English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
studbook U شناسنامه رسمی اسب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
identity cards U شناسنامه
birth certificate U شناسنامه
badge U شناسنامه
ID card U شناسنامه
identification document U شناسنامه
identity card U شناسنامه
identity certificate U شناسنامه
program id U شناسنامه برنامه
identity check U بازرسی شناسنامه
identity control U بازرسی شناسنامه
mastheads U بخش شناسنامه مجله
masthead U بخش شناسنامه مجله
profile U شناسه، شاخصه، شناسنامه
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
officious U نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewed U بازدید رسمی یاسان رسمی
review U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews U بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary U مامور رسمی مقام رسمی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
orthodox U رسمی
formmal U رسمی
formal U رسمی
institutional U رسمی
solemn U رسمی
official U رسمی
driss uniform U لباس رسمی
hansard U مذاکرات رسمی
missives U نامه رسمی
officiates U مقام رسمی
extra official U غیر رسمی
formal review U بررسی رسمی
formal review U سان رسمی
formal group U گروه رسمی
formal accountability U ذیحسابی رسمی
missive U نامه رسمی
officiating U مقام رسمی
formal education U اموزش رسمی
officiated U مقام رسمی
official document U سند رسمی
noterial document U سند رسمی
nonformal U غیر رسمی
mare's tail U هپوریس رسمی
letter de chancellerie U نامه رسمی
legalization U شناسایی رسمی
intrant U ورود رسمی
insigne U مدال رسمی
insigne U نشان رسمی
officiate U مقام رسمی
dress uniform U انیفرم رسمی
dress suit U لباس رسمی شب
contracts under seal U عقد رسمی
protesting U اعتراض رسمی
insignia U نشان رسمی
aregular cook U اشپز رسمی
insignia U مدال رسمی
protest U واخواست رسمی
protest U اعتراض رسمی
protested U واخواست رسمی
protested U اعتراض رسمی
protests U اعتراض رسمی
protesting U واخواست رسمی
career U دوره رسمی
official U موثق و رسمی
official U عالیرتبه رسمی
communique U ابلاغ رسمی
cognizance U اخطار رسمی
officious U غیر رسمی
bonspiel U مسابقه رسمی
boarding call U بازدید رسمی
pronouncement U اعلامیه رسمی
pronouncements U اعلامیه رسمی
careered U دوره رسمی
careering U دوره رسمی
careers U دوره رسمی
protests U واخواست رسمی
official authorities U مراجع رسمی
stand on ceremony <idiom> U رسمی بودن
free and easy <idiom> U غیر رسمی
officiously U بطورغیر رسمی
officialize U رسمی کردن
official religion U دین رسمی
official receipt U رسید رسمی
official rate U نرخ رسمی
official prices U قیمتهای رسمی
official meeting U اجتماع رسمی
official meeting U ملاقات رسمی
official language U زبان رسمی
official jurnal U روزنامه رسمی
official gazette U روزنامه رسمی
official deed U سند رسمی
official communications U ابلاغیه رسمی
official channels U طرق رسمی
prontonotary U سردفتراسناد رسمی
prothonotary U سردفتراسناد رسمی
public submission U مناقصه رسمی
Full dress. Formal dress. U لباس رسمی
throwaway U غیر رسمی
card-carrying U عضو رسمی
audience U ملاقات رسمی
vestment U لباس رسمی
tux U لباس رسمی
statute mile U مایل رسمی
state religion U مذهب رسمی
standard time U زمان رسمی
speedwell U سیزاب رسمی
solemn form U طریقه رسمی
smallage U کرفس رسمی
semiofficial U نیمه رسمی
semiformal U نیمه رسمی
semi officially U بطورنیم رسمی
semi official U نیمه رسمی
official channels U مجاری رسمی
audiences U ملاقات رسمی
formalize U رسمی کردن
formalized U رسمی کردن
formalizes U رسمی کردن
returns U گزارش رسمی
note U نامه رسمی
notes U نامه رسمی
reprimand U توبیخ رسمی
noting U نامه رسمی
formalizing U رسمی کردن
talking to U سرزنش رسمی
official receiver U اعتصاب رسمی
returning U گزارش رسمی
formalising U رسمی کردن
formalises U رسمی کردن
positioned U شغل رسمی
position U شغل رسمی
reprimanded U توبیخ رسمی
reprimanding U توبیخ رسمی
placard U پروانه رسمی
functions U ایین رسمی
functioned U ایین رسمی
function U ایین رسمی
placards U پروانه رسمی
reprimands U توبیخ رسمی
formalised U رسمی کردن
officials U مقامات رسمی
returned U گزارش رسمی
return U گزارش رسمی
tuxedo U لباس رسمی
tuxedos U لباس رسمی
informal U غیر رسمی
bank holidays U تعطیلات رسمی
asparagus U مارچوبهء رسمی
talking-to U سرزنش رسمی
unofficial U غیر رسمی
vestment U لباس رسمی اسقف
registries U دفترخانه رسمی ثبت
unofficial news U خبر غیر رسمی
stuffed shirt <idiom> U شخص رسمی وجدی
irregular U نا منظم غیر رسمی
morning dress U جامهی رسمی صبحگاهی
Thai U زبان رسمی تایلند
Thais U زبان رسمی تایلند
visit of courtesy U بازدید رسمی نظامی
pro memoria U نامه غیر رسمی
physician in ordinary U پزشک رسمی یا همیشگی
full dress U بالباس تمام رسمی
officially represented U دارای نماینده رسمی
official visit U بازدید رسمی فرمانده
official oath U سوگند قانونی یا رسمی
par U بهای رسمی سهم
reprimand U سرزنش وتوبیخ رسمی
regulation clothing U لباس رسمی نظامی
reprimands U سرزنش وتوبیخ رسمی
reprimanding U سرزنش وتوبیخ رسمی
reprimanded U سرزنش وتوبیخ رسمی
starchy U شبیه نشاسته رسمی
registry U دفترخانه رسمی ثبت
finery [formal] U جامه رسمی جشن
plains U غیر رسمی جلگه
plainer U غیر رسمی جلگه
formalist U شخص زیاد رسمی
plain U غیر رسمی جلگه
plainest U غیر رسمی جلگه
placards U اعلامیه رسمی اعلان
government house U اقامتگاه رسمی فرماندار
bulletin U اگهی نامه رسمی
jury U مقامات رسمی نافر
juries U مقامات رسمی نافر
gazette U مجله رسمی روزنامه
disbands U انحلال رسمی یکانها
bulletin U ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletins U اگهی نامه رسمی
nonformal sector U بخش غیر رسمی
informal sector U بخش غیر رسمی
state- U سیاسی رسمی وضع
state U سیاسی رسمی وضع
gravamen U شکایت رسمی شکوائیه
bulletins U ابلاغیه رسمی بیانیه
disbanding U انحلال رسمی یکانها
disband U انحلال رسمی یکانها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com