Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
north-east
U
شمال شرقی در شمال شرق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
north easterly
U
شمال شرقی
north-easterly
U
شمال شرقی
euroclidon
U
بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
fox grape
U
انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
north by cast
U
میان شمال و شمال شرقی
north east
U
شمال شرق شمال شرقی
northeast
U
شمال شرقی شمال شرق
northeaster
U
نسیم شمال شرقی
northeastern
U
شمال شرقی
northeastern
U
مربوط به شمال شرقی
northeastward
U
بطرف شمال شرقی
northeastward
U
شمال شرقی
rhaeto romanic
U
زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
Other Matches
northing
U
عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
northwest
U
شمال غرب شمال غربی
north west
U
شمال غرب شمال غربی
north-west
U
شمال غربی در شمال غرب
north north east
U
میان شمال و شمال خاور
holarctic
U
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
north
U
در شمال
north
<adj.>
U
شمال
north
U
شمال
northerly
U
شمال
compass north
U
شمال مغناطیسی
northwestern
U
شمال غربی
NW
U
شمال غربی
true north
U
شمال حقیقی
true north
U
شمال واقعی
true north
U
شمال جغرافیایی
arcturus
U
نگهبان شمال
compass rose
U
شمال نما
north wind
U
باد شمال
north west
U
شمال باختر
north east
U
در شمال خاور
north east
U
شمال خاور
north-west
U
شمال غرب
northwest
U
شمال باختری
ina northerly direction
U
سوی شمال
grid north
U
شمال شبکه
the north pole
U
قطب شمال
Libya
U
شمال افریقا
northwardly
U
سوی شمال
epsilon bootis
U
رایت شمال
north-eastern
U
از شمال خاوری
north-eastern
U
رو به شمال شرق
northeast
U
شمال خاوری
north-western
U
شمال غربی
north-westerly
U
در شمال باختر
north-east
U
شمال شرق
north westerly
U
در شمال باختر
arctic
U
قطب شمال
North Pole
U
قطب شمال
northbound
U
عازم شمال
northerners
U
اهل شمال
northerner
U
اهل شمال
north
U
روبه شمال
northerly
U
به سمت شمال
north-westerly
U
شمال غربی
north
U
باد شمال
magnetic north
U
شمال مغناطیسی
north western
U
شمال غربی
north westerly
U
شمال غربی
northern
U
ساکن شمال
northwester
U
باد شمال غربی
northwestwards
U
بطرف شمال غربی
upstater
U
اهل شمال استان
northwester
U
طوفان شمال غربی
northwards
U
بسوی شمال شمالا
northeaster
U
باد شمال خاوری
northwardly
U
بطرف شمال شمالی
north easter
U
باد شمال خاور
Flemish Mannerism
U
انقلاب شمال اروپا
north wester
U
باد شمال باختر
Arctic Circle
U
مدار قطب شمال
norther
U
بیشتر بطرف شمال
magnetic north pole
U
قطب شمال مغناطیسی
north light roof
U
بام شمال نور
northward
U
بسوی شمال شمالا
northernmost
U
دورترین محل در شمال
compass north
U
شمال قطب نما
NW
U
مخفف شمال غرب
celestial north pole
U
قطب شمال عالم
Nordic
U
وابسته به شمال اروپا
north-eastern
U
به سوی شمال شرق
rubicon
U
رودی در شمال ایتالیا
ina northerly direction
U
بطرف شمال شمالا
ice foot
U
دیواره یخ درنواحی شمال
smew
U
مرغابی شمال اروپاواسیا
steelhead
U
ماهی ازاد شمال امریکا
piedmont
U
ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
polar
U
وابسته به قطب شمال وجنوب
moor
U
اهل شمال افریقا مسلمان
moored
U
اهل شمال افریقا مسلمان
uptown
U
واقع در محلات شمال شهر
lemming
U
موش صحرایی قطب شمال
low dutch
U
زبان شمال المان و هلندی
moors
U
اهل شمال افریقا مسلمان
moorish
U
وابسته به اهالی شمال افریقا
arctic
U
وابسته بقطب شمال سرد
narwal
U
نهنگ دریایی قطب شمال
narwhal
U
نهنگ دریایی قطب شمال
narwhale
U
نهنگ دریایی قطب شمال
barbary
U
کشوران اسلامی شمال افریقا
lemmings
U
موش صحرایی قطب شمال
The aircrafts was flying in a northerly direction.
