Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tetrameter
U
شعر چهار وتدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
proceleusmatic
U
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
proceleusmatic foot
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
Other Matches
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
tridactylous
U
سه وتدی
hexametric
U
شش وتدی
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
fourteener
U
شعرچهارده وتدی
septenarius
U
شعرهفت وتدی
octonarian
U
هشت وتدی
octameter
U
هشت وتدی
decameter
U
شعر ده وتدی
tridactyl
U
سه انگشتی سه وتدی
hexapody
U
شعرشش وتدی
trimeter
U
شعر سه وتدی
senarius
U
شعر شش وتدی در لاتین
pentameter
U
شعر پنج وتدی
pentameters
U
شعر پنج وتدی
pentapody
U
بیت پنج وتدی
octonarian
U
بیت هشت وتدی
heptameter
U
شعر هفت وتدی
hexameter
U
شعر شش وتدی یا شش وزنی
pterygoid process
U
زائده نازله عظم وتدی
spondee
U
وتدی که دارای دوهجای دراز باشد
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
pyrrhic
U
وتدی که مرکب از دوهجای کوتاه وغیر مشددباشد
paeon
U
وتدی که یک هجای دراز وسه هجاهای کوتاه دارد
quadrupeds
U
چهار پا
quartile
U
چهار یک
quadrilateral
U
چهار بر
quarter
U
چهار یک
quatre
U
چهار
quadrupling
U
چهار لا
quadruped
U
چهار پا
quadrate
U
چهار یک
quadruples
U
چهار لا
tetragon
U
چهار بر
quadrupled
U
چهار لا
tetrad
U
چهار
four
U
چهار
quadruple
U
چهار لا
quadrilaterals
U
چهار بر
tetrahedron
U
چهار وجهی
four
U
عدد چهار
tetragon
U
چهار ضلعی
tetrahedral
U
چهار ضلعی
tetragon
U
چهار گوشه
twice is
U
دو دو تا چهار تا میشود
footstool
U
چهار پایه
footstools
U
چهار پایه
long legged
U
چهار پایه
qyaternary
U
چهار تایی
quadrilateral
U
چهار ضلعی
quadrilateral
U
چهار جانبه
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
quadrilaterals
U
چهار جانبه
tetrahedral
U
چهار وجهی
all fours
U
چهار دست و پا
double breasted
U
کت چهار دکمه
foursquare
U
چهار ضلعی
tetrastichous
U
چهار جزیی
tetrastich
U
چهار بیتی
tetrasporous
U
چهار هاگی
tetrasporic
U
چهار هاگی
intersection
U
چهار راه
tetrapod
U
پروانه چهار پا
tetraphyllous
U
چهار برگه
four way
U
چهار راه
four cycle
U
چهار چرخه
four dimensional
U
چهار بعدی
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
four way
U
چهار لولهای
intersections
U
چهار راه
tetratomic
U
چهار اتمی
backfour
U
چهار مدافع
all eyes
U
چهار چشمی
the four seasons
U
چهار فصل
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
four pole
U
چهار قطبی
tetravalent
U
چهار بنیانی
tetramerous
U
چهار جزیی
cross legged
U
چهار زانو
tetrameter
U
چهار وزنی
tetravalent
U
چهار فرفیتی
four o'clock
U
ساعت چهار
creep
U
چهار دست و پا
Wednesdays
U
چهار شنبه
gallops
U
چهار نعل
quadrate
U
چهار گوش
quads
U
چهار گوش
square dome
U
چهار طاقی
quad
U
چهار قلو
quadruple
U
چهار گانه
quadruple
U
چهار تایی
quadric
U
چهار تایی
galloped
U
چهار نعل
quadrupled
U
چهار تایی
quadruples
U
چهار گانه
quadruplet
U
چهار گانه
gallop
U
چهار نعل
quadraple
U
چهار برابر
