English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reorganization U صورت جدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sort U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
tabulate U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
Other Matches
rehyphenation U تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
imagism U مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
install U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs U تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
novel U جدید
maidens U جدید
maiden U جدید
newest U جدید
recent U جدید
modern U جدید
new- U جدید
new U جدید
unprecedented U جدید
novels U جدید
unprecedentedly U جدید
up to date U جدید
up-to-date U جدید
newer U جدید
newfound U جدید الاکتشاف
postulant U جدید الورود
recent development U بسط جدید
modern physics U فیزیک جدید
the new testament U عهد جدید
proselyte U جدید الایمان
postulancy U جدید الورودی
new deal U قرار جدید
neoteric U جدید تازه
revisions U چاپ جدید
new deal U سیاست جدید
modern sector U بخش جدید
revision U چاپ جدید
fresh target U هدف جدید
New Year U سال جدید
modern U جدید مدرن
modern system U نظام جدید
neogenesis U تولید جدید
It's not new. جدید نیست.
reprinting U چاپ جدید
innovations U حرکت جدید
reprint U چاپ جدید
probes U اکتشاف جدید
probed U اکتشاف جدید
probe U اکتشاف جدید
neophytes U جدید الایمان
neophyte U جدید الایمان
neologisms U واژه جدید
reprinted U چاپ جدید
reprints U چاپ جدید
neologism U واژه جدید
innovation U حرکت جدید
freshmen U جدید الورود
freshman U جدید الورود
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
ultramodern U خیلی جدید متجدد
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
resurface U لایهی جدید افزودن
rehousing U بخانه جدید رفتن
reseating U صندلی جدید دادن
rehoused U بخانه جدید رفتن
rehouse U بخانه جدید رفتن
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
reseats U صندلی جدید دادن
used U آنچه جدید نیست
one nails drives another U غم جدید غم کهنه را بر از یاد
drafts U بازیگر جدید تیم
drafted U بازیگر جدید تیم
draft U بازیگر جدید تیم
reseat U صندلی جدید دادن
reseated U صندلی جدید دادن
neoplatonism U مکتب افلاطونیون جدید
resurfaced U لایهی جدید افزودن
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
on the bandwagon <idiom> U مشهوریت گروه جدید
restored U برگرداندن به وضعیت جدید
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
restoring U برگرداندن به وضعیت جدید
kakapo U طوطی زلاند جدید
involucrum U تشکیل استخوان جدید
imagism U مکتب شعر جدید
restores U برگرداندن به وضعیت جدید
currency U جدید بودن نقشه
rehouses U بخانه جدید رفتن
neo- U پیشوند بمعنی جدید
neoanthropic U شبیه انسان جدید
currencies U جدید بودن نقشه
resurfaces U لایهی جدید افزودن
forwarding address آدرس پستی جدید
restore U برگرداندن به وضعیت جدید
neo U پیشوند بمعنی جدید
bring some new facts to light <idiom> U کشف حقایق جدید
installations U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
zelanian U Zeland New وابسته به زلاند جدید
get in the swing of things <idiom> U به شرایط جدید عادت کردن
The new bI'll was ratified. Unanimously. U لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
cenogenesis U ایجاد میشود نسل جدید
installation U تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
kiwi U نوعی مرغ زلاند جدید
New Testament U کتب عهد جدید مسیحیان
maori U قبایل مائوری زلاند جدید
precursor U ماده متشکله جسم جدید
infanticide U قاتل بچه جدید الولاده
precursors U ماده متشکله جسم جدید
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
granfather file U یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
renames U دادن نام جدید به فایل
rename U دادن نام جدید به فایل
demotic U وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
renamed U دادن نام جدید به فایل
kiwis U نوعی مرغ زلاند جدید
release U قراردادن محصول جدید دربازار
released U قراردادن محصول جدید دربازار
releases U قراردادن محصول جدید دربازار
epoch U اغاز فصل جدید عصر
epochs U اغاز فصل جدید عصر
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
newfound U جدید الاختراع تازه پیداشده
neoplatonic U وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
renaming U دادن نام جدید به فایل
natality U تعداد زایش وموالید جدید
analysis U یات هزینههای محصول جدید
capital budget U بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
neolithic U وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
The new road is 40 miles long . U جاده جدید 40 میل طول دارد
neolith U الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
receptee U افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
upgrading U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrade U قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
acclimating U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
researching U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
acclimates U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
This is the site for a new scool . U اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
icot U موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
acclimated U به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
researches U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
prescientific U مربوط بدوره قبل از علوم جدید
researched U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
launch U قرار دادن محصول جدید در بازار
updated U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updates U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
launching U قرار دادن محصول جدید در بازار
update U بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
research U توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
launches U قرار دادن محصول جدید در بازار
launched U قرار دادن محصول جدید در بازار
forces U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
force U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
up to d. U تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
kaka U طوطی سبز زیتونی رنگ زلاند جدید
inserts U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
abstract representation U [ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
to acclimate [American E] to new circumstances U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
application study U بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
insert U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
development U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
to acclimatize/acclimatise [British E] U [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
developments U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
I'm saving up for a new bike. U من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
forcing U کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
modelled U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
MDs U دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
to reprogram U دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
model U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com