English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She is passionately fond of tennis . U شهوت تنیس باز ی کردن دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
voluptuous U شهوت پرست شهوت انگیز
to gratify ones passions U شهوت رانی کردن
he has a rage for money U برای گرد کردن پول شهوت
to pander any one's lust U وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
tennis U تنیس
caddy U توپ تنیس
pine pong U تنیس رومیزی
tennis court U زمین تنیس
clay U زمین تنیس
tennist U بازیگر تنیس
racket U راکت تنیس
racquets U راکت تنیس
netman U تنیس باز
racquet U راکت تنیس
team tennis U بازیهای مختلف تنیس
backboard U دیوار تمرین تنیس
lawn tennis U تنیس روی چمن
ping-pong U تنیس روی میز
table tennis U تنیس روی میز
service ace U امتیاز سرویس تنیس
presses U قاب راکت تنیس
baseline U خط انتهای زمین تنیس
court tennis U تنیس داخل سالن
senior U تنیس باز سالمند
baselines U خط انتهای زمین تنیس
pelota U بازی تنیس اسپانیولی
seniors U تنیس باز سالمند
tennis shoe U تنیس کفش کتانی
tennis set U یک دور مسابقه تنیس
press U قاب راکت تنیس
tennis grip U طرز گرفتن راکت تنیس
center strap U نوار پهن تور تنیس
forty U سومین امتیاز در یک گیم تنیس
forties U سومین امتیاز در یک گیم تنیس
ad court U زمین سرویس سمت چپ تنیس
center strop U نوار پهن تور تنیس
half court U قسمت سرویس زمین تنیس
baseline game U بازی در انتهای زمین تنیس
lawn tennis U بازی تنیس روی چمن
ground stroke U ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
wimbledon U جام بین المللی تنیس ویمبلدون
badminton U نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
deuce court U زمین سرویس سمت راست تنیس
We mark out the tennis court. U زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
backswing U تاب اولیه راکت تنیس بسمت عقب
up and back U بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
hack U ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacks U ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacked U ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
desiring U شهوت
concupiscence U شهوت
passion U شهوت
conoupiscence U شهوت
lust U شهوت
desires U شهوت
desire U شهوت
eros U شهوت
appetite U شهوت
appetites U شهوت
ruts U شهوت
carnality U شهوت
rut U شهوت
pop up U ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up U ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
liking U شهوت ومیل
orality U شهوت دهانی
oral eroticism U شهوت دهانی
anaphrodisiac U کاهنده شهوت
lascivious U شهوت انگیز
organ eroticism U شهوت اندامی
obscene U شهوت انگیز
genital eroticism U شهوت تناسلی
alloeroticism U شهوت دگرگرا
sensuality U شهوت پرستی
salacity U شهوت رانی
lewdness U شهوت پرستی
alloerotism U شهوت دگرگرا
eroticism U شهوت گرایی
voluptuousness U شهوت رانی
lecherous U شهوت پرست
anaphrodisia U کاهش شهوت
erotism U شهوت گرایی
flesh U جسم شهوت
satyriasis U شهوت پرستی
anal eroticism U شهوت مقعدی
anal erotism U شهوت مقعدی
anality U شهوت مقعدی
lustfully U از روی شهوت
sexiness U شهوت انگیزی
graphomania U شهوت نوشتن
urolagnia U شهوت ادراری
urethral erotism U شهوت میزراهی
salacious U شهوت پرست
salaciousness U شهوت رانی
voluptuate U شهوت انگیزکردن
tasty <adj.> U شهوت انگیز
red-hot <adj.> U شهوت انگیز
juicy <adj.> U شهوت انگیز
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
lusty U قوی شهوت انگیز
passionately U بطور شهوت امیز
lasciviously U از روی شهوت پرستی
Lust for power and riches. U شهوت قدرت وثروت
libidos U شهوت جنسی هوس
libidinously U از روی شهوت رانی
salaciously U از روی شهوت رانی
to provoke passion U شهوت انگیز بودن
impassion U برسر شهوت اوردن
oestrum U شهوت ومستی جانوران
luscious U دلپذیر شهوت انگیز
lustiest U قوی شهوت انگیز
libido U شهوت جنسی هوس
lustier U قوی شهوت انگیز
libidinal U وابسته به شهوت جنسی
ruts U مست شهوت شدن
burn U دراتش شهوت سوختن
burns U دراتش شهوت سوختن
pornography U نوشته شهوت انگیز
voyeurism U اطفاء شهوت با نگاه
voluptuously U بطور شهوت انگیز
libidinous U وابسته به شهوت جنسی
voluptuously U از روی شهوت پرستی
rut U مست شهوت شدن
alleyways U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
to g. with passion U دراتش شهوت یاعشق سوختن
satyriasis U نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
venery U شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
lesbians U وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
bawdry U شهوت پرستی [غیر مصطلح]
lust U حرص واز شهوت داشتن
voyeurs U اطفا کننده شهوت بانگاه
voyeur U اطفا کننده شهوت بانگاه
lewd U ناشی از هرزگی شهوت پرست
She is blinded by passion . U شهوت او را کور کرده است
lesbian U وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
lesbianism U دفع شهوت زنی با زن دیگر
sexier U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexy U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographer U نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
sapphic vice U شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
sexiest U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographic U وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
It is written for our benefit U نوشته کردن برای ما فایده دارد
metrist U کسی که در متر کردن مهارت دارد
peeper U اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
peeping Tom U اطفا کننده شهوت بانگاه [اصطلاح روزمره]
residents U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
resident U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
hooker U مهاجمی که وسط خط جلو درتجمع است و حق رد کردن توپ را با پا دارد
hookers U مهاجمی که وسط خط جلو درتجمع است و حق رد کردن توپ را با پا دارد
poeeping tom U ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
nympholept U کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
residents U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
resident U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
self compiling compiler U کامپایلری که به زبان اصلی خودش نوشته شده و قابلیت کامپایل کردن خود را نیز دارد
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
routing U مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
HyperTerminal U برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
chains U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain U متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
he has a rage for money U دارد
chain U دارد.
are there any remarks? U دارد
there is a time for everything U دارد
hast U او دارد
heavy fighting is in progress U دارد
he has worms U دارد
chains U دارد.
he is ill with fever U تب دارد
has U دارد
it has sides U سه پهلو دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
He has a day off. U او مرخصی دارد.
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
our library is well stocked U خوبی دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
the probability is U احتمال دارد
god is U خداوجود دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com