English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accession U شرکت در مالکیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
tenancy in common U حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
Other Matches
prior possession U تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر انکه خلاف ان ثابت شود
denationalization U تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
his right of ownership lapsed U حق مالکیت از او سلب شد حق مالکیت او ساقط شد
joint ownership U اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
separation of ownership and control U جدائی مالکیت از کنترل جدائی مالکیت از مدیریت
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
ownership U حق مالکیت
dominium U مالکیت
possession U مالکیت
ownership right U حق مالکیت
proprietorship U مالکیت
right of ownership U حق مالکیت
ownership U مالکیت
dominion U حق مالکیت
acquisition U مالکیت
propritorship U مالکیت
support U حق مالکیت
proprietorial right U حق مالکیت
acquisitions U مالکیت
seisin U مالکیت اراضی
root of title U منشاء مالکیت
possessory title U عنوان مالکیت
slaveholding U مالکیت برده
special property U مالکیت خاص
retention of title U ضبط مالکیت
ownership and management U مالکیت و مدیریت
retention of title U حفظ مالکیت
reconversion U اعاده مالکیت
qualified property U مالکیت محدود
muniment of title U دلیل مالکیت
literary property U حق مالکیت ادبی
joint ownership U مالکیت اشتراکی
state enterprise U مالکیت دولتی
state ownership U مالکیت دولتی
private ownership U مالکیت خصوصی
title of territory U مالکیت اقلیم
condominium U مالکیت مشترک
condominiums U مالکیت مشترک
title deeds U سند مالکیت
private property U مالکیت خصوصی
title deed U قباله مالکیت
title deed U سند مالکیت
title deed U اسناد مالکیت
praivate ownership U مالکیت خصوصی
villeinage U مالکیت رعیت
public ownership U مالکیت عمومی
personal ownership U مالکیت شخصی
possessory action U دعوی مالکیت
possessory right U حق تصرف یا مالکیت
get hold of (something) <idiom> U به مالکیت رسیدن
gen U حالت مالکیت
possessory title U سمت مالکیت
public ownership U مالکیت دولتی
property rights U حقوق مالکیت
expropriation U سلب مالکیت
estate in common U مالکیت مشاع
asset ownership U مالکیت دارائی
ascription U تصدیق مالکیت
title U مستند مالکیت
titles U مستند مالکیت
documents of title U سند مالکیت
alienation U انتقال مالکیت
dispossession U سلب مالکیت
document of title U سند مالکیت
joint ownership U مالکیت مشترک
confusion U مالکیت ما فی الذمه
public ownership U مالکیت دولتی
collective ownership U مالکیت جمعی
joint ownership U مالکیت مشاع
individual ownership U مالکیت فردی
public domain U مالکیت دولتی
collective ownership U مالکیت مشاع
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
replevin U دعوی اعاده مالکیت
title-holder U صاحب سند مالکیت
repossessed U مالکیت مجدد یافتن
title-holders U صاحب سند مالکیت
share certificate U گواهی مالکیت سهام
repossess U مالکیت مجدد یافتن
entitled to owver ship U دارای حق مالکیت است
collectivity U مالکیت اشتراکی جمع
prescriptive right U حق مالکیت از طریق مرورزمان
prescriptive right or title U حق مالکیت از راه مرورزمان
expropriate U سلب مالکیت کردن از
estate in common U اشتراک در مالکیت زمین
white elephant <idiom> U ثروت یا مالکیت بیفایده
title of territory U مالکیت قلمرو کشور
expropriated U سلب مالکیت کردن از
beneficial ownership U مالکیت به نسبت منافع
passing the ownership U مالکیت مافی الذمه
mere right U حق مالکیت بدون تصرف
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
possessory action U دعوی اعاده مالکیت
expropriating U سلب مالکیت کردن از
expropriates U سلب مالکیت کردن از
repossessing U مالکیت مجدد یافتن
disorintate U مالکیت چیزی راانکار کردن
to put in possession U مالکیت دادن متصدی کردن
socialism U مالکیت اجتماعی ابزار تولید
put in a claim for something U مدعی مالکیت چیزی شدن
disown U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
petitory U مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
freehold U مالکیت مطلق ملک موروثی
disowns U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
tenancies U مدت اجاره مالکیت موقت
disowned U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
tenancy U مدت اجاره مالکیت موقت
disowning U مالکیت چیزی را انکارکردن ردکردن
hold down U برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
freeboard U حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
p is nine points of the law U تصرف شرط عمده مالکیت است
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
titleholder U صاحب سند مالکیت دارای عنوان
share U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
shared U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
eminent domain U مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
shares U استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
alienability U قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
chose in action U حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
estate in fee U مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
shifting use U مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
severalty U مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
apostrophe U در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
prescription U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
apostrophes U در اخر اسم مضاف برای ثبوت مالکیت مثل book s"Ali
prescriptions U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
escheat U در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
communism U کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
participation U شرکت
enterprises U شرکت
concern U شرکت
EIS U ول شرکت
fellowsh U شرکت
concerns U شرکت
enterprise U شرکت
consociation U شرکت
cahoot U شرکت
company U شرکت
corporation U شرکت
corporations U شرکت
partnerships U شرکت
partnership U شرکت
handing U شرکت
hand U شرکت
firm U شرکت
houses U شرکت
housed U شرکت
association U شرکت
associations U شرکت
firmer U شرکت
firmest U شرکت
firms U شرکت
contributions U شرکت
businesses U شرکت
companies U شرکت
house U شرکت
incorporation U شرکت
contribution U شرکت
business U شرکت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
ncr corporation U شرکت NCR
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
electric company U شرکت برق
economic unit U خانوار شرکت
doctor to the company U پزشک شرکت
company union U اتحادیه شرکت
company secretary U منشی شرکت
company seal U مهر شرکت
company network U شبکه شرکت
company law U قوانین شرکت
commercial firm U شرکت تجارتی
commercial company U شرکت تجاری
civil partnership U شرکت مدنی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com