
grammar schools
U
مدرسه ابتدایی
the school is out
U
مدرسه تعطیل است
play hooky
<idiom>
U
از مدرسه یا کار دررفتن
He ran away from scool .
U
از مدرسه فرار کرد
The last school day.
U
آخرین روز مدرسه
These shoes dont fit me.
U
زنگ مدرسه خورده
faculty
U
اولیای مدرسه دانشکده
technical colleges
U
مدرسه عالی فنی
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
junior college
U
مدرسه فوق دیپلم
technical college
U
مدرسه عالی فنی
school of tecnology
U
مدرسه عالی فنی
reform school
U
مدرسه تهذیب اخلاقی
prep
U
مدرسه ابتدایی دبستان
seminaries
U
مدرسه علوم دینی
schooltime
U
ساعات درس مدرسه
finshing school
U
مدرسه تکمیلی دختران
faculties
U
اولیای مدرسه دانشکده
scholastic
U
اقتصادی مدرسه ایها
high schools
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
seminary
U
مدرسه علوم دینی
theological school
U
مدرسه علوم دینی
subprincipal
U
معاون رئیس مدرسه
high school
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
to be excused
[from work or school]
U
معاف بودن
[از کار یا مدرسه]
parochial school
U
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
PTA's
U
مخفف انجمن خانه و مدرسه
PTA
U
مخفف انجمن خانه و مدرسه
alma mater
U
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
Since I left school.
U
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school .
U
باید بچه راببرم مدرسه
schoolmaster
U
نافم مدرسه مکتب دار
It is some distance to the school .
U
تا مدرسه فاصله زیاد است
schoolmasters
U
نافم مدرسه مکتب دار
nursery schools
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
schoolmaster
U
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
public school
U
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
nursery school
U
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
Children start school at the age of 7.
U
بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
schoolmasters
U
مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
old school tie
U
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
The boy is fresh from school.
U
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
It reminds me of my schooldays .
U
مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
This is the site for a new scool .
U
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
packed lunch
غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
alma mater
U
مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
whipping boy
U
بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
schoolman
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolastic
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
advisee
U
کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
grader
U
جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
juniorate
U
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
U
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com