English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
saponification U صابون سازی
soapmaking U صابون سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
soaped U صابون
lather U کف صابون
soaping U صابون
soaps U صابون
soapless U بی صابون
soap suds U کف صابون
soap boiler U صابون پز
soap solution U اب صابون
soap maker U صابون پز
Soap lather . U کف صابون
soap U صابون
suds U کف صابون
suds U اب صابون
soapsuds U کف صابون
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
scours U صابون زدن
soapy U صابون دار
washing powder U گرد صابون
liquid soap U صابون مایع
animal soap U صابون حیوانی
washing powder U صابون رختشویی
soap bubble U حباب کف صابون
scoured U صابون زدن
scour U صابون زدن
wash ball U صابون دستشویی
some soap U چند تا صابون
A bar of soap. A cake of soap. U یک قالب صابون
saponification U با صابون شستن
saponated U صابون دار
washing powders U گرد صابون
opodeldoc U صابون کافوری
washing powders U صابون رختشویی
saponaceous U صابون دار
water soak U در اب صابون زدن
soapboxes U جعبه صابون
soaps U صابون زدن
soaping U صابون زدن
soapbark U درخت صابون
soapbox U جعبه صابون
lathery U مثل کف صابون
soap solution U محلول صابون
abrasive soap U صابون سایا
soaped U صابون زدن
soap U صابون زدن
metallic soap U صابون فلزی
detergent U گرد صابون قوی
barilla U قلیای صابون پزی
detergents U گرد صابون قوی
lather U کف یا عرق اسب صابون زدن
Soap doest lather in salty water . U صابون رآب شور کف نمی کند
saponated U صابون زده دارای محلول صابونی
lye U قلیاب صابون پزی قلیا زدن
He latherd his chin before shaving. U قبل از اصلاح صورتش را کف صابون مالید
To lick ones lips . U شکم خود را برای چیزی صابون زدن
green soap U صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
May I have some soap? U ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
tailor's chalk U گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
padding U له سازی
individualized U تک سازی
individualizes U تک سازی
individualization U تک سازی
retortion U خم سازی
truncation U بی سر سازی
stylization U مد سازی
individualizing U تک سازی
flooring U کف سازی
retortion U کج سازی
individuation U تک سازی
individualize U تک سازی
individualising U تک سازی
bridgework U پل سازی
flection U خم سازی
idolization U بت سازی
compaction U تو پر سازی
local anasthesia U سر سازی
deflexion U خم سازی
individualised U تک سازی
repk lection U پر سازی
pavement U کف سازی
pavements U کف سازی
individualises U تک سازی
bridge building U پل سازی
evisceration U تهی سازی
domestication U اهلی سازی
rejuvenation U جوان سازی
emulsification U امولسیون سازی
feminization U مونث سازی
arching U طاق سازی
smoothing U صاف سازی
industrialization U صنعتی سازی
depletion U تهی سازی
equality gate U برابر سازی
die making U حدیده سازی
divestment U بی بهره سازی
divestiture U برهنه سازی
pacification U ارام سازی
neutralization U خنثی سازی
divestiture U بی بهره سازی
discolourment U بدرنگ سازی
exclusion U محروم سازی
fading U محو سازی
nationalization U ملی سازی
enrichment U غنی سازی
dilution U رقیق سازی
die shop U حدیده سازی
duplexing U مضاعف سازی
neutralization U بی اثر سازی
assimilation U درون سازی
insulating U عایق سازی
assimilation U همگون سازی
insulates U عایق سازی
insulate U عایق سازی
milling U ارد سازی
enthralment U بنده سازی
emulation U نمونه سازی
elution U پاکیزه سازی
detersion U پاک سازی
dwelling construction U اپارتمان سازی
dwelling construction U خانه سازی
humanization U مردمی سازی
reductions U ساده سازی
forgeries U سند سازی
individualization U منفرد سازی
solutions U چاره سازی
solution U چاره سازی
individualization U فرد سازی
stripping U برهنه سازی
individuation U جدا سازی
inebriation U مست سازی
inflexion U خم سازی خمیدگی
curtailment U کوتاه سازی
forgeries U صورت سازی
reduction U ساده سازی
roofing U سقف سازی
implementation U پیاده سازی
incavation U پوک سازی
inceration U موم سازی
forgery U صورت سازی
forgery U سند سازی
inculcation U جایگیر سازی
infuriation U خشمگین سازی
inspissation U غلیظ سازی
irreticence U فاش سازی
idealizes U دلخواه سازی
lamponery U هجونامه سازی
lancination U مجروح سازی
lancination U پاره سازی
landscape painting U منظره سازی
lapidation U سنگسار سازی
vaporization U بخار سازی
lapidification U سنگ سازی
latticing U شبکه سازی
extinction U خاموش سازی
wearisomeness U کسل سازی
intensification U پر قوت سازی
inurement U معتاد سازی
mutilation U معیوب سازی
invalidation U باطل سازی
separating U جدا سازی
abbreviations U کوته سازی
abbreviation U کوته سازی
replacements U جانشین سازی
replacement U جانشین سازی
irksomeness U کسل سازی
levigation U نرم سازی
impregnation U ابستن سازی
displacement U جانشین سازی
resolving U برطرف سازی
gemination U جفت سازی
glasswork U شیشه سازی
glycogenesis U گلیکوژن سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com