English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
integrating filter U صافی جمع کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
antivignetting filter U صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
Other Matches
absolute filter U صافی میکرونی صافی میکروسکپی
filter bed U صافی اب
leach U صافی
filters U صافی
pureness U صافی
water filter U صافی اب
defecator U صافی
oaleaceous U صافی
planeness U صافی
line filter U صافی خط
limpidity U صافی
filter U صافی
limpidity or limpidness U صافی
colander U صافی
colanders U صافی
strainer U صافی
strainers U صافی
scumble U صافی
smoothness U صافی
absolute filter U صافی صد در صد
sleekness U صافی
filter characteristic U مشخصه صافی
filter packing U پوشش صافی
filter chock U چوک صافی
filter layer U لایه صافی
filter packing U لایی صافی
purity U صافی پاکدامنی
petrol filter U صافی بنزین
nominal filter U صافی میکرونی
noise filter U صافی همهمه
break even U صافی درامدن
fineness U موشکافی صافی
filter disk U قرص صافی
crystal filter U صافی بلورین
filter network U شبکه ی صافی
filter paper U کاغذ صافی
filter flask U بالن صافی
filter condenser U خازن صافی
filrate U از صافی گذراندن
filter crystal U کریستال صافی
filter curve U منحنی صافی
band screen U صافی مخازن
filrate U از صافی گذشتن
filtration U از صافی گذراندن
filter bed U صافی شنی
edge fillter U صافی چاکدار
filtrable U صافی کردنی
filter disc U قرص صافی
filterable U صافی کردنی
filter capacitor U خازن صافی
filter press U صافی فشاری
filter add U کمک صافی
filters U فیلتر صافی
interference filter U صافی پارازیت
acoustic filter U صافی صوتی
light filter U صافی نور
serenity U بی سر وصدایی صافی
gloss U صافی براقی
gas mask canister U صافی گاز
glassiness U صافی زلالی
filter circuit U مدار صافی
filter U صافی پالایه
filter U فیلتر صافی
interference filter U صافی تداخل
interference eliminator U صافی تداخل
accelofilter U صافی سریع
filtering U از صافی گذراندن
leach U از صافی گذراندن
absorbent filter U صافی جذب
differentiating filter U صافی ممیز
filters U صافی پالایه
electric filter U صافی الکتریکی
color killer U صافی رنگ
line filter U صافی همهمه
killer stage U صافی رنگ
porous filter U صافی متخلخل
leach U صافی کردن
oil filter U صافی روغن
polarizing filter U صافی قطبی
scratch filter U صافی پیکاپ
frequency filter U صافی فرکانس
suction filter U صافی مکنده
line filter U صافی شبکه
fuel filter U صافی سوخت
gravel filter U صافی شنی
fuel filter U صافی بنزین
serene U صافی صاف کردن
impedance transforming filter U صافی تبدیل امپدانس
low pass filter U صافی پایین گذر
filtrate U مایع زیر صافی
low frequency filter U صافی فرکانس پایین
high pass filter U صافی بالا گذر
infltrate U از سوراخهای صافی گذراندن
power line filter U صافی جریان برق
filter stick U لوله صافی دار
strainer well U چاه صافی دار
band stop U صافی میان نگذر
flexible oil filter line U لوله صافی روغن
narrow band filter U صافی فلزات باریک
filter insert U دریچه یا مدخل صافی
band pass U صافی میان گذر
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
nominal filter U صافی به اندازه عبور معین
high pass acoustical filter U صافی صوتی بالا گذر
fluted filter paper U کاغذ صافی چین دار
lawn U مرغزار باپارچه صافی کردن
diesel fuel oil filter U صافی سوخت موتور دیزل
band pass filter circuit U مدار صافی باند پاس
intermediate frequency band filter U صافی باند فرکانس میانی
low pass acoustical filter U صافی پایین گذر صوتی
lawns U مرغزار باپارچه صافی کردن
leach [liquid formed by leaching] U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
leachate U مایعی که از صافی گرفته شده [شیمی]
hypostyle hall U [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
antialiasing U تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com