U
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد
north-eastern
U
وابسته به شمال شرق ایالات متحده
inkberry
U
درخت خاص شمال شرق امریکا
laplander
U
اهل در شمال اسکاندیناوی زبان لایلاندی
bald eagle
U
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
troy
U
شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
white crappie
U
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
declination
U
مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
trouvere
U
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
shaman
U
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
bald eagles
U
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
Expressionism
U
[جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
gadwall
U
اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
new england
U
نام شش ایالت در شمال خاوراتازونی در امتداداقیانوس اهالی انراگویند
English style
U
[نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
Nahavand
U
شهر نهاوند
[در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
gyrocompass
U
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
Ditterling
U
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
azimuth
U
نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
wimp
U
آدم دست و پا چلفته
[شمال آلمان]
[خفت آور ]
[اصطلاحات نوجوانان]
true track
U
تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
jackrabbit
U
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
lapland
U
ناحیه شمال سوئدونروژ وفنلاند وشوروی که محل سکونت اقوام لاپ میباشد
blue laws
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue law
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
Hispano-Moresque
U
[سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
Indian summer
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summers
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
upstate
U
وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
arcturus
U
نگهبان شمال الفا- گاوران الفا- عوا ارکتوروس
Oriental rug
U
فرش شرقی
[از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
baltic
U
دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
butterfly saddle rug
U
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
Tianjan
U
شهر تیانجان
[شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Quchan
U
قوچان
[شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
warsaw treaty
U
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
eastward
U
شرقی
oriental
U
شرقی
eastern
U
شرقی
levanter
U
شرقی
levantine
U
شرقی
eastern hemisphere
U
نیمکره شرقی
south-eastern
U
جنوب شرقی
turkey bath
U
حمام شرقی
to lie east and west
U
شرقی غربی
greek church
U
کلیسای شرقی
bagnio
U
زندان شرقی
orientally
U
بسبک شرقی ها
orientalizing style
U
سبک شرقی
southeast
U
جنوب شرقی
mongolian draw
U
کشیدن شرقی
turkish closet
U
مستراح شرقی
south eastern
U
جنوب شرقی
eastermost
U
اقصی نقطهء شرقی
tussah
U
کرم ابریشم شرقی
laura
U
صومعه کلیسای شرقی
southeaster
U
توفان جنوب شرقی
the old world
U
نیم کره شرقی
southeaster
U
باد جنوب شرقی
orientalism
U
عقاید یا سیاست شرقی
southeastward
U
بطرف جنوب شرقی
Hindoo
U
سبک شرقی
[معماری]
greek catholic
U
عضو کلیسای شرقی
dinghies
U
قایق هند شرقی
dinghy
U
قایق هند شرقی
byzantine
U
وابسته بروم شرقی
easternmost
U
شرقی ترین نقطه
easternmost
U
اقصی نقطهء شرقی
eastermost
U
شرقی ترین نقطه
tussore
U
کرم ابریشم شرقی
tusseh
U
کرم ابریشم شرقی
east end
U
قسمت شرقی لندن
breezed
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breeze
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
archimandrite
U
رئیس دیر در کلیسای شرقی
OCM
U
شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
soputheasternmost
U
در دورترین نقطه جنوب شرقی
breezes
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezing
U
بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
southeasterner
U
ساکن نواحی جنوب شرقی
neo platonism
U
فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
ORIA
U
اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
Monaco
U
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
Eastern design
U
طرح های شرقی
[مربوط به شرق آسیا ]
ASEAN
U
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
lascar
U
نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
joshua tree
U
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
razorback
U
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
eastern european mutual assisstance trea
U
پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
golden horde
U
سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
Ivy League
U
نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
Persian rug
U
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
orientalize
U
خاوری شدن شرقی ماب شدن
south-east
U
جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south east
U
جنوب خاوری جنوب شرقی
colombo plan
U
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com