Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
squish
U
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snap
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
crackles
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
snaps
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
crackled
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
snapped
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapping
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
creptation
U
تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
amulet
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
amulets
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
spitfire
U
چیزی که اتش پرتاب میکند
forcing
U
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces
U
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
force
U
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
bonking
U
صدای خوردن چیزی به سر
bonked
U
صدای خوردن چیزی به سر
bonks
U
صدای خوردن چیزی به سر
bonk
U
صدای خوردن چیزی به سر
bonked
U
صدای خوردن کله به چیزی
bonks
U
صدای خوردن کله به چیزی
bonking
U
صدای خوردن کله به چیزی
bonk
U
صدای خوردن کله به چیزی
poppers
U
چیزی یا کسی که صدای تپ تپ کند
popper
U
چیزی یا کسی که صدای تپ تپ کند
scrunching
U
صدای بهم خوردن چیزی
scrunch
U
صدای بهم خوردن چیزی
scrunched
U
صدای بهم خوردن چیزی
scrunches
U
صدای بهم خوردن چیزی
crunches
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunched
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunch
U
صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
scat
U
مالیات صدای پاره شدن چیزی رگبار باران
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
breakaway
U
شکستن خط محاصره شکستن بند زندان فرار از زندان
stave
U
شکستن ریزش کردن
smash
U
خرد کردن شکستن
violate
U
شکستن نقض کردن
violates
U
شکستن نقض کردن
shatters
U
داغان کردن شکستن
violated
U
شکستن نقض کردن
smite
U
خرد کردن شکستن
smiting
U
خرد کردن شکستن
smites
U
خرد کردن شکستن
shatter
U
داغان کردن شکستن
smashes
U
خرد کردن شکستن
delivery groups
U
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one and one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
U
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one
U
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
U
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
ballistics
U
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throwing
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw
U
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
pipped
U
شکستن شکستن وبازشدن
pip
U
شکستن شکستن وبازشدن
pipping
U
شکستن شکستن وبازشدن
pips
U
شکستن شکستن وبازشدن
multilation
U
شکستن یا فلج کردن اعضا بدن
To set the Thames on fire . to do a herculeam task .
U
کمر غول راخم کردن ( شکستن )
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
lay waste
<idiom>
U
خراب کردن وویران نگه داشتن ،شکستن
extension
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions
U
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
to portray somebody
[something]
U
نمایش دادن کسی یا چیزی
[رل کسی یا چیزی را بازی کردن]
[کسی یا چیزی را مجسم کردن]
shoots
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot
U
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
ejection
U
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
cracking
U
وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
to see something as something
[ to construe something to be something]
U
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
lay hands upon something
U
جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
to regard something as something
U
چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن
[تعبیر کردن]
tinkle
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
jaculate
U
پرتاب کردن
jettisons
U
پرتاب کردن
thrusts
U
پرتاب کردن
jettison
U
پرتاب کردن
skeet
U
پرتاب کردن
project
U
پرتاب کردن
shoot
U
پرتاب کردن
thrust
U
پرتاب کردن
shoots
U
پرتاب کردن
pelts
U
پرتاب کردن
jettisoning
U
پرتاب کردن
foin
U
پرتاب کردن
pitch
U
پرتاب کردن
pelted
U
پرتاب کردن
unsling
U
پرتاب کردن
let fly
U
پرتاب کردن
projects
U
پرتاب کردن
pitches
U
پرتاب کردن
jettisoned
U
پرتاب کردن
projected
U
پرتاب کردن
pelt
U
پرتاب کردن
thrusting
U
پرتاب کردن
to depict somebody or something
[as something]
U
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
to appreciate something
U
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
modify
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies
U
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
unsling
U
از فلاخن پرتاب کردن
slings
U
زنجیردار پرتاب کردن
lobs
U
باهستگی پرتاب کردن
shoots
U
پرتاب کردن گلوله
jetting
U
بخارج پرتاب کردن
launch a missile
U
موشک پرتاب کردن
to launch a torpedo
U
اژدری پرتاب کردن
castaway
U
پرتاب کردن وزنه
jet
U
بخارج پرتاب کردن
jettisoning
U
پرتاب کردن به بیرون
spits
U
اب دهان پرتاب کردن
jets
U
بخارج پرتاب کردن
to fire a torpedo
U
اژدری پرتاب کردن
sling
U
زنجیردار پرتاب کردن
slinging
U
زنجیردار پرتاب کردن
jettison
U
پرتاب کردن به بیرون
projectable
U
قابل پرتاب کردن
jettisoned
U
پرتاب کردن به بیرون
trigger
U
پرتاب کردن فشنگ
jetted
U
بخارج پرتاب کردن
triggered
U
پرتاب کردن فشنگ
triggers
U
پرتاب کردن فشنگ
lobbed
U
باهستگی پرتاب کردن
lobbing
U
باهستگی پرتاب کردن
castaways
U
پرتاب کردن وزنه
spit
U
اب دهان پرتاب کردن
shoot
U
پرتاب کردن گلوله
jettisons
U
پرتاب کردن به بیرون
lob
U
باهستگی پرتاب کردن
correction
U
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
covets
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting
U
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
command ejection
U
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
upthrust
U
بطرف بالا پرتاب کردن
pash
U
بازور پرتاب کردن کوبیدن
think nothing of something
<idiom>
U
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
provisional ball
U
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
shoving
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoves
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
skyrocket
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketed
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketing
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shove
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogged
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slog
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogs
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrockets
U
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoved
U
با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogging
U
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
rectified
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
sleep on it
<idiom>
U
به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
rectify
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectifies
U
درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
to give up
[to waste]
something
U
ول کردن چیزی
[کنترل یا هدایت چیزی]
see about (something)
<idiom>
U
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
send down
U
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
pitch
U
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitches
U
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pitches
U
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch
U
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
hurled
U
پرتاب کردن پرت کردن
hurl
U
پرتاب کردن پرت کردن
hurls
U
پرتاب کردن پرت کردن
swished
U
صدای فش فش کردن
swishes
U
صدای فش فش کردن
swishing
U
صدای فش فش کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com