Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incogitable
U
غیر قابل تصور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
imaginable
U
تصور کردنی قابل تصور
imaginably
U
بطور قابل تصور
imaginal
U
تصور کردنی قابل تصور
Other Matches
imagination
U
تصور
conceptualization
U
تصور
visualization
U
تصور
imaginations
U
تصور
presumption
U
تصور
brainchild
U
تصور
concept
U
تصور
presumptions
U
تصور
fancying
U
تصور
fancy
U
تصور
fanciest
U
تصور
fiction
U
تصور
fancied
U
تصور
imaginativeness
U
تصور
supposition
U
تصور
notions
U
تصور
notion
U
تصور
fictions
U
تصور
conceptions
U
تصور
internal conception
U
تصور
fancies
U
تصور
vision
U
تصور
notional
U
تصور
tablature
U
تصور
ideas
U
تصور
idea
U
تصور
visions
U
تصور
supposal
U
تصور
concepts
U
تصور ها
suppositions
U
تصور
conception
U
تصور
ideas
U
تصور ها
psychological make up
U
تصور باطنی
inconceivable
U
تصور نکردنی
prefiguration
U
تصور قبلی
to picture to oneself
U
تصور کردن
public image
U
تصور عمومی
ideate
U
تصور کردن
misconceptions
U
تصور غلط
to form a notion
U
تصور کردن
misconception
U
تصور غلط
image force
U
قوه تصور
unpremediated
U
تصور نشده
the power of imagination
U
قوه تصور
fancy
U
تصور کردن
vision
U
خیال تصور
phantasm
U
تصور خام
trow
U
تصور کردن
imagine
U
تصور کردن
supposing
U
تصور کردن
supposes
U
تصور کردن
visions
U
خیال تصور
imagined
U
تصور کردن
poetical imagination
U
تصور شاعرانه
if
U
فرض تصور
imagines
U
تصور کردن
imagining
U
تصور کردن
stereotyping
U
تصور قالبی
image
U
تصور خیالی
plotted
U
رسم تصور
plots
U
رسم تصور
plot
U
رسم تصور
conceptive
U
تصور کننده
legal fiction
U
تصور حقوقی
to get the idea
U
تصور کردن
conceivability
U
قابلیت تصور
coneive
U
تصور کردن
image
U
تصور سیما
picture
U
تصور وصف
pictured
U
تصور وصف
concept
U
تصور کلی
pictures
U
تصور وصف
stereotype
U
تصور قالبی
picturing
U
تصور وصف
images
U
تصور سیما
concepts
U
تصور کلی
visionary
U
تصور غیرعملی
suppose
U
تصور کردن
fancies
U
تصور کردن
fanciest
U
تصور کردن
images
U
تصور خیالی
stereotypes
U
تصور قالبی
fancying
U
تصور کردن
imaginative faculty
U
قوه تصور
inconceivable
U
تصور ناپذیر
conceivable
U
تصور کردنی
fancied
U
تصور کردن
ween
U
تصور کردن
whirligig
U
تصور واهی
visionaries
U
تصور غیرعملی
prejudgment
U
تصدیق بلا تصور
prejudication
U
تصدیق بلا تصور
porenotion
U
تعصب بلا تصور
preconceive
U
قبلا تصور کردن
to from an idea of something
U
چیزیرا تصور کردن
gimcrack
U
تصور واهی نخودهراش
supposable
U
تصور کردنی مفروض
preconception
U
تصدیق بلا تصور
preconceptions
U
تصدیق بلا تصور
porenotion
U
تصور پیش از وقت
idealization
U
تطبیق یا تطابق با تصور
inconceivability
U
غیرقابل تصور بودن
inconceivably
U
بطور غیرقابل تصور
prefiguring
U
از پیش تصور کردن
prefigures
U
از پیش تصور کردن
prefigured
U
از پیش تصور کردن
ideologist
U
متخصص علم تصور
misconceive
U
تصور غلط کردن
pejudgement
U
تصدیق بلا تصور
prefigure
U
از پیش تصور کردن
conceptualize
U
تصور یا اندیشه چیزی راکردن
idealistically
U
از روی اعتقاد به تصور وخیال
imaginative
U
دارای قوه تصور زیاد
i imagine him to be my friend
U
من تصور میکنم که او دوست من است
i imagine he is my friend
U
من تصور میکنم او دوست من است
prefiguration or prefigurement
U
تشبیه از پیش تصور قبلی
anthropomorphism
U
تصور شخصیت انسانی برای چیزی
approving
U
تصور اینکه چیزی خوب است
idealism
U
خیال پرستی مسلک اصالت تصور
approve
U
تصور اینکه چیزی خوب است
approves
U
تصور اینکه چیزی خوب است
tabula rasa
U
فکر ساده وبدون تصور اطفال
ideally
U
بطوریکه فقط بتوان تصور کرد
idegraphy
U
علامت نویسی نمایش فکر یا تصور با نشان
lycanthropy
U
تصور این که شخصی تبدیل به گرگ شده
lycanthrope
U
کسی که تصور میکند گرگ شده است
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
think little of
<idiom>
U
تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
i have no idea of that
U
هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
material theory of heat
U
پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
MIP mapping
U
روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
frame
U
بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible
U
قابل درک قابل رویت
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
graphics
U
در کامپیوتر که دستورات نرم افزاری را به سگنالهای الکتریکی تبدیل می کنند که گرافیک را روی صفحه تصور متصل نشان میدهد
prejudge
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudging
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudged
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
infinity
U
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
prejudges
U
تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
ignisfatuus
U
روشنایی شبانه بر روی زمینهای باتلاقی که تصور میرفت ازاحتراق گازهای باتلاقی بوجودمیاید
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
visualize
U
تجسم کردن تصور کردن
visualized
U
تجسم کردن تصور کردن
visualising
U
تجسم کردن تصور کردن
visualizing
U
تجسم کردن تصور کردن
visualises
U
تجسم کردن تصور کردن
visualizes
U
تجسم کردن تصور کردن
visualised
U
تجسم کردن تصور کردن
Brontide
U
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
LCD
U
چاپگر کاغذ که از تابلوی CCD در مقابل نور روشن استفاده میکند تا تصاویری را روی رسانه حساس به عکس نشان دهد. تابلوی CCD عبور نور را متوقف میکند بجز در پیکس هایی که تصور را شرح می دهند
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
dissoluble
U
قابل حل
incapable
U
نا قابل
soluble
U
قابل حل
able
U
قابل
capable
U
قابل
ablest
U
قابل
thorough paced
U
قابل
abler
U
قابل
apt
U
قابل
sensible
U
قابل حس
good
U
قابل
acceptor
U
قابل
solvable
U
قابل حل
qualified
U
قابل
imaginable
U
قابل درک
mobile
U
قابل حرکت
restorable
U
قابل اعاده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com