Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 307 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
informal
U
غیر رسمی
unofficial
U
غیر رسمی
officious
U
غیر رسمی
extra official
U
غیر رسمی
nonformal
U
غیر رسمی
throwaway
U
غیر رسمی
free and easy
<idiom>
U
غیر رسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fax
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxed
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
disband
U
انحلال رسمی یکانها
disbanding
U
انحلال رسمی یکانها
disbands
U
انحلال رسمی یکانها
state
U
سیاسی رسمی وضع
state-
U
سیاسی رسمی وضع
stated
U
سیاسی رسمی وضع
states
U
سیاسی رسمی وضع
stating
U
سیاسی رسمی وضع
claim
U
قرارداد رسمی خرید اسب
claimed
U
قرارداد رسمی خرید اسب
claiming
U
قرارداد رسمی خرید اسب
claims
U
قرارداد رسمی خرید اسب
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
formally
U
مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
reprimand
U
سرزنش وتوبیخ رسمی
reprimand
U
توبیخ رسمی
reprimanded
U
سرزنش وتوبیخ رسمی
reprimanded
U
توبیخ رسمی
reprimanding
U
سرزنش وتوبیخ رسمی
reprimanding
U
توبیخ رسمی
reprimands
U
سرزنش وتوبیخ رسمی
reprimands
U
توبیخ رسمی
toga
U
ردای بی استین لباس رسمی قضات
togas
U
ردای بی استین لباس رسمی قضات
solemn
U
رسمی
formalist
U
شخص زیاد رسمی
approval
U
متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
approval
U
توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
homage
U
اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
legalised
U
به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalises
U
به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalising
U
به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalize
U
به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalized
U
به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalizes
U
به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
legalizing
U
به طور رسمی شناختن قانونی کردن تصدیق کردن
common
U
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commoners
U
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commonest
U
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
plain
U
غیر رسمی جلگه
plainer
U
غیر رسمی جلگه
plainest
U
غیر رسمی جلگه
plains
U
غیر رسمی جلگه
return
U
گزارش رسمی
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
U
گزارش رسمی
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
U
گزارش رسمی
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
dedication
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
irregular
U
نا منظم غیر رسمی
memoranda
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
memorandum
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
memorandums
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
Thai
U
زبان رسمی تایلند
Thais
U
زبان رسمی تایلند
registries
U
دفترخانه رسمی ثبت
registry
U
دفترخانه رسمی ثبت
deposition
U
درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
depositions
U
درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
function
U
ایین رسمی
functioned
U
ایین رسمی
functions
U
ایین رسمی
veto
U
ردیا نفی یا منع یک مقام رسمی
vetoed
U
ردیا نفی یا منع یک مقام رسمی
vetoes
U
ردیا نفی یا منع یک مقام رسمی
vetoing
U
ردیا نفی یا منع یک مقام رسمی
starchy
U
شبیه نشاسته رسمی
bomb
U
غیر رسمی از بین رفتن
bombed
U
غیر رسمی از بین رفتن
bombed out
U
غیر رسمی از بین رفتن
bombs
U
غیر رسمی از بین رفتن
par
U
بهای رسمی سهم
prom
U
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
proms
U
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
