Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stock
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lot
U
جنس عرضه شده برای فروش
to offer
U
عرضه کردن
[ کالا]
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
oversell
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversold
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversells
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
overselling
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
sue and losse part
U
عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
to offer a reward
[for]
U
عرضه کردن پاداشی
[برای]
launches
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launched
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
sales tax
U
مالیات بر فروش کالا
selling costs
U
هزینههای فروش کالا
total revenue
U
قیمت کل فروش یک کالا
proforma
U
پیشنهاد فروش کالا
marketplace
U
میدان فروش کالا بازار
proforma
U
صورت حساب فروش کالا
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
duopoly
U
انحصار فروش کالا بین دونفر
door to door selling
U
فروش کالا بصورت دوره گردی
chandler
U
کسی که به خرید و فروش کالا مشغول است
mark-downs
U
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-down
U
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
reaganomics
U
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
cartel
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels
U
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
Kaleida Labs
U
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
electronic
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
dumping
U
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
carring over
U
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
dynast
U
عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
dumping
U
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
final goods
U
کالا برای مصرف نهائی
partial substitution
U
جانشینی کامل برای دو کالا
kinked demand curve
U
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
tendered
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
jettisoned
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettison
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
pallet
U
سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
price line pricing
U
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
on offer
U
اماده برای فروش
sales
U
برای فروش حراجی
price support
U
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
recevied for shipment bill of exchange
U
بارنامهای که مبین وصول کالا برای حمل است
production
U
ساخت مواد برای فروش
spot price
U
قیمت برای فروش فوری
productions
U
ساخت مواد برای فروش
the book is print
U
کتاب برای فروش موجودایت
readies
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
readying
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
ready
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
readied
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
woollen draper
U
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
trading stamp
U
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
product
U
محصول تولید شده برای فروش
products
U
محصول تولید شده برای فروش
imported
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
sales talk
U
مذاکره وبازار گرمی برای فروش
import
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
cash crop
U
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
importing
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
pack
U
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
packs
U
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
particular lien
U
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
offered
U
عرضه کردن
offer
U
عرضه کردن
presented
U
عرضه کردن
offers
U
عرضه کردن
presenting
U
عرضه کردن
presents
U
عرضه کردن
provide
U
عرضه کردن
present
U
عرضه کردن
provides
U
عرضه کردن
current asset cycle
U
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
market
U
به بازار عرضه کردن
to put on the market
U
به بازار عرضه کردن
offers
U
پیشکش کردن عرضه
offered
U
پیشکش کردن عرضه
offer
U
پیشکش کردن عرضه
marketed
U
به بازار عرضه کردن
to place on the market
U
به بازار عرضه کردن
markets
U
به بازار عرضه کردن
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.
U
برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
pos
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
epos
U
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
hard sell
U
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
sale maximization
U
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
indirect objects
U
کالا اعتراض کردن
acceptance of goods
U
قبول کردن کالا
to boycott goods
U
تحریم کردن کالا
object
U
کالا اعتراض کردن
release
U
ترخیص کردن کالا
to discharge goods
U
کالا را تخلیه کردن
releases
U
ترخیص کردن کالا
direct objects
U
کالا اعتراض کردن
objected
U
کالا اعتراض کردن
objects
U
کالا اعتراض کردن
objecting
U
کالا اعتراض کردن
released
U
ترخیص کردن کالا
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
lot
U
کالا بقطعات تقسیم کردن
point of sale
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
jobs
U
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job
U
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
operated
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operates
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operate
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
stowage
U
حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
snake out
U
خارج کردن کالا از انبار ناو
lighter
U
با قایق باری کالا حمل کردن
lighters
U
با قایق باری کالا حمل کردن
plundrage
U
غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
slutsky theorem
U
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
handles
U
خرید و فروش کردن
sell short
U
پیش فروش کردن
handle
U
خرید و فروش کردن
to sell short
U
پیش فروش کردن
sale short
U
پیش فروش کردن
presell
U
پیش فروش کردن
passing action
U
عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
rig the market
U
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
interchange
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
furrier
U
خز فروش پوست فروش
furriers
U
خز فروش پوست فروش
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
to make a complaint
[about]
U
شکایت کردن
[درباره]
[مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
dowdy
U
بی عرضه
efficiency
U
عرضه
proffering
U
عرضه
slouchy
U
بی عرضه
offer
U
عرضه
proffered
U
عرضه
proffers
U
عرضه
proffer
U
عرضه
offers
U
عرضه
supplied
U
عرضه
presentations
U
عرضه
good for nothing
U
بی عرضه
presentation
U
عرضه
supplying
U
عرضه
supply
U
عرضه
aggregate supply
U
عرضه کل
total supply
U
عرضه کل
offered
U
عرضه
inept
U
بی عرضه
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com