Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lanternjaws
U
صورت لاغر و کشیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
half faced
U
دارای صورت لاغر
long robe
U
صورت کشیده
drawling
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls
U
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
lathy
U
لاغر
spare
U
لاغر
skinny
U
لاغر
lank
U
لاغر
scraggier
U
لاغر
poorest
U
لاغر
scraggiest
U
لاغر
as thin as lath
<idiom>
لاغر
meagre
U
لاغر
atrophic
U
لاغر
lean
U
لاغر
leaned
U
لاغر
leans
U
لاغر
pindling
U
لاغر
meager
U
لاغر
scraggy
U
لاغر
marcid
U
لاغر
gracile
U
لاغر
raw-boned
U
لاغر
raw boned
U
لاغر
poorer
U
لاغر
poor
U
لاغر
thins
U
لاغر
skin and bone
U
لاغر
slimsy
U
لاغر
slim
U
لاغر
slimmed
U
لاغر
slimmest
U
لاغر
slimming
U
لاغر
slims
U
لاغر
thinned
U
لاغر
thin
U
لاغر
underweight
U
لاغر
twiggy
U
لاغر
twigged
U
لاغر
gaunt
U
لاغر
emaciated
U
لاغر
spared
U
لاغر
thinners
U
لاغر
exiguous
U
لاغر
angular
U
لاغر
scrannel
U
لاغر
thinnest
U
لاغر
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
skin and bones
<idiom>
U
خیلی لاغر
macerate
U
لاغر کردن
slim jim
U
لاغر میان
thinnish
U
نسبتا لاغر
dry bones
U
ادم لاغر
tabescent
U
لاغر شونده
fine drawn
U
لاغر شده در
scrawny
U
لاغر واستخوانی
scrawnier
U
لاغر واستخوانی
scrawniest
U
لاغر واستخوانی
scrag
U
ادم لاغر
rangey
U
پادراز و لاغر
gauntly
U
بطور لاغر
emaciate
U
لاغر کردن
slenderize
U
لاغر کردن
lithe
U
لاغر اندام
lenten
U
بی گوشت لاغر
to lose weight
U
لاغر شدن
slights
U
تراز لاغر
slighting
U
تراز لاغر
toom
U
فاقد لاغر
slighter
U
تراز لاغر
slighted
U
تراز لاغر
slight
U
تراز لاغر
slightest
U
تراز لاغر
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
lanternjaws
U
ارواره دراز و لاغر
rangy
U
ولگرد پا دراز و لاغر
bead
U
کوچک و لاغر ریزه
slinking
U
نوزاد زود رس لاغر
weed
U
دراز و لاغر پوشاک
weeded
U
دراز و لاغر پوشاک
beads
U
کوچک و لاغر ریزه
weeding
U
دراز و لاغر پوشاک
meagrely
U
بطور لاغر یا ناقص
wizen
U
لاغر پژمرده یا پلاسیده
slink
U
نوزاد زود رس لاغر
Next to you I'm slim.
U
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
slinks
U
نوزاد زود رس لاغر
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
wear thin
<idiom>
U
به مرور زمان لاغر شدن
slim jim
U
شبیه ادم لاغر اندام
lantern jawed
U
دارای ارواره دراز و لاغر
slimpsy
U
زود شکن وبدساخت لاغر
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
tensest
U
کشیده
deep drawn
U
از ته دل کشیده
tensing
U
کشیده
posttensioning
U
پس کشیده
longest
U
کشیده
ectomorph
U
کشیده تن
tenses
U
کشیده
tenser
U
کشیده
longs
U
کشیده
drawlingly
U
کشیده
longer
U
کشیده
drew
U
کشیده شد
drawn
U
کشیده
leptosome
U
کشیده تن
leptokurtic
U
کشیده
tense
U
کشیده
indrawn
U
تو کشیده
oblongated
U
کشیده
oblonated
U
کشیده
longed
U
کشیده
threaded
U
نخ کشیده
long-
U
کشیده
long
U
کشیده
tensed
U
کشیده
slab sided
U
دارای دندههای باریک ونمایان لاغر
slenderize
U
لاغر اندام شدن باریک کردن
windlestraw
U
ساقه خشک علف ادم لاغر و نحیف
scal away
U
ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
flare
U
زبانه کشیده
flares
U
زبانه کشیده
couchant
U
دراز کشیده
deep fetched
U
از ته دل کشیده شده
vellum paper
U
کاغذمهره کشیده
deer neck
U
گردن کشیده
low angle fire
U
تیر کشیده
at full length
U
دراز کشیده
linear
U
باریک کشیده
deprived
U
محرومیت کشیده
chock-a-block
U
بالا کشیده
chock-a-block
U
کاملا کشیده
tractile
U
کشیده شدنی
touse
U
کشیده شدن
ectomorphic type
U
سنخ کشیده تن
dragged
U
کشیده شدن
drag
U
کشیده شدن
indrawn
U
بداخل کشیده
flat fire
U
تیر کشیده
elongates
U
کشیده کردن
prolate
U
کشیده شده
threaded
U
بند کشیده
extensive
U
بسیط کشیده
leptomorph
U
کشیده ریخت
in tow
<idiom>
U
کشیده شده
pinxit
U
کشیده است
low angle
U
مسیر کشیده
flat trajectory
U
خط سیر کشیده
intractile
U
کشیده نشدنی
drags
U
کشیده شدن
sap
U
شیره کشیده از
drawable
U
کشیده شدنی
elongating
U
کشیده کردن
ectomorphy
U
کشیده تنی
elongate
U
کشیده کردن
saps
U
شیره کشیده از
sapped
U
شیره کشیده از
tensive
U
کشیده شدنی
if you please
U
بیزحمت زحمت کشیده
chanting
U
اهنگ ساده و کشیده
hell bent
U
به بیراهه کشیده شده
hell-bent
U
به بیراهه کشیده شده
chanted
U
اهنگ ساده و کشیده
chant
U
اهنگ ساده و کشیده
chants
U
اهنگ ساده و کشیده
deep fetched
U
از ته سینه کشیده شده
oblongs
U
دوک مانند کشیده
pencilled
U
با مداد کشیده شده
pulled muscle
U
عضله کشیده شده
satined paper
U
گاغذ مهره کشیده
draw
U
کشیده شدن عهده
draws
U
کشیده شدن عهده
taut
U
محکم کشیدن کشیده
extendible
U
کشیده شدنی امتدادپذیر
underdraw
U
کشیده نشدن زه تا اخر
oblong
U
دوک مانند کشیده
drawn on
U
کشیده شدن عهده
hard drawn copper wire
U
سیم مسی کشیده شده
prone float
U
روی شکم با دستهای کشیده
conduct
U
اداره کردن کشیده شدن
conducted
U
اداره کردن کشیده شدن
conducting
U
اداره کردن کشیده شدن
conducts
U
اداره کردن کشیده شدن
open
U
وضع زه هنگام کشیده شدن
opened
U
وضع زه هنگام کشیده شدن
opens
U
وضع زه هنگام کشیده شدن
wired
U
سیم کشیده مفتول دار
He has suffered a great deal at the hands of his wife .
U
از دست زنش خیلی کشیده
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
come home
U
کشیده شدن لنگر به طرف ناو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com