full dress
U
بالباس تمام رسمی
position
U
شغل رسمی
positioned
U
شغل رسمی
grant
U
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
granted
U
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grants
U
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
memorial
U
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
memorials
U
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
audience
U
ملاقات رسمی
audiences
U
ملاقات رسمی
weigh in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-ins
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
officials
U
مقامات رسمی
cartel
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
Other Matches
officiary
U
مامور رسمی مقام رسمی
officious
U
نیمه رسمی شبهه رسمی
solemn form
U
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation
U
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
formal
U
رسمی
orthodox
U
رسمی
formmal
U
رسمی
official
U
رسمی
institutional
U
رسمی
tux
U
لباس رسمی
boarding call
U
بازدید رسمی
communique
U
ابلاغ رسمی
vestment
U
لباس رسمی
cognizance
U
اخطار رسمی
bonspiel
U
مسابقه رسمی
talking to
U
سرزنش رسمی
talking-to
U
سرزنش رسمی
card-carrying
U
عضو رسمی
placard
U
پروانه رسمی
official receiver
U
اعتصاب رسمی
standard time
U
زمان رسمی
dress uniform
U
انیفرم رسمی
smallage
U
کرفس رسمی
formalizing
U
رسمی کردن
formalizes
U
رسمی کردن
formalized
U
رسمی کردن
formalised
U
رسمی کردن
formalises
U
رسمی کردن
formalising
U
رسمی کردن
solemn form
U
طریقه رسمی
dress suit
U
لباس رسمی شب
speedwell
U
سیزاب رسمی
driss uniform
U
لباس رسمی
statute mile
U
مایل رسمی
state religion
U
مذهب رسمی
contracts under seal
U
عقد رسمی
noting
U
نامه رسمی
notes
U
نامه رسمی
note
U
نامه رسمی
placards
U
پروانه رسمی
formalize
U
رسمی کردن
protesting
U
اعتراض رسمی
careering
U
دوره رسمی
careered
U
دوره رسمی
career
U
دوره رسمی
protests
U
واخواست رسمی
protests
U
اعتراض رسمی
pronouncements
U
اعلامیه رسمی
pronouncement
U
اعلامیه رسمی
careers
U
دوره رسمی
official
U
عالیرتبه رسمی
official
U
موثق و رسمی
protesting
U
واخواست رسمی
protested
U
اعتراض رسمی
protested
U
واخواست رسمی
protest
U
اعتراض رسمی
protest
U
واخواست رسمی
insignia
U
مدال رسمی
insignia
U
نشان رسمی
missives
U
نامه رسمی
missive
U
نامه رسمی
officiating
U
مقام رسمی
tuxedo
U
لباس رسمی
stand on ceremony
<idiom>
U
رسمی بودن
Full dress. Formal dress.
U
لباس رسمی
asparagus
U
مارچوبهء رسمی
bank holidays
U
تعطیلات رسمی
tuxedos
U
لباس رسمی
aregular cook
U
اشپز رسمی
officiates
U
مقام رسمی
officiated
U
مقام رسمی
officiate
U
مقام رسمی
official religion
U
دین رسمی
official receipt
U
رسید رسمی
noterial document
U
سند رسمی
legalization
U
شناسایی رسمی
intrant
U
ورود رسمی
insigne
U
نشان رسمی
insigne
U
مدال رسمی
officialize
U
رسمی کردن
letter de chancellerie
U
نامه رسمی
official jurnal
U
روزنامه رسمی
official gazette
U
روزنامه رسمی
official deed
U
سند رسمی
official communications
U
ابلاغیه رسمی
official channels
U
طرق رسمی
official channels
U
مجاری رسمی
official authorities
U
مراجع رسمی
official language
U
زبان رسمی
official meeting
U
ملاقات رسمی
official rate
U
نرخ رسمی
official prices
U
قیمتهای رسمی
mare's tail
U
هپوریس رسمی
official meeting
U
اجتماع رسمی
official document
U
سند رسمی
formal accountability
U
ذیحسابی رسمی
prothonotary
U
سردفتراسناد رسمی
public submission
U
مناقصه رسمی
formal education
U
اموزش رسمی
formal group
U
گروه رسمی
formal review
U
سان رسمی
formal review
U
بررسی رسمی
semiofficial
U
نیمه رسمی
semiformal
U
نیمه رسمی
semi officially
U
بطورنیم رسمی
semi official
U
نیمه رسمی
