English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
box U شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
boxes U شکل حاصل از حرکت چهارهواپیما بصورت لوزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Ertman gul U [نوعی طرح گل در قالی های ترکمن که بصورت لوزی بافته شده و در دو انتها جلوه ای از شاخ قوچ را نشان می دهد.]
Jaldar U [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
diamond formation U ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
Joshegan U جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
troupe U بصورت دسته حرکت کردن
troupes U بصورت دسته حرکت کردن
turbopump U پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
Mina-khani design U طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
advection U جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
Herati pattern U طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
submarginal land U زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
wobble plate U دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
rashwan medallion U ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
chasse U نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
rhombic U لوزی
rhomboid U لوزی
rhomb U لوزی
amygdalate U لوزی
lozenges U لوزی
rhombus U لوزی
diamond U لوزی
lozenge U لوزی
rhombuses U لوزی
rhombus U لوزی [ریاضی]
diamond-fret U ابزار لوزی
equilateral quadrilateral U لوزی [ریاضی]
rhomboidal U لوزی وار
lozenges U شکل لوزی
rhombus U لوزی شکل
diamond formation U ارایش لوزی
rhombuses U لوزی شکل
lozenge U شکل لوزی
foursquare U لوزی چهارگوش
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
diamond antenna U انتن لوزی شکل
almond shape U نگاره لوزی شکل
lozenge U قرص لوزی شکل
rhombic antenna U انتن لوزی شکل
lozenges U قرص لوزی شکل
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
rhomboid U متوازی الاضلاع شبیه لوزی
cone mosaic U [موزائیک با نقش های زیگزاگ و لوزی]
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
jewelled U [هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
compartment rug U فرش با طرح خشتی یا بندی لوزی که به خانه شطرنجی و کندوی عسل نیز خوانده می شود
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
parmakli U لوزی پنجه ای [این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
diamond design U طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
lozenge design U طرح لوزی شکل [که به حالت های مختلف در طرح ها از آن استفاده می شود.]
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
pomegrenate design U طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
products U حاصل
payoff U حاصل
payoffs U حاصل
unfruitful U بی حاصل
desolate <adj.> U بی حاصل
upshot U حاصل
product U حاصل
outgrwth U حاصل
adnate U حاصل
resulting U حاصل
resulted U حاصل
result U حاصل
resume U حاصل
resumed U حاصل
resumes U حاصل
resuming U حاصل
deserted <adj.> U بی حاصل
outcome U حاصل
unutilized U بی حاصل
perquisite U حاصل
yield U حاصل
yielded U حاصل
outgrowth U حاصل
barren <adj.> U بی حاصل
nonproductive U بی حاصل
blasted [uninhabitable] <adj.> U بی حاصل
perquisites U حاصل
infertile U بی حاصل
fruitage U حاصل
outcomes U حاصل
bleak <adj.> U بی حاصل
yields U حاصل
yields U محصول حاصل
growth U اثر حاصل
yielded U محصول حاصل
total U حاصل جمع
totaled U حاصل جمع
afford U حاصل کردن
totalled U حاصل جمع
afforded U حاصل کردن
totalling U حاصل جمع
totals U حاصل جمع
yield U محصول حاصل
growths U اثر حاصل
emblements U حاصل زمین
to be derived U حاصل شدن
negotiation outcome U حاصل مذاکرات
negotiation result U حاصل مذاکرات
products U حاصل ضرب
result of the negotiations U حاصل مذاکرات
affords U حاصل کردن
products U حاصل حاصلضرب
product U حاصل ضرب
product U حاصل حاصلضرب
proceeds U حاصل فروش
earning yield U حاصل عواید
gleby U حاصل خیز
affording U حاصل کردن
steam fog U مه حاصل از بخار اب
nonproductive labor U کار بی حاصل
karma U حاصل کردارانسان
totaling U حاصل جمع
feracity U حاصل خیزی
feracious U حاصل خیز
heir U ارث بر حاصل
redemption yield U حاصل بازخرید
production U حاصل دادن
productive U مولد پر حاصل
foodful U حاصل خیز
sum U کل [حاصل جمع]
amount U کل [حاصل جمع]
yielder U حاصل دهنده
amount U حاصل جمع
total U کل [حاصل جمع]
cabonic U حاصل از کربن
acquire حاصل کردن
throughput U حاصل کار
fatten U حاصل خیزکردن
sums U حاصل جمع
sum U حاصل جمع
pinguid U حاصل خیز
barren U بی ثمر بی حاصل
get U حاصل کردن
partial products U حاصل ضربهای جز
getting U حاصل کردن
fattened U حاصل خیزکردن
fattens U حاصل خیزکردن
gets U حاصل کردن
productions U حاصل دادن
paper blockade U محاصره بی حاصل
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
Soumak medallion U ترنج سوفی [ترنج سوماکی] [این نوع ترنج لوزی شکل را به فرش های قفقازی نسبت می دهند.]
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
fogbow U رنگین کمان حاصل از مه
go to rack and ruin <idiom> U نتیجه بد حاصل کردن
sideways sum U حاصل جمع یک وری
overcrop U زیاد حاصل برداشتن از
entrance loss U افت حاصل از اصطکاک
come to an agreement U توافق حاصل کردن
aftercrop U حاصل دوم باره
sterilised U بی بار یا بی حاصل کردن
wave pressure U فشار حاصل از موج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com