Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
headband
U
شیرازه کتاب
headbands
U
شیرازه کتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
false selvage
U
شیرازه تقلبی
[هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
capitulary
U
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
binding
U
شیرازه
head band
U
شیرازه
bindings
U
شیرازه
weft wrapping
U
شیرازه بافی
binding
U
شیرازه بافی
turn arounds
U
شیرازه بافی
binding offset
U
حاشیه جبران شیرازه
baberpole border
U
شیرازه بافته شده از دو رنگ
deuteronomic
U
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
caxton
U
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
readers
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
reader
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
book of reference
U
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
overcasting
U
شیرازه بافی
[جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
invisible hand
U
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
edge finish
U
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
chain stitch
U
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
selvage
U
شیرازه فرش
[اتمام لبه های طولی فرش با اضافه مخ پود به روش های مختلف جهت محکم شدن و تزئین]
cord yarn
U
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
texts
U
کتاب
text
U
کتاب
bokk
U
کتاب
that book
U
ان کتاب
letter writer
U
کتاب
books
U
کتاب
booked
U
کتاب
i sold the book for rials 0
U
کتاب را
book
U
کتاب
hexateuch
U
شش کتاب
casebooks
U
کتاب موارد
comic books
U
کتاب کاریکاتور
comic book
U
کتاب کاریکاتور
casebooks
U
کتاب زایه
statute book
U
کتاب نظامنامه
word book
U
کتاب لغت
scripture
U
کتاب مقدس
bibliography
U
کتاب شناسی
casebook
U
کتاب زایه
bibliographies
U
کتاب شناسی
book plate
U
برچسب کتاب
your book
U
کتاب شما
book plates
U
برچسب کتاب
casebook
U
کتاب موارد
pocketbooks
U
کتاب جیبی
pocketbook
U
کتاب جیبی
white book
U
کتاب سفید
wordbook
U
کتاب لغت
scriptures
U
کتاب مقدس
statute book
U
کتاب قانون
cookbooks
U
کتاب طباخی
manuscript
U
کتاب خطی
personas
U
اشخاص یک کتاب
personae
U
اشخاص یک کتاب
prayer books
U
کتاب نماز
persona
U
اشخاص یک کتاب
directory
U
کتاب راهنما
directories
U
کتاب راهنما
manuscripts
U
کتاب خطی
bookbinding
U
صحافی کتاب
bookbinding
U
کتاب سازی
cookbooks
U
کتاب اشپزی
cookbook
U
کتاب طباخی
cookbook
U
کتاب اشپزی
workbooks
U
کتاب دستورعملیات
workbook
U
کتاب دستورعملیات
storybook
U
کتاب داستان
prayer book
U
کتاب نماز
handbooks
U
کتاب دستی
handbook
U
کتاب دستی
ethic
U
کتاب اخلاق
letter book
U
کتاب رونوشت
philobiblic
U
عاشق کتاب
f. of books
U
عاشق کتاب
policy book
U
کتاب روشها
encyclopaedia
U
کتاب حاوی
enchiridion
U
کتاب کوچک
ecclesiastes
U
کتاب واعظ
ecclesiastes
U
کتاب جامعه
pressmark
U
شماره کتاب
deuteronomy
U
کتاب تثنیه
octateuch
U
هشت کتاب
corrigenda
U
غلطهای کتاب
pseudograph
U
کتاب قلب
pseudograph
U
کتاب دغلی
