Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to be proper for
U
صحیح بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Hear hear!
U
صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
rational number
U
عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
simon pure
U
صحیح
proper
<adj.>
U
صحیح
integer
U
صحیح
accurate
[correct]
<adj.>
U
صحیح
correct
<adj.>
U
صحیح
corrects
U
صحیح
exacted
U
صحیح
correcting
U
صحیح
exacts
U
صحیح
correct
U
صحیح
all right
U
صحیح
good
U
صحیح
valid
U
صحیح
exact
U
صحیح
well advised
U
صحیح
true
<adj.>
U
صحیح
real
<adj.>
U
صحیح
integers
U
صحیح
exact
<adj.>
U
صحیح
proper
U
صحیح
accurate
U
صحیح
judiciously
U
صحیح
authentical
U
صحیح
righted
U
صحیح
in order
U
صحیح
integral
U
صحیح
i see
U
ها! صحیح !
right
U
صحیح
fea
U
صحیح
authentic
U
صحیح
indecorous
U
نا صحیح
righting
U
صحیح
Quite
[so]
!
U
صحیح!
rightfully
<adv.>
U
بطور صحیح
aright
<adv.>
U
بصورت صحیح
correctly
<adv.>
U
بصورت صحیح
ok
U
صحیح است
that is right
U
صحیح است
truest
U
خالصانه صحیح
truer
U
خالصانه صحیح
neatly
<adv.>
U
بطور صحیح
tidily
<adv.>
U
بطور صحیح
orderly
<adv.>
U
بطور صحیح
properly
<adv.>
U
بطور صحیح
neatly
<adv.>
U
بصورت صحیح
duly
<adv.>
U
بصورت صحیح
spot-on
U
دقیقا صحیح
true
U
خالصانه صحیح
safe and sound
U
صحیح وتندرست
right you are
U
صحیح است
rightfully
<adv.>
U
بصورت صحیح
rightly
<adv.>
U
بصورت صحیح
properly
<adv.>
U
بصورت صحیح
A correct answer.
U
جواب صحیح
rightly
<adv.>
U
بطور صحیح
affirmative
U
صحیح است
authentic document
U
سند صحیح
justly
<adv.>
U
بصورت صحیح
proper fraction
U
کسر صحیح
considered
U
با اندیشه صحیح
justly
<adv.>
U
بطور صحیح
whole number
U
عدد صحیح
indue order
U
به ترتیب صحیح
round
U
عدد صحیح
roundest
U
عدد صحیح
righting
U
درست صحیح
integer number
U
عدد صحیح
righting
U
به طور صحیح حق
true complement
U
مکمل صحیح
integer variable
U
متغیر صحیح
integral number
U
عدد صحیح
incorrupt
U
صحیح و بی عیب
righted
U
به طور صحیح حق
whole numbers
U
عدد صحیح
rightly
U
بطور صحیح
drill
U
روش صحیح
drilled
U
روش صحیح
drills
U
روش صحیح
genuine tradition
U
حدیث صحیح
right
U
درست صحیح
eugenic
U
صحیح النسب
homozygote
U
صحیح النسب
right
U
به طور صحیح حق
righted
U
درست صحیح
integer
U
عدد صحیح
exact
U
صحیح عین
the ticket
U
کار صحیح
up front
<idiom>
U
روراست ،صحیح
exacts
U
صحیح عین
exacted
U
صحیح عین
aright
<adv.>
U
بطور صحیح
correctly
<adv.>
U
بطور صحیح
orderly
<adv.>
U
بصورت صحیح
okay
U
صحیح است
valid contract
U
عقد صحیح
valid transaction
U
معامله صحیح
duly
<adv.>
U
بطور صحیح
integers
U
عدد صحیح
tidily
<adv.>
U
بصورت صحیح
In perfect condition (shape).
U
کاملا" صحیح وسالم
integer
U
عدد صحیح
[ریاضی]
counting numbers
U
اعدد صحیح
[ریاضی]
cardinals
U
عدد صحیح مثبت
whole number
U
عدد صحیح
[ریاضی]
whole numbers
U
اعدد صحیح
[ریاضی]
cardinal
U
عدد صحیح مثبت
correctly
U
بطور درست و صحیح
authority
U
منبع صحیح و موثق
compos mentis
U
دارای مشاعر صحیح
right oh!
U
صحیح است بچشم
common sense
U
قضاوت صحیح حس عام
wronging
U
پیام صحیح نیست
wrongs
U
پیام صحیح نیست
azimuth fine adjustment
تنظیم قوس صحیح
systemoless
U
فاقد سیستم صحیح
wrong
U
پیام صحیح نیست
to do right
U
کار صحیح کردن
positive integer
U
عدد صحیح مثبت
rightly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
levelheaded
U
دارای قضاوت صحیح
safest
U
صحیح اطمینان بخش
safes
U
صحیح اطمینان بخش
safer
U
صحیح اطمینان بخش
safe
U
صحیح اطمینان بخش
aright
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
correctly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
duly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
justly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
hit the nail on the head
<idiom>
U
یافتن انتخاب صحیح
properly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
rightfully
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
soundly
U
بطور صحیح و سالم
character
U
عدد صحیح خصوصیت
out in left field
<idiom>
U
از جواب صحیح دورشدن
rounded
U
بصورت عدد صحیح
apply a correct holt
U
اجرای فن صحیح کشتی
half integer number
U
عدد نیم صحیح
off
U
بیموقع غیر صحیح
due process of the law
U
تشریفات صحیح قانونی
impolitic
U
مخالف رویه صحیح
characters
U
عدد صحیح خصوصیت
integer programming
U
برنامه سازی صحیح
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
integer programming
U
برنامه ریزی عدد صحیح
misinforms
U
اطلاع غیر صحیح دادن
keep time
<idiom>
U
زمان صحیح رانشان دادن
legitimately
U
به طور مشروع یا قانونی صحیح
come to one's senses
<idiom>
U
شروع به فکر صحیح کردن
slugfest
U
بوکس بدون تاکتیک صحیح
grammar
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
grammars
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
purism
U
افراط در استعمال صحیح الفاظ
unsigned integer
U
عدد صحیح بدون علامت
misinform
U
اطلاع غیر صحیح دادن
proper decimal fraction
U
کسر اعشاری صحیح
[ریاضی]
alright
U
بسیار خوب صحیح است
terminating decimal
U
کسر اعشاری صحیح
[ریاضی]
sounding in damages
U
دعوی خسارت صحیح و محکم
the right way to do a thing
U
صحیح برای کردن کاری
misinforming
U
اطلاع غیر صحیح دادن
positive integer
U
عدد صحیح مثبت
[ریاضی]
misinformed
U
اطلاع غیر صحیح دادن
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
radix
U
عدد نشان دهنده اعشار صحیح
It is improper to go there uninvited.
U
ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
authentication
U
اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
What you say is true in a sense .
U
گفته شما به معنایی صحیح است
authenticate
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticating
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticated
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
integer
U
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
Lets suppose the news is true .
U
حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
integers
U
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
euthenics
U
مبجث رفاه و زندگی برای فعالیت صحیح
purist
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purists
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com