English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plash U صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
swoosh U صدای چلپ چلوپ
swash U صدای چلپ چلوپ
splashy U دارای صدای چلپ چلوپ
slapped U صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slaps U صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slapping U صدای چلب چلوپ سیلی زدن
slap U صدای چلب چلوپ سیلی زدن
squelched U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelches U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelch U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelching U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
screak U صدای گوشخراش ایجاد کردن
screeck U صدای گوشخراش ایجاد کردن
twanged U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
whish U : صدای حرف "سین " ایجاد کردن
poop U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
bleeps U ایجاد صدای اخطار
bleep U ایجاد صدای اخطار
bleeping U ایجاد صدای اخطار
bleeped U ایجاد صدای اخطار
buzzing U ایجاد صدای بلند
buzzes U ایجاد صدای بلند
buzzed U ایجاد صدای بلند
swisher U ایجاد کننده صدای فش فش
buzz U ایجاد صدای بلند
quietest U عدم ایجاد سر و صدای زیاد
quiet U عدم ایجاد سر و صدای زیاد
buzzer U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
buzzers U وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
splattered U چلپ چلوپ کردن
splattering U چلپ چلوپ کردن
splatters U چلپ چلوپ کردن
swash U چلپ چلوپ کردن
splatter U چلپ چلوپ کردن
splashing U چلپ چلوپ کردن ریختن
splashes U چلپ چلوپ کردن ریختن
splash U چلپ چلوپ کردن ریختن
voices U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
aliasing U افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
chortled U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
splashing U چلپ چلوپ
splashes U چلپ چلوپ
splash U چلپ چلوپ
flip flop U باصدای چلپ چلوپ
squelcher U چلپ چلوپ کننده
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
tinkles U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
honked U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contraltos U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
precludes U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowling U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
precluding U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowled U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
precluded U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
preclude U مانع جلو راه ایجاد کردن مسدود کردن
yowl U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
yowls U صداهای ناهنجار ایجاد کردن ناله و شیون کردن
phut U تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong U صدای ساده وتنها صدای بسیط
engender U ایجاد کردن
engendering U ایجاد کردن
create U ایجاد کردن
creates U ایجاد کردن
creating U ایجاد کردن
engenders U ایجاد کردن
develops U ایجاد کردن
engendered U ایجاد کردن
develop U ایجاد کردن
screeches U ایجاد کردن
screeched U ایجاد کردن
screech U ایجاد کردن
screeching U ایجاد کردن
reflating U تورم ایجاد کردن
punches U سوراخ ایجاد کردن
set off <idiom> U بالانس ایجاد کردن
tempest U توفان ایجاد کردن
constructs U ایجاد کردن ساخت
mushrooming U بسرعت ایجاد کردن
breached U ایجاد شکاف کردن
discomfited U ایجاد اشکال کردن
discomfit U ایجاد اشکال کردن
mushroom U بسرعت ایجاد کردن
mushroomed U بسرعت ایجاد کردن
obstructs U ایجاد مانع کردن
inbreed U از یک نژاد ایجاد کردن
tempests U توفان ایجاد کردن
discomfiting U ایجاد اشکال کردن
reflate U تورم ایجاد کردن
reflates U تورم ایجاد کردن
reflated U تورم ایجاد کردن
breaches U ایجاد شکاف کردن
To set(create,establish)a precedent. U ایجاد سابقه کردن
breach U ایجاد شکاف کردن
tide U جزرومد ایجاد کردن
construct U ایجاد کردن ساخت
punch U سوراخ ایجاد کردن
constructed U ایجاد کردن ساخت
constructing U ایجاد کردن ساخت
punched U سوراخ ایجاد کردن
discomfits U ایجاد اشکال کردن
mushrooms U بسرعت ایجاد کردن
reflectorize U ایجاد انعکاس کردن
reflecterize U ایجاد انعکاس کردن
obstructed U ایجاد مانع کردن
obstruct U ایجاد مانع کردن
put out U منتشرساختن ایجاد کردن
canalize U ایجاد ابراه کردن
obstructing U ایجاد مانع کردن
deluging U غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluges U غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluged U غرق کردن طوفان ایجاد کردن
deluge U غرق کردن طوفان ایجاد کردن
leave a bad taste in one's mouth <idiom> U حس تنفر وانزجار ایجاد کردن
beget U بوجود اوردن ایجاد کردن
obsessing U ایجاد عقده روحی کردن
begets U بوجود اوردن ایجاد کردن
begetting U بوجود اوردن ایجاد کردن
delay U خیری ایجاد کردن در چیزی
delaying U خیری ایجاد کردن در چیزی
delays U خیری ایجاد کردن در چیزی
wham U باتصادم ایجاد صدا کردن
obsesses U ایجاد عقده روحی کردن
work out U در اثرزحمت وکار ایجاد کردن
procreant U وابسته به ایجاد کردن یا زادن
revolutionises U در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionize U در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionised U در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionized U در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionizes U در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionizing U در کشور ایجاد شورش کردن
revolutionising U در کشور ایجاد شورش کردن
obsessed U ایجاد عقده روحی کردن
knock about U سرو صدا ایجاد کردن
obsess U ایجاد عقده روحی کردن
clunks U این صدا را ایجاد کردن
clunk U این صدا را ایجاد کردن
to blate U مع مع کردن [صدای بز]
swoosh U صدای خش خش کردن
crepitate U صدای خش خش کردن
plink U صدای دق دق کردن
swish U صدای فش فش کردن
swished U صدای فش فش کردن
swishes U صدای فش فش کردن
swishing U صدای فش فش کردن
skirl U صدای زیر صدای نی انبان
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
speech U صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
twittering U صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
nettle U ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن برانگیختن
twitters U صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
speeches U صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
strangulate U خفقان ایجاد کردن گلو را فشردن
twitter U صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
nettles U ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن برانگیختن
vesiculate U حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
twittered U صداهای مسلسل ومتناوب ایجاد کردن
blows U در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
blow U در اثر دمیدن ایجاد صدا کردن
whooshing U صدای صفیرایجاد کردن
chirr U صدای ملخ کردن
sizzled U صدای هیس کردن
bellow U صدای غرش کردن
whooshes U صدای صفیرایجاد کردن
sizzle U صدای هیس کردن
keck U صدای قی کردن دراوردن
whoosh U صدای صفیرایجاد کردن
sizzles U صدای هیس کردن
sizzling U صدای هیس کردن
bleating U صدای بزغاله کردن
bellowing U صدای گاو کردن
bleated U صدای بزغاله کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com