English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indication signs U علائم راهنمائی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pointsman U مامور راهنمائی
legends U شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legend U شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
symbols U علائم
zaph dignbats U علائم زف
economic indicator U علائم اقتصادی
signal man U متصدی علائم
signal fidelity U وفاداری علائم
identification signs U علائم تشخیص
erection marks U علائم نصب
shading symbols U علائم سایهای
symptoms U علائم مرض
schematic symbols U علائم الگویی
character set U مجموعه علائم
hazard signs U علائم خطر
mathematical symbols U علائم ریاضی
control signals U علائم کنترلی
epiphenomenon U علائم ثانویه
symptom U علائم مرض
signalman U متصدی علائم
The symptoms ( of a disease) . U علائم بیماری
sound signal علائم صدا
facing U علائم ریاضی
symbolic table U جدول علائم
symbolic string U رشته علائم
supervisory signals U علائم نظارتی
facings U علائم ریاضی
signal regeneration U باززایی علائم
sinusoidal signals U علائم سینوسی
signal transformation U ترادیسی علائم
legends U فهرست علائم واختصارات
dual intensity U تاکید علائم خاص
legend U فهرست علائم واختصارات
emblazonment U تزئین با نشان و علائم
syndromes U علائم مشخصه مرض
nomenclature U فهرست علائم واختصارات
pictograph U نشان یا علائم تصویری
tablature U نوعی علائم موسیقی
baud rate U نسبت علائم درثانیه
prodrome U علائم اولیه مرض
semiotic U وابسته به علائم مرض
symptomatic U حاکی از علائم مرض
number plate U پلاک علائم مشخصه
number plates U پلاک علائم مشخصه
syndrome U علائم مشخصه مرض
semiotic U مکتب علائم رمزی
semeiotic U وابسته به علائم مرض
semeiotic U مکتب علائم رمزی
staggy U دارای علائم ونشانههای نر
sigil U علامت نجومی علائم رمزی
morsecode U علائم رمز تلگرافی مرس
Road signs U علائم راهنمایی و رانندگی جاده
sign of aggregation U علائم مخصوص جمله جبری
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
discriminates U با علائم مشخصه ممتاز کردن
epiphenomenon U علائم بعدی و ثانوی مرض
symbolization U استعمال علائم ونشانهای رمزی
discriminated U با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminate U با علائم مشخصه ممتاز کردن
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
signal box U توقف گاه متصدی علائم
traffic signal U علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
syndromes U مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
syndrome U مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
insignia U علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
symbology U مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
symbolism U نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
accidentalism U تشخیص علائم گمراه کننده مرض
insigne U علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
Follow signs for York. به علائم شهر یورک توجه کنید.
monitors U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
monitored U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
lights out U علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
signalment U تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
typography U فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typographies U فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
annular U وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
flowchart text U اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
homeopathy U معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
front panel U مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
phonetician U متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
umbrella U طرح چتر [یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.]
lockjaw U قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
wire matrix printer U یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com