Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contralateral muscles
U
عضلات مقابل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tetany
U
کزاز عضلات
relaxation
U
شل کردن عضلات
catalepsy
U
جمود عضلات
skeletal muscles
U
عضلات مخطط
flabby
U
دارای عضلات شل
dystaxia
U
رعشه عضلات
antigravity muscles
U
عضلات ضد گرانش
contralateral muscles
U
عضلات مخالف
vaginismus
U
گرفتگی عضلات مهبل
ligamentary
U
مربوط به رباط عضلات
vaginism
U
گرفتگی عضلات مهبل
guiding
U
عضلات کمکی مجاور
systremma
[leg cramps]
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
cramp in the leg
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
cramp in the calf
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
charleyhorse
[American]
[colloquial]
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
Firm muscles ( flesh ) .
U
عضلات (گوشت ) محکم
charley horse
[American]
[colloquial]
U
گرفتگی عضلات پا
[پزشکی]
kymograph
U
انقباض عضلات و غیره
extrinsic eye muscles
U
عضلات برون چرخشی چشم
hamstrung
U
عضلات عقب ران زردپی
tics
U
انقباض غیر عادی عضلات
tic
U
انقباض غیر عادی عضلات
pleurodynia
U
درد پهلوو عضلات سینه
pleuralgia
U
درد پهلوو عضلات سینه
catalepsy
U
تصلب وسخت شدن عضلات
hamstring
U
عضلات عقب ران زردپی
hamstringing
U
عضلات عقب ران زردپی
abasia
U
عدم همکاری عضلات محرکه
hamstrings
U
عضلات عقب ران زردپی
sweeney
U
ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
sweeny
U
از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
neuromuscular
U
وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
cramp
U
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramps
U
گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
muscle bound
U
دارای عضلات سفت وسخت غیر قابل ارتجاع
knee flexion and extension machine
U
دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا
bronchial asthma
U
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
parkinsonism
U
اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
achalasia
U
عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
titles
U
مقابل
title
U
مقابل
opposed
U
مقابل
versus
U
در مقابل
at the front
<adv.>
U
در مقابل
as opposed to
U
در مقابل
vis a vis
U
مقابل
vis-a-vis
U
مقابل
opposites
U
مقابل
versus prep
U
در مقابل
at the fore
<adv.>
U
در مقابل
in front
<adv.>
U
در مقابل
anti
U
در مقابل
in consideration of
U
در مقابل
in the front
<adv.>
U
در مقابل
fore
<adv.>
U
در مقابل
at front
<adv.>
U
در مقابل
as compared to
U
در مقابل
opposite
U
مقابل
counterpart
U
نقطه مقابل
alternative hypothesis
U
فرضیه مقابل
water resistance
U
مقاومت در مقابل اب
in comparison to
[compared with]
U
در قبال
[در مقابل]
anti thesis
U
وضع مقابل
respondent
U
طرف مقابل
counterparts
U
نقطه مقابل
counterpoint
U
نقطه مقابل
respondents
U
طرف مقابل
from opposite directions
U
از دو طرف مقابل
off
U
مقابل عازم
obverse
U
طرف مقابل
on payment
U
در مقابل وجه
opposed piston engine
U
موتورپیستون مقابل
counterweight
U
وزنه مقابل
counterweights
U
وزنه مقابل
inverse
U
برعکس مقابل
contrary
U
مقابل خلاف
point-blank
U
مقابل هدف
orientated
U
هدف مقابل
dead against
U
درست مقابل
opposite the house
U
مقابل خانه
counter weight
U
وزنه مقابل
point blank
U
مقابل هدف
release documents against
U
واگذاری اسناد در مقابل
wear resistance
U
مقاومت در مقابل سایش
countering
U
مقابل دستگاه شمارنده
counter
U
مقابل دستگاه شمارنده
opposit stroke pistons
U
پیستون مقابل گرد
passing on the oath to the other party
U
رد قسم به طرف مقابل
countered
U
مقابل دستگاه شمارنده
light resistance
U
مقاومت در مقابل نور
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
kukutsu dachi
U
ایستادن در مقابل حریف
cash against documents
U
پول در مقابل اسناد
boring stay
U
قسمت ساکن مقابل
torsional rigidity
U
استحکام در مقابل پیچش
documents against payment
U
اسناد در مقابل پرداخت
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
antipode
U
نقطهء مقابل یا متقاطر
sonnal deung
U
مقابل تیغه دست
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
front wall
U
دیوار مقابل اسکواش
shell proof
U
مقاوم در مقابل گلوله
aboral
U
نقطه مقابل دهان
windproof
U
مقاوم در مقابل باد
hard
U
سخت در مقابل نرم
rivaling
U
طرف مقابل دعوا
rivaled
U
طرف مقابل دعوا
rival
U
طرف مقابل دعوا
block
U
دفاع در مقابل ابشار
blocked
U
دفاع در مقابل ابشار
blocks
U
دفاع در مقابل ابشار
mouses
U
مقابل حساسیت Mouse
driveway
U
راه مقابل خانه
caps
U
در مقابل حالت کوچک
forwarded
U
حرکت به جلو یا مقابل
rivalled
U
طرف مقابل دعوا
forward
U
حرکت به جلو یا مقابل
mouse
U
مقابل حساسیت Mouse
harder
U
سخت در مقابل نرم
hardest
U
سخت در مقابل نرم
capitals
U
در مقابل حالت کوچک
rivalling
U
طرف مقابل دعوا
rivals
U
طرف مقابل دعوا
rebellion
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
coefficient of drag
U
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
than
<conj.>
U
از
[در مقابل]
[پس از صفت عالی افضل]
payment against a draft
U
پیش پرداخت در مقابل برات
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
stenothermy
U
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
fascia plate
U
تابلوی مقابل دریک وسیله
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
insolation
U
در مقابل اشعه افتاب قراردادن
impluse response
U
رفتار در مقابل فشار ضربهای
exorable
U
قابل تحریک در مقابل التماس
rebellions
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
notche sensitivity index
U
ضریب حساسیت در مقابل شیار
actinautographic
U
دارای حساسیت در مقابل نور
abneural
U
واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
sheet down
U
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
socage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
stances
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
fin de non recevoir
U
رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
would just as soon
<idiom>
U
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
stance
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
bullets
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
stances
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
adjacent
U
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
relicta verificatione
U
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
stance
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
to row back
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
bullet
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
thermosetting
U
قابل سفت شدن در مقابل حرارت
jump height curve
U
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
to resist an attack
U
در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
ballooner
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
documents aganist acceptance
U
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
balloon jib
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
soccage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
midcourt
U
منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
slides
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
vertical angles
U
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
slide
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
cold wet clothing
U
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
thermoplasticity
U
قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
streamline
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
forecourt
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
service line
U
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
streamlining
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlines
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
soil shear strength
U
قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
speeds
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
forecourts
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
speed
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
to make a goal
U
توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
fastness of bleaching
U
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
survivability
U
قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
color fastness
U
درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
play footsie
<idiom>
U
از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
shut out
<idiom>
U
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
peine for et dure
U
مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
half
U
دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
royalties
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
royalty
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
gutters
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
sheets
U
طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
sheet
U
طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
gutter
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com