English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assist U شرکت جستن
assisted U شرکت جستن
assisting U شرکت جستن
assists U شرکت جستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to make approaches U وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escape U رهایی جستن خلاصی جستن
escaping U رهایی جستن خلاصی جستن
escaped U رهایی جستن خلاصی جستن
escapes U رهایی جستن خلاصی جستن
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
jumped U جستن
bounces U پس جستن
bounce U پس جستن
spring U جستن
bounced U پس جستن
springs U جستن
outjockey U جستن بر
overleap U جستن از
jump U جستن
jumps U جستن
overrode U برتری جستن بر
overrides U برتری جستن بر
transcended U سبقت جستن
override U برتری جستن بر
overridden U برتری جستن بر
transcending U سبقت جستن
transcends U سبقت جستن
to be off the hook <idiom> U از خطر جستن
to come out of the woods <idiom> U از خطر جستن
to be out of the woods <idiom> U از خطر جستن
to be over the worst <idiom> U از خطر جستن
to be over the hump [American] <idiom> U از خطر جستن
transcend U سبقت جستن
denying U تبری جستن
renounces U تبری جستن از
hip U جستن پریدن
hips U جستن پریدن
excel U تفوق جستن بر
excelled U تفوق جستن بر
excelling U تفوق جستن بر
excels U تفوق جستن بر
shoot forth U بالا جستن
renouncing U تبری جستن از
shoot out U بالا جستن
shoot-out U بالا جستن
shoot-outs U بالا جستن
renounce U تبری جستن از
denied U تبری جستن
denies U تبری جستن
deny U تبری جستن
renounced U تبری جستن از
outvie U برتری جستن از
to gain a ccess U تقرب جستن
to find fault with U عیب جستن
to find f.with U عیب جستن از
forestall U پیش جستن بر
to carry sword U شمشیر جستن
best U برتری جستن
outbalance U پیشی جستن
forestalled U پیش جستن بر
outguess U سبقت جستن
purgation U برائت جستن
outrun U پیشی جستن بر
outrunning U پیشی جستن بر
outruns U پیشی جستن بر
antecede U برتری جستن
overtop U برتری جستن از
overtop U برتی جستن بر
leap U جستن دویدن
leaped U جستن دویدن
to keep one's distance U دوری جستن
to get the upper hand U پیشی جستن
forestalls U پیش جستن بر
to give the go by to U پیشی جستن بر
to seek refuge U پناه جستن
to seek shelter U پناه جستن
out act U پیشی جستن از
to make a pounce U ناگهان جستن
to get the better of U پیشی جستن بر
to gain the upper hand U تفوق جستن
get the start of U سبقت جستن بر
leaps U جستن دویدن
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
find U جستن تشخیص دادن
finds U جستن تشخیص دادن
wager of law U تبری جستن با سوگند
out maneuver U تفوق جستن در مانور
to gain a over U برتری یاتفوق جستن بر
to escape with life and limb U سختی رهایی جستن
outstrip U عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped U عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipate U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
outstrips U عقب گذاشتن پیشی جستن از
surpassed U بهتر بودن از تفوق جستن
anticipated U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipating U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulated U برابری جستن با پهلو زدن
emulating U برابری جستن با پهلو زدن
trump U مغلوب ساختن پیشی جستن
trumps U مغلوب ساختن پیشی جستن
surpasses U بهتر بودن از تفوق جستن
surpass U بهتر بودن از تفوق جستن
outstripping U عقب گذاشتن پیشی جستن از
overleap U جستن از روی نادیده گذشتن از
emulate U برابری جستن با پهلو زدن
emulates U برابری جستن با پهلو زدن
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
to steal a march on any one U بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
toget the start of one's rival U بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
to have recourse to a person U بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
overjump U بیش از اندازه نیروی خود جستن
to get the upper hand U برتری جستن تفوق پیدا کردن
scoots U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
rockets U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocket U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
to pounce on somebody U به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
isolationism U سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
cahoot U شرکت
EIS U ول شرکت
firmer U شرکت
firmest U شرکت
firms U شرکت
companies U شرکت
company U شرکت
partnership U شرکت
partnerships U شرکت
houses U شرکت
housed U شرکت
house U شرکت
fellowsh U شرکت
associations U شرکت
handing U شرکت
association U شرکت
hand U شرکت
businesses U شرکت
business U شرکت
corporations U شرکت
enterprise U شرکت
enterprises U شرکت
consociation U شرکت
contribution U شرکت
participation U شرکت
firm U شرکت
contributions U شرکت
concerns U شرکت
incorporation U شرکت
corporation U شرکت
concern U شرکت
private enterprise U شرکت خصوصی
joint-stock company U شرکت سهامی
participable U شرکت کردنی
tandy corporation U شرکت Tandy
societies U شرکت کمیته
take a hand at U شرکت کردن در
society U شرکت کمیته
subsidiary company U شرکت فرعی
stock company U شرکت سهامی
memorandom of association U اساسنامه شرکت
sit out U شرکت نداشتن در
shipping company U شرکت کشتیرانی
article of a company U اساسنامه شرکت
proportional liability partnership U شرکت نسبی
private corporation U شرکت خصوصی
aiding and abetting U شرکت در جرم
acting company U شرکت عامل
corporatism U شرکت گرایی
private company U شرکت خصوصی
participative U شرکت کننده
shipping agent U شرکت حمل
affiliated company U شرکت وابسته
proprietary company U شرکت خصوصی
participable U شرکت بردار
electric company U شرکت برق
cooperative company U شرکت تعاونی
cooperative U شرکت تعاونی
holding company U شرکت مرکزی
holding company U شرکت مالک
compulsory partnership U شرکت قهری
house flag U پرچم شرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com