class book
U
کتاب کلاسی
formulary
U
کتاب نماز
fortunebook
U
کتاب فالگیری
philobiblic
U
کتاب دوست
leviticus
U
کتاب لاویان
list of lights
U
کتاب چراغها
many books
U
چندین کتاب
margent
U
حاشیه کتاب
mass book
U
کتاب نماز
miaasl
U
کتاب نماز
missal
U
کتاب نماز
here is my book
U
کتاب من اینها
here is my book
U
اینست کتاب من
missal
U
کتاب دعا
guide book
U
کتاب راهنما
p. album
U
کتاب عکس
paper stainer
U
کتاب نویس
pepole of the book
U
اهل کتاب
pseudograph
U
کتاب جعلی
purview of a book
U
ویعت کتاب
catalog
U
کتاب فهرست
that book
U
این کتاب
bibliograph
U
کتاب شناس
that is my book
U
کتاب من است
bibiliography
U
کتاب شناسی
the holy
U
کتاب مقدس
avesta
U
کتاب زرتشت
abecedarium
U
کتاب الفباء
booklets
U
کتاب کوچک
booklet
U
کتاب کوچک
sketchbooks
U
کتاب مسوده
sketchbook
U
کتاب مسوده
vademecum
U
کتاب درسی
textbooks
U
کتاب درسی
vademecum
U
کتاب موردمراجعه
bibliographer
U
کتاب شناس
biblioklept
U
کتاب دزد
text book
U
کتاب درسی
by the book
U
ازروی کتاب
red book
U
کتاب سرخ
boookbinder
U
کتاب ساز
bookplate
U
برچسب کتاب
booker
U
کتاب دار
book review
U
انتقاد از کتاب
book one
U
کتاب نخست
book og kings
U
کتاب پادشاهان
songbook
U
کتاب سرود
blue book
U
کتاب ابی
speller
U
کتاب املاء
black book
U
کتاب سیاه
bibliophile
U
دوستدار کتاب
bibliophil
U
کتاب دوست
textbook
U
کتاب درسی
bookmaker
U
کتاب نویس
guide
U
کتاب راهنما
guided
U
کتاب راهنما
guides
U
کتاب راهنما
jackets
U
جلد کتاب
jacket
U
جلد کتاب
psalter
U
کتاب سرود
postscripts
U
ضمیمه کتاب
postscript
U
ضمیمه کتاب
primers
U
کتاب الفباء
primer
U
کتاب الفباء
bookshelves
U
قفسه کتاب
bookshelf
U
قفسه کتاب
bookcases
U
قفسه کتاب
bookcase
U
قفسه کتاب
frontispieces
U
دیباچه کتاب
frontispiece
U
دیباچه کتاب
nautical
U
خلبان کتاب
pedants
U
کرم کتاب
readers
U
کتاب قرائتی
reader
U
کتاب قرائتی
guidebooks
U
کتاب راهنما
guidebook
U
کتاب راهنما
pedant
U
کرم کتاب
bookmakers
U
کتاب نویس
catalogued
U
کتاب فهرست
ABC
U
کتاب الفبا
novel
U
کتاب داستان
novels
U
کتاب داستان
grammar
U
کتاب دستور
genesis
U
کتاب پیدایش
catalogue
U
کتاب فهرست
catalogs
U
کتاب فهرست
cataloging
U
کتاب فهرست
catalogues
U
کتاب فهرست
cataloguing
U
کتاب فهرست
cataloged
U
کتاب فهرست
text
U
کتاب درسی
texts
U
کتاب درسی
grammars
U
کتاب دستور
White Papers
U
کتاب سفید
wordbook
U
کتاب لغت
word book
U
کتاب لغت
White Paper
U
کتاب سفید
studious
U
کتاب خوان
lexicon
[dictionary]
U
کتاب لغت
glossary
U
کتاب لغت
dictionary
U
کتاب لغت
telephone directories
U
کتاب تلفن
telephone directory
U
کتاب تلفن
Holy Writ
U
کتاب مقدس
nomographer
U
نویسنده کتاب درباره
millboard
U
مقوای جلد کتاب
mass book
U
کتاب نماز سالیانه
A passage frome the book of gulistan.
U
عبارتی از کتاب گلستان
miaasl
U
کتاب نماز سالیانه
job description
U
کتاب شرح مشاغل
picture book
U
کتاب عکس دار
marginalia
U
حواشی بر متن کتاب
mitzvah
U
حکم کتاب مقدس
lodge-books
U
کتاب مقررات معماری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com