English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Heris U شهر هریس در نزدیکی تبریز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Tabriz U شهر تبریز
kabal U قبال [نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
safflower U گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
karadja medallion U ترنج کرجی [این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
nighness U نزدیکی
adduction U نزدیکی
imminence U نزدیکی
intimity U نزدیکی
sexual intercourse U نزدیکی
around U در نزدیکی
adjacence or cency U نزدیکی
appulse U نزدیکی
neiggourhood U نزدیکی
nearness U نزدیکی
inwarness U نزدیکی
vichywater U نزدیکی
vicinage U نزدیکی
nearby U در نزدیکی
togetherness U نزدیکی
contiguity U نزدیکی
proximity U نزدیکی
affinities U نزدیکی
propinquity U نزدیکی
closeness U نزدیکی
approximations U نزدیکی
approximation U نزدیکی
accession نزدیکی
vicinity U نزدیکی
affinity U نزدیکی
copulated U نزدیکی
copulating U نزدیکی
copulates U نزدیکی
copulate U نزدیکی
therabout U در همان نزدیکی
verge U نزدیکی حدود
sexual intercourse of doubful nature U نزدیکی به شبهه
adjacence U نزدیکی مجاورت
nodality U نزدیکی به گره
hereabout U درهمین نزدیکی ها
offing U دران نزدیکی ها
adjacency U نزدیکی مجاورت
In the vicinity ( neighbourhood ). U همین نزدیکی ها
kinder U نزدیکی تشابه
verges U نزدیکی حدود
going on U نزدیکی تماس
proximity of blood U خویشی نزدیکی
To have sexual intercourse with a woman . U با زنی نزدیکی کردن
in with <idiom> U دررفاقت ،التفات یا نزدیکی با
thereabout U درهمان نزدیکی تقریبا
sexual intercourse U مواقعه نزدیکی جنسی
rapprochement U نزدیکی تمایل بدوستی
imminence U نزدیکی مشرف بودن
hang about U در نزدیکی منتظر بودن
imminency U نزدیکی مشرف بودن
incestuously U با گناه نزدیکی بمحارم
abutment U بست دیوار نزدیکی
umbilical U واقع در نزدیکی ناف مرکزی
accessibility U امکان نزدیکی وسیله وصول
Is there a ... nearby? آیا ... در این نزدیکی ها هست؟
The gas station is nearby . U پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
land sick U کند رونده بواسطه نزدیکی بخشکی
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
machines U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
to score with a girl <idiom> U موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
machined U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine U نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
Mina-khani design U طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
aclinic line U خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
estrus U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
esturm U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
checkpoint U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
okuns law U براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com