quad
U
چهار گوش
Wednesday
U
چهار شنبه
quadrant
U
چهار یک دایره
square
U
چهار گوش
squared
U
چهار گوش
squares
U
چهار گوش
squaring
U
چهار گوش
quadruplets
U
چهار گانه
quadrant
U
چهار گوش
quadrangular
U
چهار گوشه
quadruples
U
چهار تایی
quadrupling
U
چهار گانه
quadrupling
U
چهار تایی
tetradactylous
U
چهار پنجهای
quadrivalent
U
چهار بنیانی
tetrad
U
چهار عنصری
quads
U
چهار قلو
close
U
چهار گوشه
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
quadripartite
U
چهار جزئی
point four
U
اصل چهار
tertramerous
U
چهار جزئی
quadrivalent
U
چهار ارزشی
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
quadrupled
U
چهار گانه
quadrifid
U
چهار شکافی
quaternion
U
بخش چهارگانه چهار
graticule
U
چهار خانه کردن
four wire circuit
U
مدار چهار سیمه
four powns attack
U
حمله چهار پیاده
four stroke cycle
U
دوره چهار زمانه
four stroke cycle
U
سیکل چهار زمانه
four stroke engine
U
موتور چهار زمانه
four terminal network
U
شبکه چهار قطبی
quadrisyllable
U
کلمه چهار هجائی
quadrennial
U
چهار سال یکبار
fourfold
U
چهار برابر چهارگانه
four wheel brake
U
ترمز چهار چرخ
fourth degree of readiness
U
امادگی درجه چهار
phantomed cable
U
کابل چهار سیمی
it is four months old
U
چهار ماهه است
tetragonal distortion
U
واپیچش چهار گوشهای
quadruple fission
U
انشقاق چهار برابر
quadruple pact
U
پیمان چهار جانبه
phantom circuit
U
مدار چهار سیمی
quadruple pact
U
میثاق چهار جانبه
tetrachromatism
U
دید چهار رنگی
magnetic quadrupole
U
چهار قطبی مغناطیسی
mansard
U
شیروانی چهار ترک
mooring swivel
U
مدور چهار راه
quadded cable
U
کابل چهار سیمی
terrachord
U
یک رشته چهار پردهای
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
full edged
U
چهار تراش کامل
tetralogy
U
چهار درام یاتراژدی
quadruple address
U
با نشانی چهار کانه
quatrefoil
U
ارایش چهار پردهای
space time
U
دستگاه چهار بعدی
inclosure
U
چهار دیواری حصار
quadrumvirate
U
انجمنی مرکب از چهار تن
square wave
U
موج چهار گوش
teragram
U
واژه چهار حرفی
quartan
U
چهار روز یکبار
tetragonal system
U
دستگاه چهار گوشهای
scow
U
قایق چهار گوش
impales
U
چهار میل کردن
impaled
U
چهار میل کردن
impale
U
چهار میل کردن
skates
U
ماهی چهار گوش
quadrilles
U
شطرنجی چهار گوش
quadrille
U
شطرنجی چهار گوش
eyes in the back of one's head
<idiom>
U
چهار چشمی پاییدن
Wednesdays
U
هر چهار شنبه یکبار
impaling
U
چهار میل کردن
quadripartite
U
چهار تایی چهارسویی
creeps
U
چهار دست و پا رفتن
creep
U
چهار دست و پا رفتن
quadrangles
U
چهار ضلعی چهارگوشه
jct
U
مخفف چهار راه
quadrangle
U
چهار ضلعی چهارگوشه
round-the-clock
U
بیست و چهار ساعته
four blade beater
همزن چهار تیغه
Wednesday
U
هر چهار شنبه یکبار
diagonal
U
قطر چهار ضلعی
estipite
U
ستون چهار گوش
four-wheel drive
U
محرک چهار چرخ
four wheel drive
U
محرک چهار چرخ
gridiron
U
شبکه چهار خانه
Italian roof
U
بام چهار طرفه
stool
U
کرسی
[سه یا چهار پایه]
Egyptian triangle
U
[سه، چهار یا پنج گوش]
curb-roof
U
شیروانی چهار تکه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com