English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paulian U عضو تیرهای از نصاراکه بخدابودن عیسی عقیده نداشتند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nestorianism U عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
devil-may-care <idiom> U نگرانی نداشتند
fat chance <idiom> U هیچ شانسی نداشتند
down and out <idiom> U هیچ پولی نداشتند
calvary U نام صلیب گاه حضرت عیسی نمایش صلیب کردن حضرت عیسی
gentilitial U تیرهای
denominational U تیرهای
sectarian U تیرهای
semaphores U تیرهای راهنما
spandrel beams U تیرهای محیطی
carpenter's Gothic U [تیرهای چوبی سقف]
concrete joist shaker U ویبراتور تیرهای بتنی
field arrow U تیرهای تیراندازی صحرایی
column caelata U [ستون با تیرهای مزین شده]
number of rounds U تعداد تیرهای شلیک شده
trabeated U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
nimbostratus U ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
trabeation U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
Christ U عیسی
Jesus U عیسی
star of bethlehem U عیسی
grillage U شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
intertie U تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
popinjay shooting U کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
crucifixes U صلیب عیسی
crucifix U صلیب عیسی
Nativity U تولد عیسی
jesus christ U عیسی مسیح
hematin U ترکیب قهوهای تیره یا ابی تیرهای بفرمول Fe6O4N23H43C
religioner U شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
sighting shot U تیرهای قلق گیری یا تنظیم وسایل نشانه روی
aileron station U فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
corpus christ U عید بدن عیسی
peter U پطرس حواری عیسی
resurrection U قیام عیسی ازمردگان
ascension U عروج عیسی به اسمان
Epiphany U فهور و تجلی عیسی
lake0dwelling U که درزمانهای پیش ازتاریخ روی تیرهای درته دریافرومی کرد
pole U چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
palafitte U خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
poles U چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
karaite U عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
grillage U شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
ascension day U روز عروج عیسی به اسمان
Yule U جشن میلاد عیسی مسیح
premillennialist U معتقدبظهور عیسی قبل از هزارسال
adoptionist U معتقد به فرزند خواندگی عیسی
Yuletide U ایام عید تولد عیسی
ihs U مخفف کلمه یونانی عیسی
mariolatry U پرستش مریم مادر عیسی
premillenarian U معتقدبظهور عیسی قبل از هزارسال
pax U لوحه تمثال عیسی ومریم
Maundy Thursday U پنجشنبه هفته عذاب ورنج عیسی
adoption U مربوط به قضیه پسر خواندگی عیسی
pieta U نقاشی یامجسمه مریم مادر عیسی
macarize U اقوال عیسی که در طی ان " خوشابحال "ذکر شده
calf's tongue U [برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
columnar and trabeated U [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
paternosters U دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
arianism U اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
crucifixions U تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
crucifixion U تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
invination U امیختگی خون عیسی در بادهای که در عشاربانی مینوشند
last supper U اخرین شام حضرت عیسی باحواریون خود
paternoster U دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
gospels U یکی از چهارکتابی که تاریخچه زندگی عیسی را شرح داده
gospel U یکی از چهارکتابی که تاریخچه زندگی عیسی را شرح داده
adoptionism U اعتقادبه اینکه عیسی فرزندخوانده خدا است نه پسرحقیقی او
Doom U [نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
premillennial U وابسته بظهور ثانوی عیسی قبل از هزار سال
whitmonday U روز بعد از عید نزول روح القدس بر رسولان عیسی
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
Jesuit U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jehovah's Witnesses U دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
Jesuits U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
apocrypha U کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
to transubstantiate U تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
transubstantiation U اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
ism U عقیده
i am not of his mind U با او هم عقیده
viewpoints U عقیده
impression U عقیده
impressions U عقیده
creed U عقیده
concept U عقیده
concepts U عقیده
creedless U بی عقیده
ideas U عقیده ها
creeds U عقیده
viewpoint U عقیده
advice U عقیده
tenet U عقیده
opinion U عقیده
credo U عقیده
belief U عقیده
faith U عقیده
thought U عقیده
doctrines U عقیده
doctrine U عقیده
opinions U عقیده
thoughts U عقیده
faiths U عقیده
concepts U عقیده ها
brainchild U عقیده
conception U عقیده
idea U عقیده
internal conception U عقیده
credos U عقیده
to agree in opinion U هم عقیده بودن
i maintain U بر این عقیده ام که ...
