English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
splash U صدای ریزش
splashes U صدای ریزش
splashing U صدای ریزش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fallout prediction U محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
honks U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contraltos U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
monophthong U صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortled U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut U تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortles U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
skirl U صدای زیر صدای نی انبان
twangs U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus U صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twanging U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
chutes U ریزش
outflow U ریزش
coryza U ریزش
log chute U ریزش
catarrh U ریزش
disemboguement U ریزش
infusion U ریزش
flux U ریزش
disengorgement U ریزش
spills U ریزش
spilling U ریزش
chute U ریزش
spilled U ریزش
spill U ریزش
infusions U ریزش
outflows U ریزش
gush U ریزش
overflow U ریزش
overflowed U ریزش
fallout U ریزش
on the fly U ریزش
spray U ریزش
sprayed U ریزش
spraying U ریزش
gushes U ریزش
sprays U ریزش
effusion U ریزش
effusions U ریزش
overflown U ریزش
perfusion U ریزش
depilation U ریزش مو
calvities U ریزش مو
come down U ریزش
gushed U ریزش
overflows U ریزش
inpouring U ریزش
defluxion U ریزش
chuct U ریزش
affution U ریزش
pouring U ریزش
affusion U ریزش
affluxion U ریزش
influxes U ریزش
afflux U ریزش
precipitation U ریزش
poured U ریزش
landslide U ریزش
landslides U ریزش
sprinkle U ریزش نم نم
pour U ریزش
rheumatism U ریزش
influx U ریزش
sprinkled U ریزش نم نم
sprinkles U ریزش نم نم
drencher U اب ریزش
swoop [on] U ریزش [سر]
pours U ریزش
disembogue U ریزش
psilosis U ریزش مو
inset U : ریزش
insets U : ریزش
fox evil U ریزش مو
diffusion U ریزش
abscission U ریزش
mucorrhea U ریزش مخاط
lachrymation U ریزش اشک
rate of pouring U سرعت ریزش
landfall U ریزش زمین
overflowing U فراوان ریزش
downfall U انحطاط ریزش
splotch U ریزش یا پاشیدن
drop manhole U دهانه ریزش
snowfalls U برف ریزش
snowfall U برف ریزش
ptyalism U ریزش خیو
outflows U ریزش جریان
pouring spout U ناودان ریزش
landfalls U ریزش زمین
pouring cup U قاشق ریزش
pouring platform U سطح ریزش
pouring gate U دریچه ریزش
income U ریزش فهور
annual preciptation U ریزش سالانه
outflow U ریزش جریان
outpouring U بیرون ریزش
outpour U بیرون ریزش
over flow U طغیان ریزش
landslides U ریزش خاک
landslide U ریزش خاک
pourability U قابلیت ریزش
castability U قابلیت ریزش
outpourings U بیرون ریزش
pour point U نقطه ریزش
pouring nozzle U شیپوره ریزش
fail out U ریزش کردن
flow side U ریزش در شیب
slide U سراشیبی ریزش
slides U سراشیبی ریزش
gleet U ریزش مخاط
disemboguement U ریزش گاه
flush pipe U لوله ریزش
chute U ریزش با سقوط
chutes U ریزش با سقوط
epiphora U اشک ریزش
drip loop U حلقه ریزش اب
hair loss U ریزش مو [پزشکی]
alopecia U ریزش مو [پزشکی]
fall of rock U ریزش سنگ
rock rubble U ریزش سنگ
fallout pattern U شکل ریزش
downcome U انحطاط ریزش
lopecia U ریزش مو [پزشکی]
loss of hair U ریزش مو [پزشکی]
dewfall U ریزش شبنم
deplumation U ریزش مژگان
drop inlet U دریچه ریزش
fallout U ریزش اتمی
inflow U ریزش درونی
baldness U ریزش مو [پزشکی]
fall U شیبشکن ریزش
insti U ریزش تدریجی
slumping U افت ریزش
slumped U افت ریزش
slump U افت ریزش
slumps U افت ریزش
intinction U ریزش القاء
instillation U ریزش تدریجی
instilment U ریزش و تلقین تدریجی
electron disintegration U فرو ریزش الکترونی
snow inlet U دریچه ریزش برف
rheum U ریزش اب چشم یادهان
infalling U ریزش بسوی درون
land slip U ریزش سنگ از کوه
fallout pattern U نمونه ریزش اتمی
residual U مربوط به ریزش اتمی
rheumy U دارای ریزش یازکام
pours U تراوش بوسیله ریزش
pour U تراوش بوسیله ریزش
head U ارتفاع ریزش سر رولور سر
pouring U تراوش بوسیله ریزش
stave U شکستن ریزش کردن
haemothorax U ریزش خون درسینه
gravitational collapse U فرو ریزش گرانشی
rainfall U ریزش باران بارنغگی
flux U اسهال خون ریزش
landslips U ریزش خاک کوه
landslip U ریزش خاک کوه
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
poured U تراوش بوسیله ریزش
shedding of battery plate U ریزش صفحه باتری
dewfall U هنگام ریزش شبنم
tu whit tu whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
indraft U ریزش چیزی بسوی درون
indravgnt U ریزش چیزی سوی درون
pouring U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
indraght U ریزش چیزی بسوی درون
pours U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
haemorrhaged U خون ریزش نزف الدم
haemorrhage U خون ریزش نزف الدم
poured U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
haemorrhages U خون ریزش نزف الدم
pour U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
rain wash U فرسایش ناشی از ریزش باران
hemorrhaging U خون ریزش نزف الدم
haemorrhaging U خون ریزش نزف الدم
hemorrhages U خون ریزش نزف الدم
hemorrhaged U خون ریزش نزف الدم
landslide U ریزش خاک کوه کنار جاده
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something U جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com