English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 224 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
banker's bill U صورت تبدیل ارز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
direct objects U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
indirect objects U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
object U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objected U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objecting U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objects U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
bureau U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
magnetic tape U ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tapes U ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
transformation U تبدیل صورت
critical raynold's number U عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
quantization U تبدیل سیگنال آنالوگ به صورت عددی
transfiguration U تبدیل صورت
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
Uuencoding U روش تبدیل متن و فایل به قالب شبه متن تا به صورت پیام پست الکتریکی ارسال شوند
visualization U تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
waveform U تبدیل وذخیره سازی یک حالت موج به صورت عددی با استفاده از مبدل آنالوگ / دیجیتال
move U تبدیل صورت
shift U تبدیل صورت
Other Matches
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
alteration U تبدیل
transforms U تبدیل
converted U تبدیل
converts U تبدیل
transformed U تبدیل
converting U تبدیل
transforming U تبدیل
reforming U تبدیل
reductions U تبدیل
translation U تبدیل
transmutation U تبدیل
toggles U تبدیل
transformation U تبدیل
toggle U تبدیل
cinversion U تبدیل
code conversion U تبدیل کد
reduction U تبدیل
commutation U تبدیل
interconversion U تبدیل
connector U تبدیل
permutation U تبدیل
converter U تبدیل گر
change U تبدیل
conversion U تبدیل
changed U تبدیل
modification U تبدیل
changes U تبدیل
reduces U تبدیل
panification U تبدیل
reducing U تبدیل
conversions U تبدیل
reduce U تبدیل
adapter U تبدیل
transform U تبدیل
changing U تبدیل
convert U تبدیل
permutations U تبدیل
reducer U تبدیل
shift U تبدیل
move U تبدیل
image transformation U تبدیل تصویر
transmutation U تبدیل عناصر
turn U تبدیل کردن
turns U تبدیل کردن
hydroforming U تبدیل هیدروژنی
hepatization U تبدیل بجگر
fiel conversion U تبدیل پرونده
heat of transformation U گرمای تبدیل
frequency changing U تبدیل فرکانس
vaporization U تبدیل به بخار
two way wiring U اتصال تبدیل
salification U تبدیل به نمک
impedance transformation U تبدیل امپدانس
frequency change U تبدیل بسامد
prtrifaction U تبدیل به سنگ
saccharification U تبدیل به قند
reduction coefficient U ضریب تبدیل
transformation function U تابع تبدیل
gleization U تبدیل به خاک رس
monarchize U تبدیل به سلطنت
rotary converter U تبدیل گر گردان
fiel conversion U تبدیل فایل
file conversion U تبدیل فایل
gamma transition U تبدیل شیشهای
galss transition U تبدیل شیشهای
double conversion U تبدیل دوگانه
frequency converter U تبدیل گر بسامد
platiforming U تبدیل با پلاتین
frequency translation U تبدیل فرکانس
power converter station U پست تبدیل
frequency conversion U تبدیل فرکانس
glassy transition U تبدیل شیشهای
gear level U تبدیل کردن
substitution of an obligation U تبدیل تعهد
phase transition U تبدیل فاز
reducer U تبدیل کننده
parallel conversion U تبدیل موازی
reductional U تبدیل کاهش
transmutation U تبدیل هستهای
process conversion U تبدیل فرایند
frequency transformation U تبدیل فرکانس
scorify U تبدیل به کف کردن
converts U تبدیل کردن
interpretative U تبدیل میکند
substitution of a different obligation U تبدیل تعهد
symmetry transformation U تبدیل تقارنی
multi way switch U کلید تبدیل
money exchange U تبدیل پول
converted U تبدیل کردن
silicification U تبدیل بسنگ
silicification U تبدیل به درکوهی
similarity transformation U تبدیل مشابهتی
converting U تبدیل کردن
solidification U تبدیل به جامد
three way switch U کلید تبدیل
to change for the better U تبدیل به بهترشدن
lamp bulb adapter U تبدیل لامپ
transformation ratio U نسبت تبدیل
internal conversion U تبدیل باطنی
internal conversion U تبدیل درونی
interconvertible U قابل تبدیل
interconversion U تبدیل متقاطع
transition section U مقطع تبدیل
transition temperature U دمای تبدیل
transmutable U قابل تبدیل
transmutative U قابل تبدیل
transmutative U تبدیل شدنی
transrorm U تبدیل کردن
incommutably U تبدیل ناپذیر
lapidification U تبدیل به سنگ
transformation of energy U تبدیل انرژی
media conversion U تبدیل رسانه ها
convertibles U قابل تبدیل
liquefaction U تبدیل به مایع
convert U تبدیل کردن
convertible U قابل تبدیل
toggle key U کلید تبدیل
interchangeable U قابل تبدیل
laplace transformation U تبدیل لاپلاس
transformation curve U منحنی تبدیل
transformation of coordinates U تبدیل مختصات
nuclear transformation U تبدیل هستهای
incommutability U تبدیل ناپذیری
toggles U تبدیل کردن
commuted U تبدیل کردن
compound converter U تبدیل گر مرکب
compiler U تبدیل میکند
commute U تبدیل کردن
basify U تبدیل به قلیاکردن
transmuting U تبدیل کردن
transmutes U تبدیل کردن
commutability U تبدیل پذیری
combust U تبدیل بخاکسترکردن
code conversion U تبدیل رمز
conversion cost U هزینه تبدیل
conversion efficiency U بازده تبدیل
toggle U تبدیل کردن
conversion rate U نرخ تبدیل
commuting U تبدیل کردن
conversion price U قیمت تبدیل
commutes U تبدیل کردن
conversion price U بهای تبدیل
conversion of shares U تبدیل سهام
conversion factor U ضریب تبدیل
conversion of data U تبدیل عناصر
cineration U تبدیل بخاکستر
transmute U تبدیل کردن
bituminize U تبدیل بقیرکردن
evaporate U تبدیل به بخارکردن
evaporated U تبدیل به بخارکردن
evaporates U تبدیل به بخارکردن
evaporating U تبدیل به بخارکردن
convert U تبدیل کردن
vitrification U تبدیل به شیشه
transformed U تبدیل کردن
transforming U تبدیل کردن
c.r. U تبدیل کاتالیزوری
redeploy [staff] U تبدیل کردن
converter U الت تبدیل
changer U تبدیل میکند
changer U کلید تبدیل
turnover U تغییرو تبدیل
change over switch U کلید تبدیل
catforming U تبدیل با کاتالیزور
catalytic reforming U تبدیل کاتالیزوری
calcination U تبدیل باهک
calcification U تبدیل به اهک
transact U تبدیل کردن
reset U تبدیل کردن
transforms U تبدیل کردن
to turn something into something U تبدیل کردن به
reductions U اختصار تبدیل
transformers U تبدیل کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com