prontonotary
U
سردفتراسناد رسمی
hansard
U
مذاکرات رسمی
officiously
U
بطورغیر رسمی
officially represented
U
دارای نماینده رسمی
stuffed shirt
<idiom>
U
شخص رسمی وجدی
morning dress
U
جامهی رسمی صبحگاهی
visit of courtesy
U
بازدید رسمی نظامی
pro memoria
U
نامه غیر رسمی
studbook
U
شناسنامه رسمی اسب
unofficial news
U
خبر غیر رسمی
physician in ordinary
U
پزشک رسمی یا همیشگی
official visit
U
بازدید رسمی فرمانده
vestment
U
لباس رسمی اسقف
official oath
U
سوگند قانونی یا رسمی
regulation clothing
U
لباس رسمی نظامی
official calibration
U
واسنجی رسمی
[مهندسی]
finery
[formal]
U
جامه رسمی جشن
dress uniform
U
لباس رسمی نظامی
bulletin
U
اگهی نامه رسمی
bulletin
U
ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletins
U
ابلاغیه رسمی بیانیه
canonical dress
U
لباس رسمی روحانیون
common law marriage
U
ازدواج غیر رسمی
communique
U
اطلاعیه رسمی یااداری
introduction
U
معرفی رسمی اشناسازی
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
nonconformist
U
مخالف کلیسای رسمی
nonconformists
U
مخالف کلیسای رسمی
black tie
U
کت نیمه رسمی مردانه
juries
U
مقامات رسمی نافر
jury
U
مقامات رسمی نافر
bank rate of discount
U
نرخ رسمی تنزیل
pronouncement
U
افهار عقیده رسمی
dress shirts
U
پیراهن لباس رسمی
dress shirt
U
پیراهن لباس رسمی
notary
U
سر دفتر اسناد رسمی
notaries
U
سر دفتر اسناد رسمی
red carpet
U
تشریفات و احترامات رسمی
notaries
U
سردفتر اسناد رسمی
pronouncements
U
افهار عقیده رسمی
bulletins
U
اگهی نامه رسمی
notary
U
سردفتر اسناد رسمی
notary public's office
U
دفتر اسناد رسمی
landding
U
کرانه رسمی فرودگاه
placards
U
اعلامیه رسمی اعلان
intrant
U
دخول رسمی وقانونی
notary public
U
دفتر اسناد رسمی
nonformal sector
U
بخش غیر رسمی
informal sector
U
بخش غیر رسمی
legal holiday
U
تعطیلات رسمی وقانونی
memoire
U
نامه غیر رسمی
milkweed
U
پادزهر رسمی استبرق
informality
U
غیر رسمی بودن
notary public
U
سردفتر اسناد رسمی
requisition
U
درخواست رسمی کردن
notarization
U
گواهی محضری و رسمی
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
nonformal education
U
اموزش غیر رسمی
requisitioning
U
درخواست رسمی کردن
requisitions
U
درخواست رسمی کردن
placard
U
اعلامیه رسمی اعلان
gravamen
U
شکایت رسمی شکوائیه
visitors
U
مهمان رسمی نظامی
government house
U
اقامتگاه رسمی فرماندار
canonicals
U
لباس رسمی روحانیون
gazette
U
مجله رسمی روزنامه
visitor
U
مهمان رسمی نظامی
formal
U
لباس رسمی شب قرار دادی
certified copy
U
رونوشت گواهی رسمی شده
piece of writing
U
مدرک
[سند ]
[اصطلاح رسمی]
prim
U
نوار ابیض رسمی وخشک
specialty debt
U
تعهدات مستند به اسناد رسمی
draw sheet
U
فهرست رسمی قرعه کشی
dinner jackets
U
لباس مخصوص مهمانی رسمی
gazette
U
درمجله رسمی چاپ کردن
dinner jacket
U
لباس مخصوص مهمانی رسمی
titular
U
ناشی از لقب رسمی افتخاری
academic costume
U
لباس رسمی استادی دانشگاه
academicals
U
لباس رسمی استادی دانشگاه
alma mater
U
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
canonical hours
ساعات رسمی نماز یا عقد
vatican
U
مقر رسمی پاپ درروم
to go round
U
دیدنیهای غیر رسمی کردن
To hold an official inquiry.
U
تحقیق رسمی بعمل آوردن
table d'hote
U
خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
blue book
U
هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
vesture
U
پوشاندن لباس رسمی پوشیدن
break the ice
<idiom>
U
سرصحبت رادرمکان رسمی بازکردن
big blue
U
نام غیر رسمی IBM
to render homage
U
اعلام رسمی بیعت کردن
to do homage
U
اعلام رسمی بیعت کردن
notarial
U
وابسته به دفتر اسناد رسمی
judicial writ
U
نامه رسمی صادره از محکمه
indenture
U
سیاهه رسمی زدندانه گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com