Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
noise
U
صدا راه انداختن پارازیت
noises
U
صدا راه انداختن پارازیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electronic jamming
U
تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
disturbances
U
پارازیت
block
U
پارازیت
blocked
U
پارازیت
blooper
U
پارازیت
clutters
U
پارازیت
cluttered
U
پارازیت
blocks
U
پارازیت
disturbance
U
پارازیت
background noise
U
پارازیت
noises
U
پارازیت
clutter
U
پارازیت
parastite
U
پارازیت
line noise
U
پارازیت خط
noise
U
پارازیت
noise transmitter
U
فرستنده پارازیت
distubing voltage
U
ولتاژ پارازیت
noise suppression
U
پارازیت گیری
clutter
U
پارازیت اتمسفری
debugs
U
گرفتن پارازیت
interference voltage meter
U
ولتمتر پارازیت
magnetic disturbance
U
پارازیت مغناطیسی
jamming transmitter
U
فرستنده پارازیت
jams
U
پارازیت دادن
jammed
U
پارازیت دادن
inductive disturbance
U
پارازیت القائی
input noise
U
پارازیت ورودی
input noise
U
پارازیت اولیه
intensity of noise
U
شدت پارازیت
interefernce factor
U
ضریب پارازیت
interference generator
U
مولد پارازیت
interference level
U
سطح پارازیت
interference limiter
U
محدودکننده پارازیت
electronic jamming
U
پخش پارازیت
interference power
U
توان پارازیت
disturbing current
U
جریان پارازیت
interference vcoltage
U
ولتاژ پارازیت
jam
U
پارازیت دادن
grid noise
U
پارازیت شبکه
anti hum condenser
U
خازن ضد پارازیت
jamming
U
تولید پارازیت
clutters
U
پارازیت اتمسفری
interference filter
U
صافی پارازیت
jamming
U
پارازیت فرستادن
cluttered
U
پارازیت اتمسفری
atmospheric interference
U
پارازیت جوی
static interference
U
پارازیت جوی
noise level
U
سطح پارازیت
debugged
U
گرفتن پارازیت
sferics
U
پارازیت جوی
radio interference
U
پارازیت رادیویی
debug
U
گرفتن پارازیت
atmospherics
U
پارازیت جوی
jamming
U
پخش پارازیت
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
induced noise
U
پارازیت القاء شده
input noise voltage
U
ولتاژ پارازیت اولیه
mush
U
صدای مزاحم پارازیت
jam
U
مسدود کردن پارازیت
interference inverter
U
دیود پارازیت گیر
jamming
U
پارازیت پخش کردن
suppression capacitor
U
خازن پارازیت گیر
snowy picture
U
صفحه نمایش پر از پارازیت
parasite
U
صدای مزاحم پارازیت
parasites
U
صدای مزاحم پارازیت
man made static
U
پارازیت غیر جوی
jams
U
مسدود کردن پارازیت
jammed
U
مسدود کردن پارازیت
rejector
U
دافع دستگاه دفع پارازیت
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
jam
U
پخش پارازیت کردن در مدار
jammed
U
پخش پارازیت کردن در مدار
rejecter
U
دافع دستگاه دفع پارازیت
jams
U
پخش پارازیت کردن در مدار
blocks
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
repeater jammer
U
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
hash
U
پارازیت تصویر روی یک صفحه نمایش
picture noise
U
پارازیت روی تمام صفحه نمایش
block
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
horrify
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
U
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifying
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
snows
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowing
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snow
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowed
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
steer roping
U
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
music
U
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
rope chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
let down
U
پایین انداختن انداختن
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
clattered
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
spills
U
انداختن
thrusts
U
انداختن
hurled
U
انداختن
hurl
U
انداختن
overthrew
U
بر انداختن
flings
U
انداختن
flinging
U
انداختن
fling
U
انداختن
bottoms
U
ته انداختن
hurls
U
انداختن
spilling
U
انداختن
thrusting
U
انداختن
fells
U
انداختن
felling
U
انداختن
blob
U
لک انداختن
blobs
U
لک انداختن
felled
U
انداختن
thrust
U
انداختن
omitted
U
انداختن
fell
U
انداختن
spill
U
انداختن
spilled
U
انداختن
overthrow
U
بر انداختن
overthrowing
U
بر انداختن
overthrown
U
بر انداختن
slinging
U
انداختن
sling
U
انداختن
jaculate
U
انداختن
deracination
U
بر انداختن
hews
U
انداختن
hewing
U
انداختن
emplace
U
جا انداختن
hewed
U
انداختن
omit
U
انداختن
hew
U
انداختن
omitting
U
انداختن
floriate
U
گل انداختن در
slings
U
انداختن
lash vt
U
انداختن
overthrows
U
بر انداختن
delete
U
انداختن
deleted
U
انداختن
deletes
U
انداختن
deleting
U
انداختن
launched
U
به اب انداختن
benite
U
به شب انداختن
let fall
U
انداختن
brush finish
U
خط انداختن
leave out
U
انداختن
lay away
U
انداختن
omits
U
انداختن
launches
U
به اب انداختن
to lay by the heels
U
بر انداختن
pilling
U
تل انداختن
to hew down
U
انداختن
relegated
U
انداختن
relegates
U
انداختن
relegating
U
انداختن
to fire off a postcard
U
انداختن
to draw lots
U
انداختن
lines
U
خط انداختن در
line
U
خط انداختن در
to leave out
U
انداختن
to let drop
U
انداختن
hewn
U
انداختن
launch
U
به اب انداختن
to put back
U
پس انداختن
to play a searchlight
U
انداختن
string
U
زه انداختن به
to pick off
U
تک تک انداختن
to skips over
U
انداختن
launching
U
به اب انداختن
relegate
U
انداختن
hitching
U
انداختن
throw
U
انداختن
bottom
U
ته انداختن
souse
U
انداختن
to let fall
U
انداختن
throwing
U
انداختن
throws
U
انداختن
run home
U
جا انداختن
retroject
U
پس انداختن
hitch
U
انداختن
hitches
U
انداختن
ruts
U
خط انداختن
stagger
U
از پا انداختن
prostrate
U
از پا انداختن
hitched
U
انداختن
spilled or spilt
U
انداختن
rut
U
خط انداختن
pickles
U
ترشی انداختن
perils
U
درخطر انداختن
trap
U
بدام انداختن
extruded
U
بیرون انداختن
anchorage
U
لنگر انداختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com