English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
technician U شخص متخصص در امور صفتی
technicians U شخص متخصص در امور صفتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fireworker U متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
civil works U امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
tacticians U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tactician U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert U هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
medical regulator U تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
adjectival U صفتی
epithetical U صفتی
effeminacy U زن صفتی
womanishness U زن صفتی
impishness U شیطان صفتی
felinity U گربه صفتی
apishness U میمون صفتی
old womanishness U پیرزن صفتی
cattiness U گربه صفتی
monkeyishness U میمون صفتی
baboonery U میمون صفتی
kingliness U شاه صفتی
mannishness U مرد صفتی
wolfishness U گرگ صفتی
fiendishness U شیطان صفتی
hokeypokey U میمون صفتی
guile U روباه صفتی
devilishness U شیطان صفتی
bestiality U حیوان صفتی
foxiness U روبه صفتی
radiologists U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
piggishness U خوک صفتی ناپاکی
infernality U دیو خویی شیطان صفتی
fiendishly U ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
apery U میمون صفتی کارهای بوزینه وار
pronominal adjective صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
animalist U مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
uberrima fides U صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
amor U امور
combat duty U امور رزمی
authority ties of the state U مصادر امور
authority ties of the state U اولیا امور
financial affairs U امور مالی
non litigious matters U امور حسبی
miscellaneous U امور متفرقه
authorities U اولیای امور
state affairs U امور مملکتی
interior U امور داخله
personal affairs U امور شخصی
interior affairs U امور داخلی
aviation authority U امور هواپیمایی
the high functionery ries of the state U مصادر امور
authority U اولیاء امور
civil affairs U امور غیرنظامیان
religious matters U امور دینی
interiors U امور داخله
money matters U امور پولی
emotional and physical U امور عاطفی و بدنی
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
secretary of state for foreign affairs U وزیر امور خارجه
g air U رکن 2 امور هوایی
to arrange matters U ترتیب دادن امور
corporate treasurer U مدیر امور مالی
minister of foreign affairs U وزیر امور خارجه
minister for foreign affairs U وزیر امور خارجه
fish warden U متصدی امور شیلات
routine U امور غیر مهم
financial affairs U امور مربوط به مالیه
routinely U امور غیر مهم
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs. U وزارت امور خارجه
space broker U کارگزار امور تبلیغات
State Department U وزارت امور خارجه
testamentary causes U امور مربوط به وصایا
bureaucratic U وابسته به امور اداری
tax reforms U اصلاح امور مالیاتی
tax administration U اداره امور مالیات
table of authorities U جدول اولیا امور
Foreign Office U وزارت امور خارجه
clerical test U ازمون امور دفتری
liquidation of company U تصفیه امور شرکتها
non litigious jurisdiction act U قانون امور حسبی
chaplain U افسر امور دینی
chaplains U افسر امور دینی
non litigious matters act U قانون امور حسبی
customs broker U واسطه امور گمرکی
foreign minister U وزیر امور خارجه
supervisory authority U اولیاء امور نظارتی
majordomo U متصدی امور خانوادگی
supervisory authority U اولیاء امور مراقبتی
routines U امور غیر مهم
militarization U نظامی کردن امور
regulatory authority U اولیاء امور مراقبتی
surveillance authority U اولیاء امور مراقبتی
ministry of foreign affairs U وزارت امور خارجه
civic action U امور عام المنفعه
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
promiscuous U بیقید در امور جنسی
resgestae U امور انجام شده
administration U اداره امور یکانها
administrations U اداره امور یکانها
probate court U محکمه امور حسبی
principal centre of affairs U مرکز مهم امور
air branch U قسمت امور هوایی
politico military U امور سیاسی نظامی
regulatory authority U اولیاء امور نظارتی
surveillance authority U اولیاء امور نظارتی
surgical U مربوط به امور پزشکی جراحی
financial data U اطلاعات مربوط به امور مالی
signal security U حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
presswork U اداره مطبعه امور چاپخانه
politics U علم سیاست امور سیاسی
assignees in bankruptcy U هیئت تصفیه امور ورشکسته
proetor U متصدی امور قضایی وکشوری
deficit financing U اداره امور مالی با کسرموازنه
to take the helm U زمام امور رادردست گرفتن
strategic U مربوط به امور سوق الجیشی
Ministry of Labor and Social Affairs . U وزارت کار ؟ امور اجتماعی
domiciles U منزل یا مرکز مهم امور
The ministry of economic affairs and finance U وزارت امور اقتصاد و دارایی
domicile U منزل یا مرکز مهم امور
major domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
parochialism U امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
major-domo U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
to go underground U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
to go into hiding U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
counsel appointed U وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
major-domos U متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
general U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
generals U شرکت مربوط به امور اداری اصلی
cryptologistics U امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
diplomatist U کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
rhinologist U متخصص
specialist U متخصص
skilled U متخصص
adhoc U متخصص
osteopathist U متخصص
stylists U متخصص مد
specialists U متخصص
stylist U متخصص مد
geriatrist U متخصص
geriatrician U متخصص
expert U متخصص
experts U متخصص
au fait U متخصص
homes U امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
treasurers U مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
home U امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
dialectic U هگل و مارکس ان را جهت تعلیل و توجیه امور
deck department U قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
channelled U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
treasurer U مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
minnesota clerical aptitude test U ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
channel U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeled U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channels U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeling U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
verderer U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
rummage sale U حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
shipping U امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
hydropathist U متخصص اب درمانی
hydrologist U متخصص اب شناسی
computer specialist U متخصص کامپیوتر
proficient U حاذق متخصص
economists U متخصص اقتصاد
hygeist U متخصص بهداشت
hygienist U متخصص بهداشت
theolog U متخصص الهیات
economist U متخصص اقتصاد
specialist engineering U مهندس متخصص
anaesthetist U متخصص بیهوشی
financial e. U متخصص مالی
electricians U متخصص برق
electrician U متخصص برق
gas man U متخصص گاز
actuaries U متخصص بیمه
actuary U متخصص بیمه
e. advice U نظر متخصص
cost accountant U متخصص ارزیابی
computer professional U متخصص کامپیوتر
an expert accountant U حسابدار متخصص
financier U متخصص مالی
aurist U متخصص گوش
skilled U متخصص تخصصی
journeyman U کارگر متخصص
journeymen U کارگر متخصص
technicians U متخصص تکنیسین
financiers U متخصص مالی
pomologist U متخصص میوه
neurologist U متخصص اعصاب
outrebound U متخصص ریباند
algebraist U متخصص جبرومقابله
clinicians U متخصص بالینی
clinician U متخصص بالینی
ophlhalmologist U متخصص چشم
artillerist U متخصص توپخانه
technicians U متخصص فنی
geophysicist U متخصص ژئوفیزیک
cambist U متخصص ارز
toxicologist U متخصص زهرشناسی
skilled workers U کارگران متخصص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com