viewing U نظریه عقیده
views U نظریه عقیده
turnabout U تغییر عقیده
pythagoreanism U عقیده به تناسخ
outside opinion U عقیده مردم
conviction U عقیده محکم
turnabouts U تغییر عقیده
error U عقیده نادرست
errors U عقیده نادرست
so many menŠso many minds U عقیده بیشتر
irreconcilableness U سختی در عقیده
viewed U نظریه عقیده
view U نظریه عقیده
suggestions U افهار عقیده
swear by U عقیده زیادداشتن به
my sentiment toward him U عقیده من درباره او
espouses U عقیده داشتن به
irreconcilability U سختی در عقیده
the belief that U با این عقیده که
theosophism U عقیده به عرفان
suggestion U افهار عقیده
convictions U عقیده محکم
iam of the opinion that U من براین عقیده ام که
hit off U هم عقیده شدن
dogma U عقیده دینی
dogmas U عقیده دینی
abjuration U ترک عقیده
to be of [or share] the same view [or opinion] U هم عقیده بودن
impressions U عقیده خیال
impression U عقیده خیال
espouse U عقیده داشتن به
to think [of] U عقیده داشتن
espoused U عقیده داشتن به
espousing U عقیده داشتن به
Marxism U عقیده مارکس
dissension U اختلاف عقیده
counterview U عقیده مخالف
coniviction U عقیده اطمینان
folkway U عقیده عامه
tradition U عقیده رایج
cogency U قدرت عقیده
having U عقیده داشتن
divarication U اختلاف عقیده
freedom of belief U ازادی عقیده
i maintain U عقیده دارم که ...
have U عقیده داشتن
fortuitism U عقیده به اتفاق
synecologic U دارای عقیده به استمرار
preconceive U قبلا عقیده پیداکردن
I find it's ... U به نظر [عقیده] من این ...
I think it's ... U به نظر [عقیده] من این ...
to cherish an opinion U عقیده ایی را در مغزخودپروراندن
self expressive U پافشار در عقیده خود
to change one's tune U تغییر عقیده دادن
to venture an opinion U جسارتاافهار عقیده کردن
to make a suggestion U افهار عقیده کردن
Difference of opinion (in taste). U اختلا ف عقیده ( سلیقه )
soft shell U دارای عقیده معتدل
differences of opinion U اختلاف عقیده [نظر]
to be of the opinion that ... U به این عقیده باشند که ...
change of heart <idiom> U تغیر عقیده دادن
article of faith U اعتقاد و عقیده باطنی
pass an opnion U افهار عقیده کردن
pass an opinion U افهار عقیده کردن
john's own opinion U عقیده خود جان
karaism U عقیده به نص تورات رداحادیث
dissented U اختلاف عقیده داشتن
dissent U اختلاف عقیده داشتن
irrationalism U عقیده نامعقول یا چرند
liberty of conscience U ازادی عقیده یا فکر
suggests U افهار عقیده کردن
suggesting U افهار عقیده کردن
suggested U افهار عقیده کردن
dissents U اختلاف عقیده داشتن
pronouncement U افهار عقیده رسمی
make a suggestion U افهار عقیده کردن
express an opinion U افهار عقیده کردن
dissentient U مخالف عقیده اکثریت
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
i was under theimpression that U به این عقیده بودم که ...
sentimental U مبنی بر احساسات یا عقیده
veer U تغییر عقیده دادن
orthodox U دارای عقیده درست
pronouncements U افهار عقیده رسمی
suggest U افهار عقیده کردن
pronounces U افهار عقیده کردن
suggestion U افهار عقیده پیشنهاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com