English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
strontium U عنصر سبک دو فرفیتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
phosphide U ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
Other Matches
circulars U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chain U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list U لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atom U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
monovalent U یک فرفیتی
tervalent U سه فرفیتی
bivalence U دو فرفیتی
inefficiency U بی فرفیتی
trivalent U سه فرفیتی
bivalency U دو فرفیتی
covalence U هم فرفیتی
pentavalent U پنج فرفیتی
polyvalent U چند فرفیتی
diacid U اسید دو فرفیتی
capacitive reactance U راکتانس فرفیتی
capacitive circuit U مدار فرفیتی
barium U فلز دو فرفیتی
diacidic U اسید دو فرفیتی
tetravalent U چهار فرفیتی
monobasic acid U اسید یک فرفیتی
diacidic U وابسته به اسید دو فرفیتی
diacid U وابسته به اسید دو فرفیتی
silicide U ترکیب دو فرفیتی سیلیکون
capacity component of spark U بخش فرفیتی جرقه
stannous U دارای ترکیبات قلع دو فرفیتی
acetyl U ریشهء یک فرفیتی بفرمول CO3CH
methyl U ریشه یک فرفیتی هیدروکربن بفرمول 3CH
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
methylene U ریشه دو فرفیتی هیدروکربن بفرمول =2CH متیلین
subchloride U کلرور دو فرفیتی حاوی مقدار کمی کلر
many sided U مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided U مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
masurium U عنصر 34
agent U عنصر
agents U عنصر
isomeric U هم عنصر
members U عنصر
member U عنصر
components U عنصر
elements U عنصر
element U عنصر
component U عنصر
abiotic element U عنصر نازیوه
absorbing element U عنصر جذب
cryotron U عنصر برودتی
abundant element U عنصر فراوان
code element U عنصر رمز
delay element U عنصر تاخیری
coupling element U عنصر اتصال
abiotic element U عنصر بیجان
identity element U عنصر یکسانی
coupling element U عنصر پیوست
acid forming element U عنصر اسیدساز
ingredient U عنصر سازنده
inverse element U عنصر وارون
ingredients U عنصر سازنده
chemical element U عنصر شیمیایی
aqueous element U عنصر ابی
alloying element U عنصر الیاژ
active element U عنصر عامل
guest element U عنصر کم مقدار
alloying agent U عنصر الیاژی
alloying element U عنصر الیاژی
electronic element U عنصر الکترونیکی
active element U عنصر کنشی
active element U عنصر فعال
biotic element U عنصر زیستی
acid forming element U عنصر اسیدی
disafected person U عنصر نامطلوب
accommpanying element U عنصر همراه
trace element U عنصر کم مقدار
Elementarism U عنصر نگری
elements U عنصر عملیاتی
shunt element U عنصر موازی
service element U عنصر اداری
processing element U عنصر پردازشی
print element U عنصر چاپ
primordial element U عنصر ازلی
primitive element U عنصر اولیه
weak kneed U سست عنصر
signal element U عنصر علامتی
part U عنصر اصلی
start element U عنصر شروع
weak minded U سست عنصر
wallydraigle U سست عنصر
transition element U عنصر واسطه
tracer element U عنصر ردیاب
threshold element U عنصر استانهای
thermocouple U عنصر حرارتی
tactical element U عنصر تاکتیکی
stop element U عنصر ایست
weak-kneed U سست عنصر
titanium U عنصر فلزی
element U عنصر اساس
weaklings U سست عنصر
passive element U عنصر غیرعامل
nand element U عنصر نقیض و
minor constituent U عنصر جزئی
minor constituent U عنصر فرعی
data element U عنصر داده
logic element U عنصر لاجیک
logic element U عنصر منطقی
weakling U سست عنصر
symmetry element U عنصر تقارن
element U عنصر عملیاتی
elements U عنصر اساس
picture element U عنصر تصویر
fire support element U عنصر پشتیبانی اتش
macronutrient U عنصر غذایی پر مصرف
metal cutting element U عنصر براده برداری
heating element U المان یا عنصر حرارتی
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
task element U عنصر اجرای عملیات
micronutrient U عنصر غذایی کم مصرف
pixel U نقطه عنصر تصویری
physical element of crime U عنصر مادی جرم
pyrogen U عنصر قابل اشتعال
disafected person U عنصر غیرقابل اعتماد
mental element of crime U عنصر روانی جرم
primordial U عنصر نخستین اساسی
active element U عنصر عمل کننده
air defense element U عنصر پدافند هوایی
asterium U عنصر ویژه ستارگان
silicon U سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
characteristic U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
two up U تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
two up U ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
fabrics U بافته عنصر تار و پود
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
fabric U بافته عنصر تار و پود
Gothic Survival U [ادامه عنصر سبک گوتیک]
characteristically U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
parametron U عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
boron water U ابی که عنصر شیمیایی بردارد
queueing U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
quintessence U عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
element U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
microprocessors U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microprocessor U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
head U اولین عنصر داده در لیست بودن
chips U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
jelly bean U ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
queued U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queue U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
queues U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
elements U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
atom U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atomic energy U تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
search U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
osmium U عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
corpus delicti U عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
atoms U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searched U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searches U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searchingly U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
capacitor U عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
sequential U بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
ring U لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
lifo U سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
declarative statement U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
combinational U مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
forwarded U نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
declaration U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
chaining U جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
declarations U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
forward U نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
last in first out U نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند
bypasses U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
typeball U یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
fet U Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
standalone U ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
finder U عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
gram atom U وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
softy U پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
first in first out U صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
softie U پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softies U پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
wetzel U عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
searches U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
chips U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com