Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
insuperability
U
عدم امادگی برای از میان برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
work in
U
مشکلات را از میان برداشتن
ingenuity
U
امادگی برای اختراع
accessibility
U
امادگی برای پذیرایی
distensibility
U
امادگی برای بادکردن
fluctuability
U
امادگی برای بالاوپایین رفتن
opposability
U
امادگی برای روبرو گذاشتن
readiness to report
U
امادگی برای پاسخ دادن
reagency
U
امادگی برای واکنش یا معرفی
irresponsiveness
U
عدم امادگی برای پاسخ دادن
mission ready
U
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
inerrability
U
معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
removability
U
ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
impressionability
U
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
inseparability
U
عدم امادگی برای جدا شدن
communicativeness
U
امادگی برای رساندن خبر پرگویی
ready solubility in water
U
امادگی برای زودحل شدن دراب
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
vitrescence
U
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
inductility
U
عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
impulsiveness
U
امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
condensability
U
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
put and take fishing
U
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
civilian preparedness for war
U
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
ground
U
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
bote
U
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
to commandeer something
U
چیزی را
[بدون اجازه]
برای خود برداشتن
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
vasectomies
U
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomy
U
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
contractibility
U
قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
record
U
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
transcribe
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
rs c
U
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
peers of scotland
U
بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
peers of iveland
U
بزرگانی که از میان انها 82تن بطور دائم برای نمایندگی برگزیده می شوند
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
strobe
U
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
data interchange format
U
استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
cylinder baffles
U
صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
asynchronous computer
U
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
Apple Key
U
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
futtock
U
میان چوب میان تیر
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
air defense readiness
U
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
qualification
U
امادگی
conditioning
U
امادگی
preparedness
U
امادگی
kelter or kilter
U
امادگی
tautness
U
امادگی
disposition
U
امادگی
kelter
U
امادگی
form
U
امادگی
forms
U
امادگی
formed
U
امادگی
penchant
U
امادگی
susceptibility
U
امادگی
cover
U
امادگی
preparation
U
امادگی
covers
U
امادگی
preparations
U
امادگی
coverings
U
امادگی
proneness
U
امادگی
predispostion
U
امادگی
readiness
U
امادگی
liability to disease
U
تعهد امادگی
unreadiness
U
عدم امادگی
work out
U
تمرین امادگی
medical fitness
U
امادگی پزشکی
half way houses
U
خانههای امادگی
third degree of readiness
U
امادگی درجه سه
vigilance
U
امادگی چالاکی
operational readiness
U
امادگی عملیاتی
training camp
U
اردوی امادگی
law of readiness
U
قانون امادگی
erg
U
2- امادگی ذاتی
peripheral
U
دوره امادگی
combat readiness
U
امادگی رزمی
condition of readiness
U
شرایط امادگی
hot
U
امادگی کامل
state of alert
U
وضعیت امادگی
physical fitness
U
امادگی جسمانی
second degree of readiness
U
امادگی درجه دو
reading readiness
U
امادگی خواندن
hottest
U
امادگی کامل
availability
U
زمان امادگی
reconditioning
U
تجدید امادگی
indisposition
U
عدم امادگی
indispositions
U
عدم امادگی
preparatory school
U
اموزشگاه امادگی
preparatory schools
U
اموزشگاه امادگی
indisposedness
U
عدم امادگی
preparatory interval
U
دوره امادگی
insusceptibility
U
عدم امادگی
peak up
U
در اوج امادگی
readiness
U
امادگی رزمی
hotter
U
امادگی کامل
condition of readiness
U
وضعیت امادگی رزمی
operational performance category
U
طبقه امادگی عملیاتی
condition code
U
کد وضعیت امادگی اقلام
data terminal ready
U
امادگی ترمینال داده
fourth degree of readiness
U
امادگی درجه چهار
readiness
U
اماده باش امادگی
operational performance category
U
امادگی عملیاتی از طبقه
data set ready
U
امادگی مجموعه داده ها
readiness category
U
درجه امادگی رزمی
combat ready
U
دارای امادگی رزمی
lurches
U
امادگی شکست فاحش
level of readiness
U
سطح امادگی رزمی
lurched
U
امادگی شکست فاحش
lurch
U
امادگی شکست فاحش
materiel readiness
U
امادگی رزمی وسایل
habilitation
U
لباس پوشاندن امادگی
peripheral course
U
دوره امادگی نظامی
flyable dud
U
بدون امادگی رزمی
readiness category
U
نوع امادگی رزمی
physical fitness
U
امادگی عمومی جسمانی
preparation
U
امادگی اماده سازی
preparations
U
امادگی اماده سازی
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
lurching
U
امادگی شکست فاحش
teachability
U
امادگی جهت یاد گرفتن
sight read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
haemophillia
U
امادگی بخون رفتن زیاد
sight-reads
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read
U
بدون امادگی قبلی اجراکردن
flight readiness firing
U
ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
materiel readiness
U
میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
army ready material program
U
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
snug down
U
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
dtr
U
Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
war footing
U
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
plea of tender
U
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delete
U
برداشتن
sublate
U
برداشتن
to take up
U
برداشتن
take up
U
برداشتن
flaws
U
مو برداشتن
deleted
U
برداشتن
flaw
U
مو برداشتن
take
U
برداشتن
removes
U
از جا برداشتن
deleting
U
برداشتن
removes
U
برداشتن
include
U
در برداشتن
remove
U
برداشتن
glom
U
برداشتن
remove
U
از جا برداشتن
includes
U
در برداشتن
takes
U
برداشتن
deletes
U
برداشتن
lifts
U
برداشتن
lifting
U
برداشتن
lifted
U
برداشتن
ingether
U
برداشتن
to mop up
U
برداشتن
lift
U
برداشتن
to pick up
U
برداشتن
to pull off
U
برداشتن
countertrace
U
برداشتن از
pickup
U
برداشتن
removing
U
از جا برداشتن
moistening
U
نم برداشتن
to run away with
U
برداشتن
ingather
U
برداشتن
removing
U
برداشتن
pick up
U
برداشتن
maps
U
نقشه برداشتن از
unmask
U
نقاب برداشتن از
unmasks
U
نقاب برداشتن از
unmasked
U
نقاب برداشتن از
map
U
نقشه برداشتن از
polled
U
نمونه برداشتن
unmasking
U
نقاب برداشتن از
polls
U
نمونه برداشتن
poll
U
نمونه برداشتن
list
U
سیاهه برداشتن
clearance
U
برداشتن مانع
transcribed
U
رونوشت برداشتن
remove slag
U
سرباره را برداشتن
transcribes
U
رونوشت برداشتن
transcribing
U
رونوشت برداشتن
transcribe
U
رونوشت برداشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com