Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
manifest
U
صورت بار اشکار
manifested
U
صورت بار اشکار
manifesting
U
صورت بار اشکار
manifests
U
صورت بار اشکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disruptive pattern
U
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
manifested
U
اشکار اشکار ساختن
manifesting
U
اشکار اشکار ساختن
manifests
U
اشکار اشکار ساختن
manifest
U
اشکار اشکار ساختن
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
conspicuous
U
اشکار
obvious
U
اشکار
out
U
اشکار
semblable
U
اشکار
patent
U
اشکار
open and shut
U
اشکار
open-and-shut
U
اشکار
evident
U
اشکار
overt
U
اشکار
explicit
U
اشکار
clears
U
:اشکار
clearer
U
:اشکار
clear
U
:اشکار
patenting
U
اشکار
patented
U
اشکار
patents
U
اشکار
clearest
U
:اشکار
plains
U
اشکار
plainest
U
اشکار
plainer
U
اشکار
plain
U
اشکار
flagrant
U
اشکار
out-
U
اشکار
open
U
اشکار
opened
U
اشکار
burning disgrace
U
اشکار
crying
U
اشکار
uncovered
U
اشکار
opens
U
اشکار
outed
U
اشکار
inevidence
U
اشکار
inapparent
U
نا اشکار
apparent
U
اشکار
visible
U
مرئی اشکار
bare
U
ساده اشکار
bared
U
ساده اشکار
to lay open
U
اشکار ساختن
barer
U
ساده اشکار
bares
U
ساده اشکار
to make known
U
اشکار ساختن
decrypt
U
اشکار ساختن
barest
U
ساده اشکار
baring
U
ساده اشکار
transpicuous
U
فرا اشکار
unfold
U
اشکار کردن
visible balance
U
تراز اشکار
transpicuous
U
روشن اشکار
detects
U
اشکار کردن
detecting
U
اشکار کردن
self-explanatory
U
واضح اشکار
self explanatory
U
واضح اشکار
flagrantly
U
باوقاحت اشکار
detection
U
اشکار سازی
manifestation
U
اشکار سازی
manifestations
U
اشکار سازی
amende honorable
U
عذرخواهی اشکار
displays
U
اشکار کردن
displaying
U
اشکار کردن
displayed
U
اشکار کردن
display
U
اشکار کردن
conspicuous defect
U
عیب اشکار
unfolds
U
اشکار کردن
unfolding
U
اشکار کردن
manifest need
U
نیاز اشکار
detect
U
اشکار کردن
detected
U
اشکار کردن
to reveal itself
U
اشکار شدن
decryption
U
اشکار سازی
evident to any one
U
نزدهمه اشکار
unfolded
U
اشکار کردن
open
U
ازاد اشکار
market overt
U
بازار اشکار
manifester
U
اشکار کننده
manifestative
U
اشکار سازنده
axioms
U
حقیقت اشکار
undisguised
U
اشکار بی تلبیس
axiom
U
حقیقت اشکار
known
U
اشکار ساختن
frequency demodulation
U
اشکار ساختن
patently
U
بطور اشکار
notoriously
U
بطور اشکار
roundly
U
بی پرده اشکار
let out
U
اشکار ساختن
lay open
U
اشکار کردن
it will manifest it self
U
اشکار خواهد شد
reveals
U
اشکار کردن
revealed
U
اشکار کردن
reveal
U
اشکار کردن
explicit behavior
U
رفتار اشکار
overt behavior
U
رفتار اشکار
explicit cost
U
هزینه اشکار
signalled
U
اشکار مشخص
opens
U
ازاد اشکار
avowal
U
افهار اشکار
avowals
U
افهار اشکار
explicit
U
اشکار صاف
signal
U
اشکار مشخص
signaled
U
اشکار مشخص
self explaining
U
واضح اشکار
self evident
U
خود اشکار
revealer
U
اشکار کننده
opened
U
ازاد اشکار
revealed preference
U
ترجیح اشکار
revealed preference
U
رجحان اشکار
kithe
U
اشکار ساختن
public
U
عامه اشکار
glaring
U
اشکار مشهور
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
manifest dream content
U
محتوای اشکار رویا
to make public
U
اشکار یا علنی کردن
untold
U
بی حساب اشکار نشده
obviously
U
بطور اشکار یا معلوم
the secret will open to me
U
ان راز بمن اشکار
self revelation
U
خود اشکار سازی
it is obvious that
U
اشکار یا بدیهی است که
apparent electromotive force
U
نیروی برقرانی اشکار
overt homosexuality
U
همجنس خواهی اشکار
palpably
U
بطور محسوس یا اشکار
open to the public
U
اشکار در نزد همه
manifest anxiety scale
U
مقیاس اضطراب اشکار
plain text
U
متن واضح و اشکار
palpable
U
قابل لمس اشکار
revelation
U
اشکار سازی افشاء
revelations
U
اشکار سازی افشاء
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
quarrying
U
اشکار کردن معدن سنگ
quarry
U
اشکار کردن معدن سنگ
quarries
U
اشکار کردن معدن سنگ
peeps
U
جوانه زدن اشکار شدن
to breathe one's simplicity
U
بسادگی کسی اشکار شدن
peep
U
جوانه زدن اشکار شدن
taylor manifest anxiety scale
U
مقیاس اضطراب اشکار تیلور
unfolding
U
فاش کردن اشکار شدن
unfold
U
فاش کردن اشکار شدن
peeped
U
جوانه زدن اشکار شدن
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
unfolded
U
فاش کردن اشکار شدن
peeping
U
جوانه زدن اشکار شدن
unfolds
U
فاش کردن اشکار شدن
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
to speak one's mind
U
اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
cold fault
U
نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
noises
U
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise
U
اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
ultrasonic inspection
U
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
federal privacy act
U
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
it was publicly known
U
همه میدانستند در نظر همه اشکار بود
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
uncover
U
اشکار کردن برهنه کردن
uncovers
U
اشکار کردن کشف کردن
uncovering
U
اشکار کردن کشف کردن
uncovers
U
اشکار کردن برهنه کردن
uncover
U
اشکار کردن کشف کردن
uncovering
U
اشکار کردن برهنه کردن
visage
U
رو صورت
file
U
صورت
filed
U
صورت
faces
U
صورت
facies
U
صورت
freckle
U
لک صورت
statement
U
صورت
medals
U
صورت
medal
U
صورت
statements
U
صورت
shapes
U
صورت
face
U
صورت
mazard
U
صورت
slipped
U
صورت
slip
U
صورت
constellations
U
صورت
image
U
صورت
images
U
صورت
kalendar
U
صورت
shape
U
صورت
constellation
U
صورت
hue
U
صورت
visages
U
رو صورت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com