Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ambiversion
U
شخصی که هم بامور خارجی و هم بامور داخلی توجه دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ambivert
U
شخصی که نه زیاد بعالم باطنی توجه دارد نه بعالم خارجی
apolitical
U
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
subscriber
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
zero in on
<idiom>
U
تمام توجه شخصی را جلب کردن(میخ کسی شدن)
wed thickness
U
حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
Galilee
U
[هشتی ورودی کلیسا بین نمای داخلی و خارجی رواق]
[معماری]
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
accessor
U
شخصی که به داده دسترسی دارد
stentor
U
شخصی که صدای بلندی دارد
ex-directory
U
شخصی که چنین شمارهای را دارد
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
it askes for attention
U
توجه لازم دارد
analyst
U
شخصی که در بررسی سیستم تخصص دارد
analysts
U
شخصی که در بررسی سیستم تخصص دارد
IBM
U
کامپیوتر شخصی بر پایه IBM PC ولی به همراه درایو دیسک سخت داخلی و باس ISA
middle ear
U
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
protective tariffs
U
تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
walley
U
پرش ازلبه داخلی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی لبه خارجی همان پا
beau
U
مردیکه خیلی بزن توجه دارد
output
U
حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
outputs
U
حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
sysop
U
شخصی که سیستم تخته آگهی یا شبکه را نگه می دارد
attention
U
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
attentions
U
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
welfare state
U
دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
Method to my madness
<idiom>
U
هدفی که شخصی دارد هر چند دیوانه وار به نظر برسد
clothes horses
U
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
clothes horse
U
کسی که بیش از حد به لباس و فاهر خود توجه دارد
interventions
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
intervention
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interrupting
U
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupts
U
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
interrupt
U
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
port
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
undamped
U
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
salchow
U
پرش از لبه داخلی یک پا باچرخش کامل درهوا وبرگشت روی لبه خارجی پای دیگر
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
answering machines
U
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
answering machine
U
نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
things in action
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
gonidium
U
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
boeckl
U
پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
loop step
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
peripheral
U
باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
hub
U
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
f.drss
U
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
IBM
U
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
incretion
U
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
squawked
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
U
پدافند داخلی پایداری داخلی
squawks
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk
U
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure
U
ساختمان داخلی سازه داخلی
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
draw attention
U
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
favourites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest
U
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourite
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
back berm
U
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
informal
U
شخصی
ones
U
شخصی
one
U
شخصی
civilians
U
شخصی
private
U
شخصی
persona
U
شخصی
privates
U
شخصی
personable
U
شخصی
personas
U
شخصی
personae
U
شخصی
civil
U
شخصی
civilian
U
شخصی
personal
U
شخصی
some one
U
شخصی
personal constructs
U
سازههای شخصی
who
U
چه شخصی چه اشخاصی
personal error
U
خطای شخصی
personal computing
U
محاسبات شخصی
personal affairs
U
امور شخصی
particular good
U
عین شخصی
passanger car
U
اتومبیل شخصی
A private car.
U
اتوموبیل شخصی
personal action
U
دعوی شخصی
personal exemptions
U
معافیتهای شخصی
personal pronouns
U
ضمائر شخصی
individual foul
U
خطای شخصی
by end
U
غرض شخصی
idols of the cave
U
اوهام شخصی
idiograph
U
نشان شخصی
ibm personal computer
U
IBکامپیوتر شخصی
under one's thumb
<idiom>
U
زیرنظر شخصی
under one's belt
<idiom>
U
میل شخصی
hire out
<idiom>
U
اجاره شخصی
on one's shoulders
<idiom>
U
مسئولیت شخصی
personal effects
U
لوازم شخصی
very own
<adj.>
U
خصوصی
[شخصی]
informal observations
U
مشاهدات شخصی
backcourt foul
U
خطای شخصی
personal computer
U
کامپیوتر شخصی
personal computers
U
کامپیوتر شخصی
personal pronoun
U
ضمیر شخصی
self employed
U
کار شخصی
self-employed
U
کار شخصی
paraphernalia
U
اموال شخصی زن
somebody
U
یک شخص شخصی
self-interest
U
نفع شخصی
oomph
U
چاذبه شخصی
ea state in severalty
U
ملک شخصی
personalty
U
اموال شخصی
personal property
U
اموال شخصی
self interest
U
غرض شخصی
personal ownership
U
مالکیت شخصی
personal outlays
U
هزینههای شخصی
personalized form letter
U
فرم شخصی
whoso
U
هر شخصی که باشد
personal property
U
مایملک شخصی
personal saving
U
پس انداز شخصی
personal right
U
حقوق شخصی
whosoever
U
هر شخصی که باشد
separate estate
U
اموال شخصی زن
personalty
U
دارایی شخصی
self intrest
U
نفع شخصی
bomb scare
U
اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
proenomen
U
نام شخصی
personal requirment
U
حوائج شخصی
personal requirment
U
احتیاجات شخصی
private motive
U
غرض شخصی
personal influence
U
نفوذ شخصی
self will
U
اراده شخصی
personal remarks
U
انتقادات شخصی
personal income
U
درامد شخصی
private property
U
دارایی شخصی
personal identity
U
هویت شخصی
self interest
U
نفع شخصی
personal service
U
خدمت شخصی
personal staff
U
ستاد شخصی
personal interest
U
نفع شخصی
personal service
U
ابلاغ شخصی
personal motive
U
غرض شخصی
municipal
U
داخلی
territorial
U
داخلی
ben
U
داخلی
inside
U
داخلی
insides
U
داخلی
domestic
U
داخلی
internal door
U
در داخلی
esoteric
U
داخلی
indoor
U
داخلی
anie
U
داخلی
inner
U
داخلی
intramural
U
داخلی
internal medicine
U
طب داخلی
innate
U
داخلی
endogenous
U
داخلی
interiors
U
داخلی
in-
U
داخلی
interior
U
داخلی
in
U
داخلی
internal
U
داخلی
valour
U
ارزش شخصی واجتماعی
theatergoer
U
شخصی که مکرر به تئاترمیرود
duffle bag
U
کیسه لوازم شخصی
owning
U
شخصی مال خودم
unbeknown
U
خارج از معلومات شخصی
put in one's two cents
<idiom>
U
به شخصی نظریه دادن
self intrested
U
دربند نفع شخصی
pin
U
شماره شناسایی شخصی
pinned
U
شماره شناسایی شخصی
pinning
U
شماره شناسایی شخصی
mend one's ways
<idiom>
U
اثبات عادت شخصی
bye end
U
غرض شخصی قصدپنهان
self-interested
U
در بند نفع شخصی
in one's best interest
U
به صلاح خود شخصی
bunched income
U
درامد خدمات شخصی
turn (someone) on
<idiom>
U
به هیجان آوردن شخصی
self interested
U
در بند نفع شخصی
own
U
شخصی مال خودم
owned
U
شخصی مال خودم
toe the line
<idiom>
U
انجام وفایف شخصی
self regard
U
حفظ منافع شخصی
owns
U
شخصی مال خودم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com